گرداب- شعر زیر اظهار ارادتمندی علیرضا قزوه به شاعر شهیده بحرینی"آیات القرمزی"است.
نام تو در باران
نام تو در رنگین کمان هفت رنگ سرخ
نام تو در گلها و گلدان ها
نام تو در مرجان و مروارید دریاهاست
تو دختر آواز جاشوها
نام تو در آیات قرآن ها
این شعر را نذر صدای روشنت کردم
ای دختر بارانی طوفان
فریاد تو پیچیده در رایات
آیات یا آیات یا آیات
**
نام تو خونین است مثل شعله یاقوتنام تو نام دیگر زخم استنام تو نام شمعدانی ها و شب بوهاستنام تو نام توستآوازخوان خوش صدای زندگی در کوفه امواتآیات یا آیات **
من نیز گاهی مثل تو آواز می خوانم
من نیز نجوا می کنم شعر تو را با خویش
اما صدای تو صدای کشتگانی بود
که پیش از این آواز می خواندند
که بعد از این فریادشان تا هفت گردون بال می گیرد
در کربلاهایی که در امروز و فردای جهان جاری ست
من هم هم آواز تو هستم گاهی از اوقات
آیات یا آیات
**
کاری کنید ای دست های شعله ور
ای چشم های سرخ
ای کوچه های سر به زیر غرق در فریاد
ای کاخ های هفت رنگ سبز
کاری کنید ای ساربانان شب اعراب
در شط خون تنهاستاین ماهی قرمز که از تنگ سیاهی ها برون افتادتنهایی ما را پناهی باشیا قاضی الحاجاتتنهایی ما نه،تنهایی آیات... **
یا قاضی الحاجات می بینی؟
این خادمان خانه ات
این بندگان بندی خویش اند
این پای بندان به دنیا
آل نامردی
این تیغ بندانی که بر ما آب می بندندگرچه مسلماننددر کافری از کافران پیش اندآل خلیفه آهآل سعود افسوسآل طمع هیهاتصد مرحبا آیات...
**
باران گل باریده در لؤلؤ
باران گل باریده در لیبی
این مصر طوفانی ست
این گردباد از جانب صنعاست
صبح است در جان جهان
صبح است در بحرین
صبح است در شامات
فردا در این بیداری ناگاه
ارض فلسطین می شود میقات
آیات یا آیات یا آیات!
عشق علیه السلام