گرداب-
معمولاً اين طور گفته ميشود كه ما در عصر بازگشت انسان به معنويت يا
بازگشت معنويت به زندگي بشر به سر ميبريم، اما نگاهي به روند شتابزده و
گسترده معنويتگرايي كه چند دهه بيش از عمر آن نميگذرد، به وضوح نشان
ميدهد كه با پديدة انفجار معنويت روبرو هستيم.
انسان مدرن كه به
سختي دور از معنويات نگه داشته ميشد و در تمدني زندگي ميكرد كه غير از
جهان و زندگي مادي براي چيز ديگري ارزش قائل نبود، حريص و عجول و عنان
گسيخته به معنويات روي آورده و همانند مردماني كه در قحطي به سر ميبرند و
انبار ناني يافتهاند، سنتهاي كهن عرفاني و معنوي را برگرفته و هر كس تكه
يا تكههايي از مكاتب مختلف را چنگ زده و ميكوشد روح تشنة خود را با آن
سيراب كند.
جهان غرب با اينكه از توليد و تكثير فرقه ها جهت اهداف
استعماري خود در كشورهاي هدف سود جست، ولي خود نيز به گونه اي گرفتار همين
دستاورد خود شد. به صورتي كه امروزه شاهد انواع كلينيكهاي ضد فرقه در
آمريكا براي مبارزه با فرقه هاي خطرناك هستيم.
آنچه كه در ادامه مي
آيد ماحصل اين گفتگوي اینترنتی با دكتر per olofsoon سوئدي تبار و دانش
آموخته دانشگاه MIT در رشته روانشناسي كه مدت 20 سال از زندگي خود را در
راه مبارزه با فرقه هاي خطرناك هزينه کرده است.
- به نظر شما فرقهها چه خطري دارند؟در
ابتدا بايد بگويم كه هر گونه فرقهاي خطرناك است، اما يك دسته از فرقهها
كه شايد بتوان آنها را خطرناكترين نوع فرقهگرايي دانست، گروههايي هستند
كه در آن با محوريت يك فرد، شكل مي گيرد. فردي كه نقش سرپرست را بازي مي
كند و ميگويد دارای نيروي ماورايي است.
معمولاً اين سرپرست خود را
مرتبط با جايي فراجهاني فرض ميكند و منبع انرژي خود را از آن جا ميداند
خوب اينجاست كه انحراف ايجاد ميشود و عدهاي از جوانان و ساير مردم را به
انحراف كشانده و از خط اصلي زندگي خارج ميكنند.
پس ميتوان گفت خطر اصلي در فرقه گرايي خروج از خط اصلي و خط طبيعي است كه براي همه انسانها يكسان است.
اين خطر فرقهگرايي است خروج از خطوط اصلي زندگي.
- آقاي دكتر معمولا فرقهها را مي توان به چند گونه تقسيم نمود؟فرقهها را ميتوان به بخشهايي زير تقسيمبندي كرد:
1- فرقههاي مذهبي
2- فرقههاي سياسي
3- فرقههاي روان درماني
4- فرقههاي درماني
5- فرقههاي تحصيلي
6- فرقههاي تجاري
- كدام يك از فرقهها خطرناكتر از ديگري است؟ببينيد
شايد بتوان فرقههاي مذهبي را از لحاظ تعداد و شناخت شدن بيشتر به نوعي
دستهبندي كرد ولي از لحاظ خطرناكتر بودن به نظر من بايد به فرقههايي
اشاره كرد كه در خصوص مسائل درماني و پزشكي حالا چه روان درماني باشد يا
درمان هاي فيزيكي ورود ميكنند اشاره كرد.
علت هم اين است كه اين
فرقه ها در واقع با ورود خود به مسائل پزشكي باعث ميشوند كه جان انسانها
به خطر بيافتد. به طوردر مثال روان درماني نه تنها كمكي به بيمار نميكنند
بلكه باعث روانپريشي شخصي میشوند و البته فرقهها يك خطري ديگر هم دارند
كه ضرر اقتصادي به خانواده است.
- جناب دكتر عضو گيري در اين فرقه ها به چه صورت است؟بايد
دراول بگويم اين طور نيست كه شما بتوانيد به راحتي متوجه شويد كه درگير يك
فرقه شدهايم همانطور كه خود من در دهه 1970 اتفاق افتاد يعني وقتي شما
درگير شدهايد كه اصلاً فكرش را نميكنيد، زيرا فرقهها با استفاده از
ابزارهاي كنترل ذهن عمل ميكنند كه خود بحث پيچيدهاي در روانشانسي است. پس
ميتوان گفت يكي از راههاي عضوگيري فرقهها استفاده از تكنيكهاي
روانشانسي است.
- معمولاً چه افرادي را جذب ميكنند؟البته
بايد يك نكته را بگويم براي آنها فرق نميكند كه چه افرادي را جذب كنند.
آنها سعي ميكنند تمام انسانهاي روي زمين را به فرقه خود دعوت كنند، اما
دو گروه قابليت جذب زيادي دارند.
اول: انسانهاي مذهبي كه احساسات پاك و بدن پيرايش مذهبي داشته و معمولاً در خصوص اعتقادات خود مطالعات عميق ندارند.
دوم: كساني كه از لحاظ عاطفي ضربه ديدهاند دختران و پسران فراري از خانه، زنان و مردان مطلقه، افراد روانپريش و معتادان.
- آقاي دكتر براي سوال آخر راه هاي برخورد چگونه بايد باشد؟ به
نظر من بهترين راه براي برخورد آگاهي بخشي و اطلاع رساني در خصوص فرقه ها
در جامعه است فكر ميكنم هيچ راه حل ديگري براي برخورد با اين معضل قرن ما
چاره ساز نباشد.منبع:
ندای انقلاب