به گزارش گرداب به نقل از مشرق، "پاتریشیا ایچ. کوشلیس"، تحلیلگر مسائل سیاسی و از مقامات ارشد بخش دیپلماسی عمومی وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا در مقالهای با بحثبرانگیز خواندن رویکرد جدید وزارت خارجه آمریکا در راهاندازی صفحاتی به زبانهای فارسی و عربی در شبکههای اجتماعی "توییتر" و "فیسبوک" با هدف برقراری ارتباط مستقیم با جریانات مخالف با نظام سیاسی در ایران و جهان عرب، مینویسد: «آنگونه که "جودیت مکهیل"، معاون وزیر امور خارجه در دیپلماسی عمومی عنوان کرده، هدف وزارت خارجه آمریکا از این کار "مشارکت در مباحث جاری در این کشورها"، "دسترسی به افراد آنلاین و انتقال دیدگاهها و ارزشهای آمریکایی به آنها" و "تلاش برای رسیدن به آیندهای بهتر و مرفهتر" است.»
این دیپلمات ارشد آمریکایی میگوید: «اتفاقا این سخنان مکهیل درست یک روز پیش از وقوع اغتشاشات ایراد شد که در تهران رخ داد. شروع به کار صفحه عربی وزارت خارجه آمریکا در توییتر نیز در شرایطی بود که موج گستردهای از قیامهای ضددولتی همچون شعلهای از آتش از تونس و مصر در حال سرایت به دیگر نقاط جهان عرب بود.»
واحدی که راهبری این حرکت جدید را بر عهده دارد، "دفتر برنامههای اطلاعرسانی بینالمللی" وزارت خارجه آمریکا (آیآیپی) است. پس از تجدید سازمان این دفتر تحت مدیریت "داون مککال" (Dawn McCall)، فعالیت در شبکههای اجتماعی به یکی از فعالیتهای مهم این دفتر بدل شده است.
نویسنده مقاله در ادامه تصریح می کند: «به رغم گزارش آسوشیتدپرس و مقاله کرکپاتریک، این اقدام اخیر وزارت خارجه نه اقدام جدیدی است و نه چندان بحثبرانگیز! وزارت خارجه آمریکا در حال حاضر 290 صفحه در فیسبوک دارد که چهار صفحه از 5 صفحه معروف در میان آنها به آیآیپی تعلق دارد.»
بنابراین گزارش، پایگاه اینترنتی وزارت خارجه آمریکا مدتهاست که در حال استفاده از توییتر برای ارسال پیامهای خود است. این وزارتخانه همچنین سالهاست که وبلاگی را تحت عنوان "Dipnote" اداره میکند.
تناقض در سیاستهای دیپلماسی عمومی وزارت خارجه آمریکا
نویسنده مقاله در ادامه می گوید: «وزارت خارجه آمریکا از یکسو بیهیچ دلیل و ضرورتی در حال محدود کردن دسترسی خود به جوامع خارجی است و از سوی دیگر به دنبال افزایش ارتباطات مردمی خود با افزایش اتکا بر مراکز اطلاعاتی – فرهنگی خارج از سفارتخانههاست!
از سوی دیگر، وزارت خارجه آمریکا از طریق فنآوری موسوم به WiFi در حال افزودن دسترسی جوانان سایر کشورها به اینترنت است. اکنون این سوال پیش میآید که وقتی وزارت خارجه آمریکا دسترسی به اینترنت را افزایش میدهد، چرا نباید اجاره دهد که دیگران به مجموعهای از مقالات و محصولات فرهنگی که دربرگیرنده اطلاعاتی در مورد آمریکا و ارزشهای آمریکایی است، دسترسی داشته باشند؟! چنین کاری متناقض به نظر میرسد.
البته افزایش ارتباطات از طریق توییتر، فیسبوک و سایر رسانههای اجتماعی برای جلب توجه مخاطبان خوب است اما "نباید کودک را در حمام تنها گذاشت!"»
کوشلیس در ادامه تصریح می کند که وقتی پای ارتباطات از طریق شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک و توییتر در میان باشد باید به دو نکته مهم توجه کرد که البته بعید به نظر میرسد وزارت خارجه آمریکا آنها را مورد توجه قرار داده باشد.
مسئله اول نحوه برقراری ارتباط است و مسئله دوم این است که چه کسی مطالبی را که باید به صورت پیامهای وزارت خارجه منتشر شوند، انتخاب و منتشر میکند؟
تا زمانی که ارتباط تنها از طریق صفحات وزارت خارجه در فیسبوک و توییتر باشد، اشکالی پیش نمیآید، اما اگر قرار باشد کارآموزان و دانشجویان وارد میدان شوند و ارتباطات جزئیتری با مخاطبان از طریق تالارهای گفتگو برقرار کنند، آنگاه دردسرهایی ممکن است رخ دهد.
پیشتر یک تیم دهنفره در آیآیپی مستقر بود که دقیقا همین مسئولیت را به عهده داشت. هرچند که چنین رویکردی میتواند مفید باشد و به شایعاتی که در خصوص سیاست خارجی آمریکا وجود دارد پایان دهد، اما از سوی دیگر میتواند به نوعی بازی با آتش باشد.
سوال مهم اینجاست: آیا دولت اوباما قصد دارد مسئولیت انقلابهایی را که ممکن است با شکست مواجه شوند برعهده بگیرد؟ هنوز شکست انقلاب مجارستان در سال 1956 که از طریق شبکههای رادیویی آمریکایی به راه افتاد از خاطرها زدوده نشده است. یقینا تمامی جنبشهای اعتراضی که امروز در خاورمیانه به راه افتادهاند، پایان خوشی نخواهند داشت.
این دیپلمات ارشد آمریکایی با زیر سوال بردن کارایی شبکههای اجتماعی در دسترسی به نسل جوان، این سوال را مطرح کرده است که انقلاب 6 آوریل مصر را چه کسی به راه انداخت؟ جوانان حامی البرادعی یا جوانان حامی اخوانالمسلمین؟ البته این گروهها به نوبه خود عملکرد خوبی داشتهاند.
علیایحال، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا همچنان از دسترسی آزاد به اینترنت دفاع میکند. باید اذعان کرد که اینترنت مهمترین ابزار دسترسی به اطلاعات در دوران کنونی است.
کوشلیس می افزاید: «آیآیپی چارهای ندارد جز اینکه ارتباطات خود از طریق توییتر را ادامه دهد، اما با در نظر گرفتن یک اصل مهم و آن اینکه "باید دقت کند که چه پیامهایی را ارسال میکند." فعالیت در توییتر به معنی مکالمه نیست بلکه به معنی طرح یک سری سرفصلهاست.
در عین حال، آیآیپی مجبور است که تعداد صفحات باکیفیت خود در فیسبوک را نیز افزایش دهد. شاید لازم باشد برخی صفحات غیرجذاب و ناکارآمد حذف شوند.
در ضمن نباید هرگز این اصل را فراموش کرد که هم توییتر و هم فیسبوک شبکههای محدودی هستند که خود در قالب شبکه بزرگتری که در سراسر جهان فعال است، مشغول به فعالیت هستند.»
این تحلیلگر امور دیپلماسی عمومی در پایان تصریح کرد: «مقامات پیشین آیآیپی همیشه کسانی بودهاند که از تجربه کردن ایدههای نو شرمسار نبودند. هرگز نباید فراموش کرد که نباید گله را به دست گرگ سپرد.»