گرداب- با توجه به اسناد مکتوب به دست آمده در دفاتر هرمی و همچنین پژوهش میدانی در میان اعضای شبکه کوئست، نوعی تغییر در نگرش، رفتار و نیز تغییر الگوهای روانی و اعتقادی دریافت شده است.
=نوعی استحاله و جهش منفی در سیستم ارتباط اجتماعی اعضای کوئست به وجود آمده است که ضمن ایجاد پرخاشگری، هیجان کاذب و دگرگونی خاصی در تعیین مصادیق الگوی رفتاری و فکری ایشان ایجاد کرده است.
الگوهای رفتاری، اعتقادی و اجتماعی این افراد به طور نامحسوس در حال تغییر کلی و جزئی است. ساختار آموزشی و نهادهای ارزشی کوئست در طی یک دهه میتواند به طور کلی باورهای افراد را تحتالشعاع خود قرار داده و این مهم عرصه جدیدی را برای مطالعه و تحقیق به وجود آورده که در این نوشتار به بررسی این موضوع میپردازیم:
«اگر برنامهها را محتاطانه و همراه با آموزش آغاز کنیم میتوانیم در کمتر از یک دهه، منش و خلق و خوی سرسختترین افراد را تغییر داده و آنها را مانند افرادی که از پیش مطیع ساختهایم، زیر سلطه خویش درآوریم.»
این جملات بخشی از پروتکل شماره 9 دانشوران صهیون است که از قضا رابطه قابل اعتنایی با ساختار فکری و آموزشی شرکت هرمی- فرقهای کوئست دارد. "ویجی اسواران" که مدیریت شرکت هرمی- فرقهای کوئست را بر عهده گرفته است، همراه با کمپانی کوئست هدف خود را خدمترسانی به جوامع و بشریت معرفی میکند، اما در واقع به دنبال اهداف دیگری است که شامل مبانی سکولاریسم است و نشانههای آن به تأیید متخصصان در کتاب "در قلمرو سکوت" که اثر وی است به وضوح یافت میشود.
جالب اینجاست که "ویجی اسواران" هندو بوده و مدعی است که قصد دارد راه خوشبختی را به مردم و جوامع بیاموزد و کوئست را با هیچ دینی در تضاد نمیداند. حال این سؤال مطرح میشود که اگر مقصود کوئست فعالیت اقتصادی است این شعار که "کوئست با هیچ دینی در تضاد نیست؟" چه معنایی دارد و به چه دلیل یکی از برنامههای ایشان دیدار با رهبران ادیان مختلف است؟!
واقعیت آن است که سران کمپانی هرمی- فرقهای کوئست زمانی که دریافتند با استفاده از روشهای معمول قادر نخواهند بود در یک سیر چند ساله، افراد جامعه را به الحاد و سرکشی علیه دولتهای خود برسانند، بر آن شدند تا با بهرهگیری از پروتکلهای صهیونی، مسیر فکری و اعتقاد الحادی خود را در قالب بازاریابی شبکهای و تحت نام کوئست ایجاد کنند تا پس از جذب افراد با شعارهایی که منشأ آن نیازهای اولیه مردم است آنها را به سمتی سوق دهند که هر آنچه اعتقاد و سنت افراد جوامع است تحت تأثیر آن قرار گیرد. بدیهی است که هیچ حرکت و سیر تحولی امکانپذیر نیست جز اینکه یک جهانبینی و ایدئولوژی بستر و پشتیبان آن باشد تا در هر دستانداز و نقیصهای آن را یاری کند.
کمپانی کوئست در این راستا دست روی آموزشهایی میگذارد که منشأ آن الحاد و ناکارآمدی خدای جوامع توحیدی است. آموزشهای عرفان کهکشانی، تمام خاستگاهها و نیاز افراد را به مرجعی ارجاع میدهد که نه خدایی توحیدی است و نه خدایی مادی، تا از این موضوع نه به طور مستقیم ولی با الحاد مقدماتی ماتریالیسم را دامن زده و اومانیسم عرفانی را تبلیغ و از طرفی بعد روانی معناگرایی افراد را نیز ارضا کند.
