جنگ رسانه‌ای

تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۳۸۸

جنگ رسانه‌ای از برجسته‌ترین مولفه‌های جنگ نرم و جنگ‌های مدرن در جهان کنونی محسوب می‌شود.

گرداب- آنچه مسلم است جنگ رسانه‌ای از برجسته‌ترین مولفه‌های جنگ نرم و جنگ‌های مدرن در جهان کنونی محسوب می‌شود. جنگ نرم به مثابه راهبرد و استراتژی انتخابی نظام سلطه برای تسلط بر افکار و اراده ملت‌ها تدوین و طراحی شده است.
 
تعریف جنگ رسانه‌ای
استفاده از رسانه‌ها برای تضعیف کشور هدف و بهره‌گیری از توان و ظرفیت رسانه‌ها اعم از رسانه‌های نوشتاری، دیداری، شنیداری و به کارگیری اصول تبلیغات و عملیات روانی، به منظور کسب منافع را جنگ رسانه‌ای می گویند.

آنچه مسلم است جنگ رسانه‌ای از برجسته‌ترین مولفه‌های جنگ نرم و جنگ‌های مدرن در جهان کنونی محسوب می‌شود. جنگ نرم به مثابه راهبرد و استراتژی انتخابی نظام سلطه برای تسلط بر افکار و اراده ملت‌ها تدوین و طراحی شده است.

اما بیشترین کاربرد جنگ رسانه‌ها در هنگامه نبرد‌های نظامی‌شدت می‌یابد، البته‌ این به آن معنا نیست که‌ این کاربرد از اهمیت رسانه‌ها در دیگر زمان‌ها می‌کاهد، بلکه می‌توان گفت جنگ رسانه در شرایط صلح نیز بین قدرت‌ها و دولت‌ها به صورت غیررسمی ‌مورد استفاده قرار می‌گیرد. آنجا که قدرت‌ها توان به میدان آوردن نیروی نظامی ‌را ندارند و یا جامعه آنان قادر به تحمل تلفات انسانی نیست، به جنگ رسانه‌ای روی می‌آوردند و از این ابزار بهره‌برداری می‌کنند. جنگ رسانه‌ای از جمله جنگ‌های بدون خون‌ریزی و آرام محسوب می‌شود.

با توجه به آرام بودن جنگ رسانه‌ای، میزان تخریب آن آنقدر زیاد است که حتی شهروندان کشور‌های هدف، متوجه حجم سنگین این جنگ بر فضای روحی و روانی خود و اطرفیانشان نمی‌شوند.

اهداف جنگ رسانه‌ای
هدف این جنگتغییر کارکرد و عملکرد دولت‌ها و ملت‌ها در پشتیبانی از دیگر دولت‌ها، و به ویژه کنترل افکار و اذ‌هان عمومی مردم است.

کارکرد‌های جنگ رسانه‌ای
این جنگ برخلاف جنگ‌های نظامی ‌که بین دو کشور یا چند ائتلاف و اتحاد با یک کشور صورت می‌گیرد، ممکن است بین یک گروه از کشور‌ها صورت پذیرد، همچون جنگ رسانه‌ای غرب با جهان اسلام یا نظام سلطه علیه انقلاب اسلامی‌.

رسانه‌ها در تمامی‌جنگ‌های قرن بیستم به مثابه ابزاری برای جنگ روانی و تبلیغات جنگی از سوی بسیاری از کشور‌ها مورد استفاده قرار گرفتند. در جنگ جهانی دوم در حالی که نیروهای آلمان نازی در فوریه 1943 شکست سختی خورده بودند، رادیو‌ آلمان به دروغ‌پردازی مبنی بر مقاومت سربازان آلمانی در برابر سربازان روس مشغول بود، اما واقعیت این بود که نیرو‌های آلمانی در برابر رزم نیرو‌های روسی تسلیم شده بودند.

انواع شگردهای جنگ روانی:

تکنیک تصويرسازي يا انگاره سازي
انگاره سازي يكي از شيوه هاي عمليات رواني است كه در نبرد رسانه اي از آن استفاده مي شود. در اين روش، نيروهاي مهاجم سعي مي كنند با ايجاد تصويري مطلوب از خود، تصويري مخدوش و ناموجه از نيروهاي مدافع در اذهان مخاطبان ايجاد كنند.

"كارل هوسمن" در مورد انگاره سازي رسانه ها مي گويد: «رسانه ها، فضايي ساختگي ارائه مي دهند؛ برداشتي ذهني از جهان كه ضرورتاً با جهان واقعي منطبق نيست. در رسانه ها، خبر، الزاماً همان چيزي نيست كه اتفاق مي افتد بلكه چيزي است كه منبع خبري آن را ارائه مي دهد.»

