Gerdab.IR | گرداب

وبلاگ "حقیقت محض"

سبک زندگی

تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۰

گاهی این سبک زندگی ما است که بر اندیشه‌ ما حکومت می‌کند؛ در حالی که می‌بایست اندیشه ما بر سبک زندگی ما حاکم باشد!

گرداب- گاهی به آدم‌هایی برخورد می‌کنم که انگار نه زبان مرا می‌فهمند و نه من زبانشان را. حتماً شما هم با این آدم‌ها برخورد داشته‌اید. آدم‌هایی که اندیشه را بر نمی‌تابند و اگر سخنی از سر دلسوزی هم به ایشان بگویی به راحتی دست رد بر سینه‌ات می‌زنند و روزی تو را به جای دیگر حواله می‌کنند...

گاهی اولین برخورد با چنین افرادی، علی‌الخصوص وقتی حقّی از تو و یا از جامعه‌ات تضییع می‌کنند این است که عصبانی شوی و حتی برخورد فیزیکی کنی و گاهی اولین چیزی که به ذهنت می‌رسد آن است که رهایش کنی و او را به خدا و روز قیامت بسپاری. من با اولین برخوردی که به ذهنمان می‌رسد کاری ندارم؛ با آخرین برخورد کار دارم! آخرین کاری که ممکن است ما انجام دهیم این است که کمی به چرایی شکل گیری چنین شخصیت‌هایی فکر کنیم...

سوال این است: چه چیزی در عالم واقع، مانع سلامت عقل ما و موجب نفهمیدن حق از باطل است؟ چه چیزی موجب می‌شود من و او زبان هم را نفهمیم و نتوانیم به حقیقتی که به وحدانیتش ایمان داریم برسیم؟

پاسخی که من یافتم این بود: سبک زندگی یا همان لایف استایل! به راستی گاهی این سبک زندگی ما است که بر اندیشه‌ ما حکومت می‌کند؛ در حالی که می‌بایست اندیشه ما بر سبک زندگی ما حاکم باشد!

این اتهامی نیست که فقط به کسانی مرتبطش بدانیم که رفتار اسلامی و انسانی را نمی‌پذیرند! گاهی برخی از ما مذهبی‌ها هم صرفاً به خاطر سبک زندگی مورد انتخابمان می‌جنگیم و بیش از آنکه اندیشه‌مان راه‌گشا باشد، دفاعی متعصبانه از سبک زندگی سنتی - مذهبی خویش را دست مایۀ تحمیل به دیگران قرار می‌دهیم. به نظر من هر کجا و در هر مسلکی، سبک زندگی بر اندیشه انسان حاکم باشد باید ایستاد، تأمل کرد و حرکت را از نو و بر اساس اندیشه آغاز کرد.

در قرآن نیز بارها به این مسئله اشاره شده است. البته انتظار ندارید که واژه‌ لایف استایل را در قرآن بیابید؟! قرآن با واژه‌ تقوا از سبک زندگی یاد کرده است. بنده هم نمی‌خواهم واژه‌ تقوا را در سبک زندگی تفسیر کنم و دچار تفسیر به رای شوم. منظورم این است که این دو واژه ارتباط معنایی تنگاتنگی با هم دارند. این که ما از خدا بترسیم و نگذاریم سبک زندگی‌ ما به سمت و سوی نادرستی برود، موجب حفظ اندیشه‌ورزی و راست آئینی در ما خواهد بود. چنانچه قرآن کریم راجع به خود قرآن می‌فرماید:

"ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ (البقرة-2) آن کتاب با عظمتي است که شک در آن راه ندارد و مايه هدايت پرهيزکاران است."

یعنی این کتاب به این عظمت برای اهل پرهیز اثر هدایت‌گری دارد. برای کسی که اهل پرهیز نیست و اسیر سبک زندگی خویشتن است، کتاب به این عظمت هم راه‌گشا نیست!

به نظر من تقوا دقیقاً به همین معنا است که نگذاری سبک زندگی‌ات بر اندیشه‌ات حاکم شود؛ یعنی قبول نکردن وظایف و احکامت به این خاطر نباشد که می‌ترسی چیزی در زندگی‌ات جا به جا شود! حال چه آن چیزی که جا به جا می‌شود یک باور سنتی باشد که رنگ دینی به خودش گرفته و چه عادتی مدرن باشد که آن را جان‌مایه‌ زندگی روزمره‌ خویش ساخته‌ای!

رونوشت به کسانی که ماهواره می‌بینند:

سال‌های سال است که در مجلات، کتب و رسانه‌های تصویری غربی، ژانری و یا بخشی وجود دارد موسوم به همین سبک زندگی! البته گاهی اسمش را نمی‌آورند، اما ماهیت یک برنامه و یا یک شبکه و یا یک مجله در واقع ترویج یک سبک زندگی است.

تا به حال از خود پرسیده‌ایم که چه شد که در عرض کمتر از بیست سال، حجاب که یک ارزش بود تبدیل به علامت عقب‌ماندگی شد و یا داشتن دوست دختر، دوست پسر که موجب بدنامی بود، در برخی خرده جوامع ما، تبدیل به نه فقط یک امر عادی بلکه مایه‌ مباهات و تفاخر شد؟ هیچ تعجب نمی‌کنم اگر ده سال بعد، بذری که امروزه فارسی‌وان کاشته درو شود و عشق‌های مثلثی هم به ارزش بدل شوند و اگر کسی از این سبک زندگی تخطّی کرد، امّل و عقب افتاده محسوب شود...



سوال من این است: آیا کسی هست که تردیدی داشته باشد در این که فیلم‌های آمریکائی، شبکه‌های ماهواره‌ای و امثال آن به شدت در حال ترویج سبک زندگی آمریکایی در سراسر دنیا هستند؟! آیا تردیدی دارید که شبکه‌هایی مثل شبکه "من و تو" دقیقاً برای ترویج سبک زندگی مورد نظر آن‌ها طراحی شده است؟ آیا آشکارا تفاوت‌های شخصیتی و اخلاقی افرادی که ماهواره می‌بینند را با آنهایی که ماهواره نمی‌بینند درک نمی‌کنید؟! آیا تفاوت همان‌هایی که ماهواره نمی‌بینند ولی قرآن هم نمی‌خوانند با آنهایی که قرآن می‌خوانند برایتان مشهود نیست؟!

بماند که صدا و سیمایی که وظیفه دارد سبک زندگی مردم را درست ترسیم کند و آن را بر اساس خردورزی و اندیشه‌های اسلامی شکل دهد، پس از سی سال همچنان سر در گم و بلاتکلیف است! همین است که امروز می‌بینیم سبک زندگی علی و فاطمه، این قدر در زندگی جوانان این جامعه غریب مانده است! این است که شاعر می‌گوید:

ز دست دیده و دل هر دو فریاد          که آنچه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز پولاد           زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

حقیقت محض