گرداب- در بخش قبل عنوان شد که یکی از شگردهای جنگ نرم که هم اینک در حال اجرا است، آموزش و پرورش افراد و مهرههایی است که منافع غرب و اهداف آن را در جهان اسلام دنبال میکنند. در ادامه مقاله به توضیح مراحل سه گانه این شگرد در جنگ نرم، پرداخته میشود.
2-1 مرحله اول: شناساییاولین مرحله، شناسایی و جذب عناصر و مجموعههای استراتژیک است که در همین راستا، پژوهشی با عنوان ایجاد شبکههایی از مسلمانان میانه رو
[1] از سوی مرکز سیاست عمومی خاورمیانه مؤسسه "رند"
[2] (وابسته به پنتاگون) و با پشتیبانی مالی بنیاد "اسمیت ریچارد سون" در 10 فصل، تنظیم شده است. بر طبق این پژوهش، جامعه هدف در یارگیری
[3]، قشرهای زیر هستند:
«بر اساس مباحث مطرح شده، شرکای عمده آمریکا در جهان اسلام را میتوان در 5 گروه عمده طبقه بندی کرد:
1. دانشگاهیان و روشنفکران مسلمان لیبرال و سکولار:
[4] لیبرالها به طور عمده به دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی گرایش دارند، زیرا در آنجا میتوانند افکار خود را بسط دهند. در صورتی که در نظر بگیریم شبکههای لیبرال و روشنفکران میانه رو در سراسر جهان اسلام وجود دارند، این بخش میتواند سنگ بنای اولیه شبکهای بین المللی از مسلمانان میانهرو باشد؛
3.روحانیون میانهروی جوان
[5]: یکی از دلایل موفقیت تندروها در ترویج عقایدشان استفاده از مساجد بهعنوان ابزار تبلیغی است؛ در حالیکه دانشگاههای لیبرال به راحتی نمیتوانند به وسیله مساجد با مردم تعامل کنند. بنابراین جنبش مسلمانان میانه رو تا حد زیادی به مشارکت فعال روحانیون میانه رو وابسته است که در این خصوص روحانیون جوان – که رهبران آینده هستند- بیشتر مد نظر قرار دارند.
4.فعالان اجتماعی
[6]:
این فعالان که به ترویج افکار توسعه یافتگی میپردازند، به طور عمده با خشونت افراط گرایان روبهرو میشوند و به طور معمول قربانیان فتواها و حملات خشونت بار هستند. این فعالان اغلب نیاز به حفاظت و حمایت دارند که یک شبکه بین المللی میتواند آن را فراهم کند.
5.گروههای زنان
[7]:
زنان و اقلیتهای مذهبی بیشتر قربانی اسلام بنیادگرا و تفاسیر شریعت هستند. در برخی کشورها زنان سازماندهی را آغاز کردهاند که بنیاد مهمی در ایجاد جنبشهای اصلاح طلب به شمار میرود. صعود گروههای جامعه مدنی زنان، فرصتهایی را برای ایجاد شبکههای میانه رو فراهم میکند.
6. روزنامه نگاران و نویسندگان میانه رو
[8]:
با استفاده از اینترنت و دیگر رسانههای خارج از کنترل دولتی، پیامهای تندروانه در جوامع اسلامی در سراسر جهان رسوخ کرده است؛ در حالیکه نهادهای رسانهای مورد حمایت آمریکا، یعنی رادیو سوا و تلویزیون الحره فاقد مهارت لازم برای بیان نگرانیها و موضوعات محلی هستند و نمیتوانند به گسترش رسانههای محلی میانه رو کمک کنند. برای مقابله با گرایشهای تندروانه در رسانههای مسلمانان، ضروری است که از برنامههای تلویزیونی، رادیویی و سایتهای اینترنتی میانه روی محلی حمایت شود.
[9]
پس بر اساس این پژوهش، اقشار پنج گانه نام برده شده جزء گروههای هدف جهت یارگیری و وابسته سازی به حساب میآیند.
ارتباط با رهبران آینده هر کشوری و تربیت آنها در راستای مقاصد جهانی سازی مبتنی بر ارزشهای آمریکایی، به قدری برای ایالات متحده حایز اهمیت است که زمانی "کالین پاول"، وزیر امورخارجه وقت آمریکا نیز گفته بود: «من فکر میکنم برای کشور ما هیچ دارایی با ارزشمندتر از دوستی رهبران آینده جهان که در اینجا تحصیل کردهاند، نیست.»