براي هدايت افكار عمومي از واقعيات، انگاره هايي خلق مي شود كه تنها در راستاي اهداف كارگزاران ارتباطي است. مانند ايجاد انگاره اي از ايران در رسانه هاي آمريكايي و غربي كه در صدد است ايران را كشوري خشونت طلب جلوه دهد. اين انگاره باعث مي شود كه در صورت تجاوز كشوري به ايران، افكار عمومي همسو با آن عمل كرده و به اعمال خلاف ديگران مشروعيت داده شود.

در تصويري كه رسانه هاي غرب از اسلام ارائه مي دهند، مسلمانان را افرادي بي رحم و با عقايد افراطي معرفي مي كنند.

در رسانه هاي جهان شاهد انتشار گزارش جنايتي جديد بودیم و آن، سر بريدن گروگانهايي با مليت هاي مختلف به بهانه حضور هم ميهنان آنها در عراق بود كه به ويژه انتشار تصاوير اين جنايات از برخي شبكه هاي تلويزيوني، بخش عظيمي از مردم دنيا را تحت تأثير قرار داد. جالب آنكه در اين تصاوير، مردان نقابدار سياهپوشي كه سر مي برند، در پشت خود پرچم "لااله الاالله" و «محمد رسول الله» نصب كرده و پيش از كشتن گروگانها، فرياد «الله اكبر» سر مي دادند و روشن است كه اين تصاوير چه تأثير قابل توجهي در ايجاد نفرت از دين اسلام دارد.

كافي است، تصور كنيد، وقتي يك شهروند فيليپيني يا آمريكايي و اروپايي، تنها شناختش از اسلام را با چنين فيلم هايي كه از تلويزيون مشاهده مي كند، دريافت كند، چه ديدي از اسلام و مسلمانان در ذهن خود پيدا مي كند؟

تکنیک دروغ
دروغ، بخشي از تاكتيكهاي جنگ رواني محسوب مي‌شود. در فريب با استراتژي دروغ بزرگ، كوشش مي‌شود تا مخاطب مورد نظر، به سمت يك فضاي رواني متفاوت با واقعيت سوق داده شود. اين فضاي دروني بايد به گونه‌اي ساخته و پرداخته شود كه گروه هدف بدون ابزار مقاومت، در آن فضا قرار گيرد و مفاهيم و علائم انتقالي، مورد قبول و پذيرش او باشد.

از ديدگاه روان‌شناسي، فردي كه در حال منازعه با دشمن است، همواره مي‌كوشد تا خود را در موضع هوشيارانه و غالب نسبت به او قرار دهد، زيرا احساس مي‌كند كه هر لحظه از ناحيه دشمن در معرض خطر قرار دارد و طبيعي است كه در برابر هر حركت و رفتار او نيز حساس باشد و در نتيجه، در مقابل آنها مقاومت كند؛ بنابراين، هنر تاكتيك فريب، شكستن اين مقاومت در حريف يا دشمن است و البته، ترديدي نيست كه اين عمل با ظرافت و با دقت خاصي انجام مي‌شود و بيشتر به تجربه و شناخت مجري طرح از گروه هدف بستگي دارد.

به منظور روشن شدن بحث و براي نمونه، چند دروغ بزرگ، كه در راستاي منحرف كردن ذهن گروه‌هاي هدف و ديگر دولتها آمده است، ارائه مي‌شود.

دروغ القاعده
"ريچارد پل"، مشاور پنتاگون، مدعي بود كه "احمدالعاني" يكي از اعضاي برجسته القاعده، در ماه آوريل سال 2001، در پراگ با "محمد عطا" از هواپيما ربايان انتحاري عمليات 11 سپتامبر ملاقات كرده است. در حالي كه اكنون ثابت شده كه بين صدام و القاعده هيچ‌گونه همكاري وجود نداشته است.
 
در پاييز 2002 دولت آمريكا مطلع شد كه چنين ملاقاتي بين محمدعطا و العاني نيز وجود خارجي نداشته است. العاني در دوم ماه جولاي سال 2003 در عراق دستگير و منكر چنين ملاقاتي شده است.

دولت‌هاي بزرگ براي تهييج افكار عمومي و همسو كردن ديگر كشورها براي حمله به كشور هدف رسماً دروغ مي‌گويند. تاريخ معاصر جهان موارد فراواني از اين گونه دروغ‌پردازي‌ها را به ياد دارد. به نظر مي‌رسد توسل به اين شيوه براي آغاز يا مديريت جنگ به سنت ديپلماسي قدرت‌هاي بزرگ تبديل شده است.