گزارههای عرفان کهکشانی که از راه آموزشهای متعدد به صورت کتابهایی مثل "حکایت دولت و فرزانگی"، "چه کسی پنیر مرا جابهجا کرد؟"، "قورباغهات را قورت بده"، "راز شاد زیستن"، "در قلمرو سکوت" و نیز فیلم "راز" در اختیار زیرمجموعهها و اعضای کوئست قرار گرفته با منشأ ادیان باستانی سعی در ارائه بینشی دارد که منشأ تحقق تمامی خواستههای بشری را کائنات و کائنات را خدمتگزار بشر میداند.
در فرهنگ آموزشی دسیسه کوئست، کائنات در جایگاهی قرار گرفتهاند که پاسخگوی تمام نیازهای بشری هستند و نیازها همانا نیازهای مادی و ثروت اندوزی هستند که این نیازها نیز در یک سیر آموزشی از سوی خود کمپانی و الگوهای معرفی شده از طریق کوئست گسترش یافتهاند. بر اساس همین آموزهها تمرکز بیش از حد "تو" به آرزوهایت، باعث رسیدن تو به اهدافت میشود و کائنات اینگونه به تو آنچه میخواهی را میدهند.
از سوی دیگر در پروتکل شماره 23 دانشوران صهیون آمده است: «البته در تبلیغاتمان روی مبانی تربیتی و جنبههای اسرارآمیز و اعجازانگیز این دین (یهود) تأکید فراوان میورزیم و در موقع لزوم، مقالاتی منتشر میکنیم و میان نحوه حکومت ربانی خود و حکومتهای گذشته مقایسههایی به عمل میآوریم و اشتباهات حکومتهای غیریهودی را به گونهای بسیار روشن بازگو میکنیم.»
بدین وسیله گزارههای الحاد کهکشانی دست مایهای مؤثر جهت رشد و تکثیر شبکه هرمی کوئست شد که از یکسو تقویتکننده شبکه و از سوی دیگر برآورده کننده افکاری است که مقدمات الحاد افراد را به وجود میآورد.
آنچه در یک دهه گذشته قابل توجه است، تکثیر بسیار زیاد کتب آموزشی است که با بهرهگیری از روانشناسی، به مفاهیمی چون موفقیت، مدیریت، درآمد و ثروت پرداختهاند.
کتابهایی چون "حکایت دولت و فرزانگی"، "چه کسی پنیر مرا جابهجا کرد؟" ... و در نهایت فیلم مستند "راز" که خود بیش از همه به این مفهوم پرداخته است که هر مشکلی را در درون خود جست وجو کنید و هر موفقیتی از اصلاح درون تو شروع میشود (مقدمات انقطاع از خدا) و این موضوعات فارغ از هر چیزی، مرجع هر اتفاقی را بهطور مطلق خود انسان و ذهن او میداند و یک نوع اومانیسم روانی و رفتاری را دامن میزند که در فیلم راز به آن صحه گذاشته شده است.
مرجع هر اتفاق خوبی ذهن تو است و خارج از تو هیچ قدرتی بر تو مسلط نیست و منشأ هر چیزی تو هستی. در ادامه کائنات را مرجع و فرمانبردار تمام نیازهای فرد میخواند (اتصال تدریجی همه چیز به کائنات) و این که هر آنچه معنا و ماورا میخوانیم، کائناتی است که تابع ذهن تو است و در اینجا اومانیسم فلسفی را دامن میزند. آنچه در حال حاضر در کتب آموزشی و نوع تفکراتی که در سلسله آموزشهای کوئست در حال تبلیغ و گسترش است چیزی جز محتوای فیلم راز نیست.
آری؛ اینگونه است که صهیونیسم جهانی در طول یکصد سال گذشته با هدفگذاری جهت از بینبردن همه ادیان، خدای دین هندو را ارج مینهد و اکنون شرکت هرمی- فرقهای کوئست با ظهور "ویجی اسواران" که هندویی مالزیتبار است، ساز موافق صهیونیسم را مینوازد؛ بنابراین شایسته است مسئولین و دستگاههای مربوط با جدی گرفتن خطر کوئست نه به عنوان یک تهدید اقتصادی، بلکه به عنوان یک تهدید امنیتی به مبارزه و آگاه سازی جوانان نسبت به این دسیسه هرمی بپردازند.
منبع: برهان