[10] همچنین یکی از وزرای سابق امور خارجهی فرانسه گفته بود که: «آمریکاییها قدرتمند هستند؛ زیرا اول؛ - میتوانند به رؤیاها و آرزوهای دیگران الهام بخشند و این را مدیون تصویری هستند که سلطه جهانی آنها بر فیلم و تلویزیون برایشان به وجود آورده است و دوم؛ این واقعیت که تعداد زیادی از دانشجویان کشورهای دیگر برای تکمیل تحصیلات خود به ایالات متحده میآیند.»
[11] 2-2 مرحله دوم: نخبه پروریپس از بیان اهمیت مرحله اول، ارتباطات آموزشی- فرهنگی در دیپلماسی عمومی که همانا یارگیری و تعیین راهبرد عملیاتی ساختن آن بود، مرحله دوم نخبه پروری
[12] و وابسته سازی
[13] است که این امر نیز در دیگر پژوهشها و اسناد مهم ایالات متحده آمریکا وجود دارد. آنچه که به دانشجویان جذب شده آموزش داده میشود، عبارتاند از:
1- بهترین نوع حکومت موجود در جهان از سوی غربیها ایجاد شده است. (لیبرالیسم آمریکا، اروپا)؛
2- قبول ارزشهای ایجاد شده غربی و شیوه آنان تنها راه رستگاری است؛
3- نحوه زندگی
[14] غربیان، بهترین نوع موجود زندگی است و دلیل آن این است که بقیه دنیا از آنها تبعیت میکنند یا مشتاق آن هستند.
[15] 4- نحوه تأسیس، توسعه و تقویت نهادها و سازمانهای غیردولتی
[16]؛
5- بسترسازی برای نافرمانی مدنی
[17] و مبارزات خشونت پرهیز
[18]؛
6- چگونگی ارتباط مستمر و مؤثر با افراد و سازمانهای مورد نظر در آمریکا؛
7- اشاعه و ترویج مفاهیمی مانند دموکراسی، جامعه مدنی، توسعه سیاسی، کثرتگرایی (پلورالیسم)، جامعه باز. به عبارت دیگر هر آنچه که سعی در نفوذ و بسطشان در جوامع هدف دارند، به این دسته از افراد آموزش میدهند. در همین راستا، جوزف نای معتقد است عقیدهها و ارزشهای آمریکا از راه دانشجویانی که همه ساله از دانشگاههای آنجا فارغالتحصیل میشوند و به کشورهایشان باز میگردند، صادر میشود.»
[19] این پژوهشگر معاصر همچنین مینویسد: «دانشجویان بین المللی معمولاً با درک بهتری از ارزشها و نهادهای آمریکایی به خانه باز میگردند و همانطور که از سوی یکی از گروههای آموزشی بین المللی بیان شده: میلیونها نفری که در طول سالها در ایالات متحده تحصیل کردهاند گنجینهای از حسن نیت را برای کشورمان تشکیل میدهند. بسیاری از دانشجویان پیشین، هم اکنون در موقعیتهایی قرار گرفتهاند که میتوانند در نتایج سیاستهایی که برای ما مهم است، تأثیر گذاراند.»
[20] بر طبق پژوهش نام برده شده بنگاه رند، آنچه که آمریکا باید پس از شناسایی و جذب این گروهها و افراد به اجرا در آورد، عبارتانداز:
1. آموزش دموکراتیک
[21]: که شامل استفاده از آن دسته متون اسلامی در امر آموزش است که از ارزشهای دموکراتیک حمایت میکند.
2. رسانهها
[22]: که شامل حمایت از رسانههای میانه رو در برابر رسانههای ضد غربی و ضد دموکراتیک در جهان اسلام است.
3. برابری جنسیتی
[23]: که شامل دفاع از حقوق زنان و تقویت برابری جنسیتی به عنوان جزء اصلی پروژه توانمندسازی مسلمانان میانه رو میشود.
4. هواداری سیاسی
[24]: که شامل مشارکت مسلمانان میانه رو در سیاست طرفداری و تبلیغی اسلام گرایان میشود.»
[25] جوزف نای در این خصوص با ذکر تاریخچه مبادلات دانشگاهی و تماسهای فرهنگی عالی میافزاید:
«مبادلات علمی و دانشگاهی نیز نقش مهمی را در افزایش قدرت نرم آمریکا ایفا میکند. بسیاری از همین دانشمندانی که در مبادلات شرکت داشتند از هدایت کنندگان جریان حقوق بشر و آزادی خواهی در اتحاد جماهیر شوروی شدند. از سال 1950 نهادهای علمی مختلف شروع به فعالیت کردند. "بنیاد فورد"، انجمن دانشمندان و انجمن تحقیقات علوم اجتماعی با 110 دانشگاه و دانشکده آمریکایی در زمینه مبادله دانشجو و استاد همکاری میکردند.»