تکنیک فریب
فريب عبارت است از ارائه وارونه واقعيت براي دستيابي به برخي برتريها. فريب سياسي از طريق داشتن روابط ديپلماتيك يا بين‌المللي و فريب نظامي از طريق عملكرد نيروهاي نظامي حاصل مي‌شود. اگر يكي از طرفين موقعيت تهاجمي بيشتري داشته باشد مي‌تواند در عمليات فريب نيز موفق‌تر باشد. طرف آغازگر عمليات فريب مي‌تواند در ماهيت مقابله نقش تعيين‌كننده‌اي ايفا كند و به اين ترتيب ميزان كنترل او بر عمليات بيشتر خواهد بود.
 
مزيت عمده براي طرف آغازگر، بهره‌برداري مناسب‌تر از زمان است. هرچند ممكن است مخاطب موردنظر بر پايه عناوين عمليات فريب طرف آغازگر، اقدامي به عمل نياورد، اما بايد زماني را براي ارزيابي سناريوهاي فريب و يا كسب اطلاعات ديگر، صرف كند كه اين امر به نفع طرف آغازگر است.

فريب (نظامي يا سياسي) عبارت است از دستكاري، تحريف، كتمان، تزوير يا شواهد موجود كه در دسترس طرف مقابل است. تاريخ نشان داده است كه با تقويت دريافتها و باورهاي كنوني دشمن، بهتر مي‌توان عمليات فريب را اجرا كرد تا با متقاعد كردن او به تغيير افكارش.
 
كاركنان عمليات رواني بايد به دشمن تلقين كنند كه راهي را كه انتخاب كرده، بهترين گزينه ممكن است تا بدين ترتيب او را از انديشيدن به طرحها و راههاي جايگزين ديگر، باز دارند.
 
اگر مردم دو گزينه پيش رو داشته باشند، گزينه‌اي را انتخاب مي‌كنند كه با ديدگاه كنوني آنها مطابقت دارد. اغلب مردم آنچه را كه به آن مي‌انديشند، باور دارند. از ديدگاه روان‌شناسي، مردم شواهدي را مي‌پذيرند كه تصورات و عقايد از قبل شكل گرفته آنها را تأييد كنند. مردم عموماً به شواهد مطابق با ديدگاههايشان، بيش از حد لازم اهميت مي‌دهند و شواهد مغاير با اين ديدگاهها را رد مي‌كنند.
 
كاركنان عمليات رواني بايد تا حد امكان از تلقين برخي چيزها كه مخاطبان آمادگي و استعداد باور آن ‌را ندارند، اجتناب كنند. در جنگ جهاني دوم هيتلر بر اين باور بود كه متفقين به دليل مشكلات پوشش هوايي و لزوم وجود يك فرودگاه بزرگ، هرگز از سمت بندر كلايزدر درياي شمال حمله نخواهند كرد، اما متفقين نيز از اين باور وي بهره‌برداري ‌كردند.


تکنیک نامگذاري معكوس
اين شيوه تبليغاتي از روشهاي بسيار رايج تبليغات غرب است. در اين روش تلاش مي شود به تناسب هدفهاي تبليغاتي براي مفاهيم نامگذاري شود. به عنوان مثال، "استعمار" در لغت به معني طلب آبادي و عمران است، اما غرب اين كلمه را در مورد تسخير و اشغال كشورها به كار گرفته و امروز حتي در اثر تكرار اين كاربرد معكوس، مفهوم واقعي كلمه عوض شده است. چنين است كلماتي كه در فرهنگ تبليغات با مقاصد ويژه به كار گرفته مي شود.

تکنیک فرافکنی
فرافکني که در انگليسي "PROJECTION" خوانده مي شود، واژه اي است که از دنياي روانشناسي به حوزه ارتباطات راه يافته است.
نسبت دادن ناآگاهانه اعمال عيبها و عادتهاي ناپسند خود به ديگران که سازوکاري دفاعي است، نمادي از فرافکني در حوزه روانشناسي است.

فرافکني در حوزه سياست و رسانه اما ناآگاهانه نيست، بلکه طبق يک سناريوي خبري هوشمندانه صورت مي گيرد. تصميم سازان رسانه بيشتر براي تبرئه کردن يک طرف و انداختن گناه به گردن طرف ديگر مناقشه از اين روش استفاده مي کنند. فرافکني در صورتي که در رسانه به خوبي مديريت شود، مي تواند با برانگيختن واکنش هاي هيجاني افکار عمومي جامعه هدف را به سمت دلخواه سوق دهد.

تكنيك برجسته نمايي
رد پاي تكنيك برجسته نمايي را مي توان به راحتي در بيشتر طرحهاي عمليات رواني آمريكا عليه ايران يافت. امروزه، كمتر خبر، پيام، گزارش يا تحليلي در راديوهاي ضد ايراني پخش مي شود كه در آن، يك يا چند نارسايي اقتصادي، اجتماعي، اداري و امنيتي در ايران برجسته نشده باشد. براي مثال آنان حادثه اي مانند وقوع يك تصادف خونين در جاده هاي ايران را به بهانه اي براي پخش ساعتها برنامه در خصوص ناكارآمدي و بي توجهي دولت اسلامي در حفظ جان شهروندانش تبديل مي كنند.

تکنیک برجسته سازي
برجسته سازي، شايع ترين روش مورد استفاده رسانه ها است. آنان در خصوص استفاده رسانه ها از اين روش به نقل از "كورت لنگ" و "گلاريز"، از پيشگامان فرضيه برجسته سازي رسانه اي مي نويسند: رسانه هاي جمعي توجه را به موضوعات خاص سوق مي دهند. آنها از چهره هاي سياسي تصاوير عمومي مي سازند.

آنها همواره موضوعاتي را مطرح مي كنند كه افكار عمومي ناگزير بايد درباره آنها فكر كند. براون مدعي شده است كه عمليات رواني يعني گزينش برخي اخبار، اطلاعات و تصاوير و برجسته سازي و تكرار آنها.

تکنیک شایعه
يكي از آسيبهايي كه اخيراً شاهد آن هستيم رواج شايعات است. البته شايعات به مقتضيات زمان و در برهه‌هايي خاص، ماهيتي متفاوت داشته و بنا به نيازها و فراخور حال منابع به وجود آورنده آن، گاهي كمرنگ و در زماني پر‌رنگ مي‌شود.

شايعات با توجه به ماهيت و قدرت تأثيرگذاري آن مي‌توانند اضطراب اجتماعي را افزايش داده و ميزان بهره‌وري و توليد را كاهش دهند و چرخه اقتصاد را فلج كرده و اعتبار اجتماعي افراد، مؤسسات و كشورها را خدشه‌دار كنند. بعضاً ممكن است شايعه‌اي به طور فوق‌العاده‌اي قوت يابد و آنچنان در اذهان آحاد مردم رسوخ كند كه اطلاعيه‌ها و توضيحات منابع رسمي دولتي هم به سهولت نتواند آن را تكذيب و از افكار مردم خارج كند.

شايعه در همه جا و در تمامي طبقات اجتماعي وجود دارد و قديمي‌ترين رسانه گروهي است. پيش از آنكه نوشتار به وجود آيد، گفتار، تنها شيوه ارتباط بود و شايعه خبرها را منتقل مي‌كرد، كساني را خوشنام و برخي را بدنام مي‌ساخت و جار و جنجال و حتي جنگ به راه مي‌انداخت.
 
امروز نيز، به رغم ظهور روزنامه، راديو و تحول عظيم رسانه‌هاي ديداري شنيداري، شايعات خاموش نشده‌اند و عموم مردم كماكان برخي خبرها را دهان به دهان منتقل مي‌كنند. پيدايش رسانه‌ها نه تنها نتوانسته است مانع از پخش شايعه شود، بلكه آن را به گونه‌اي تخصصي ساخته است، به طوري كه امروزه هر شيوه ارتباطي، محدوده خاصي دارد. (موقر 1380)

وسيله انتقال شايعه، عموماً كلام است. البته گاهي نيز شايعات در روزنامه‌ها به چاپ مي‌رسند يا از راديو پخش مي‌شوند. در عين حال، ناشران و مسئولان پخش راديو، كه احساس مسئوليت مي‌كنند، در حال آموختن چگونگي حفاظت از رسانه‌هاي گروهي خود در قبال انتشار شايعات‌اند. از سوي ديگر، اعلاميه‌هاي بدنام‌كننده و پخش بي‌‌مسئولانه در مطبوعات، مبدل به محملهاي متداول انتقال و انتشار شايعات زيان‌آور شده‌اند

وظیفه دستگاه‌های مسئول جمهوری اسلامی‌ در اجرا و مقابله با جنگ رسانه‌ای
- برنامه‌ریزی میان‌مدت و بلندمدت درخصوص مقابله با جنگ رسانه‌ای نظام سلطه و اجرای طرحهای اطلاع رسانی بین المللی.

- توسعه کمی‌و کیفی دستگاه‌های مرتبط و امکانات و تجهیزات مورد نیاز.

- شناسایی عوامل و امکانات داخلی، و منطقه‌ای مرتبط و امکانات و تجهیزات مورد نیاز.

- شناسایی عوامل و امکانات داخلی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای این جنگ.

- آموزش، توجیه و تربیت متخصصین مورد نیاز این نبرد.

- برگزاری همایش، نشست‌های تخصصی و هم‌اندیشی، ارتقاء سطح فعالیت‌های رسانه‌ای.

- بهره‌گیری از فناوری برتر رسانه‌ای و امکانات نوین ارتباطی در جهت مقابله با هجوم رسانه‌ای.


فاطمه حسینی