[26] تئوریسین قدرت نرم همچنین با استناد به صحبت یکی از مقامهای ارشد شوروی سابق در این خصوص مینویسد:
«الگ کالوگین، یکی از مقامهای بلند پایه "کا.گ.ب"، گفته بود که با نگاهی به گذشته و قبل از سال 1997 میتوان دریافت که مبادلات دانشگاهی برای اتحاد جماهیر شوروی همانند اسب تروا بود. این مبادلات نقش بزرگی را در فرسایش سیستم شوروی ایفا کردند و در طول سال ها مردم را بیشتر و بیشتر آلوده میکردند.»
[27] بر اساس آمار ارائه شده به کمیته فرعی آژانس بین المللی توسعه از سال 1963، 80 هزار نفر از 80 کشور جهان آموزش دیده و به کشور خود بازگشتهاند که همه این افراد از وزرا، معاونین، مدیران کل ادارات دولتی، قضات و وکلای مجلس، رؤسای بانکهای ملی و مشابه آن هستند که بیتردید به منزله کانالهای ارتباطی مستمر و محور تماس بودهاند.
[28] در همین راستا "شارلوت بیرز"، معاون سابق دیپلماسی عمومی وزارت خارجه آمریکا، اظهار میکند که این تعاملات 200 نفر از وزرای فعلی و سابق در کشورهای مختلف را شامل میشود و این یعنی نیمی از رهبران ائتلاف جهانی علیه تروریسم. او میگوید که این کار بهترین خرید حکومت آمریکا بوده است.
[29]جوزف نای در کتاب خود به نام تعدادی از این رهبران تربیت شده در آمریکا مانند "انور سادات" (سومین رئیس جمهور مصر که در به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی در قرارداد کمپ دیوید اقدام کرد)، "هلموت اشمیت" (صدراعظم آلمان غربی از سال 1974 تا 1982) و "ماگارت تاچر" (رهبر سابق حزب محافظه کار و نخست وزیر پادشاهی متحد بریتانیای کبیر از سال 1979 تا 1990) نیز اشاره میکند که در پیشبرد اهداف و مقاصد آمریکایی در کشورهای متبوع خود بسیار مفید بودهاند.
2-3 مرحله سوم: شبکه سازیمرحله سوم و نهایی این نوع از ارتباطات در جنگ نرم دیپلماسی عمومی، شبکه سازی
[30] از عناصر و نیروهای تربیت شده است که پس از طی این بخش، وابستگی کامل علمی- فرهنگی نهادینه گشته است. البته معادل اقتصادی این تکنیک را میتوان در شاخه سازی شرکتهای هرمی در نظر گرفت.
به نظر نویسندگان کتاب ساخت شبکههای مسلمانان میانه رو، فعالیتهای شبکه سازی گروههای به اصطلاح میانه رو در جوامع مسلمان باید سه سطح را شامل شود:
1. تقویت شبکههای موجود همسو با اهداف و برنامههای غرب؛
2. شناسایی شبکههای بالقوه و فراهم کردن زمینه رشد آنها که میتوانند در خدمت غرب و اهداف غرب باشند.
3. تبلیغ و ترویج کثرتگرایی و تسامح و تساهل که به صورت غیرمستقیم در خدمت شبکه سازی و ایجاد زمینه برای رشد و پیدایش شبکههای متعدد اجتماعی در جهان اسلام قرار گیرد.
نویسندگان کتاب معتقدند ایالات متحده به دلیل کمبود سازمانها و تشکیلات همسو با خود در جهان اسلام تا به حال بیشتر تمرکز خود را به سطح سوم اختصاص داده است. البته روشن است که سطح سوم بسیار زیربناییتر و اساسیتر است.
بدون شک، شبکهسازی یکی از فرآیندهای اصلی در طراحی و مدیریت موفق استراتژی براندازی نرم به شمار میآید، چرا که عناصر این شبکه مرتبط و متصل با یکدیگر اقدام نموده، هر کدام سعی در تأثیرگذاری بر بخشی از جامعه را بر عهده داشته و نتیجه آن این است که از عملیاتهای موازی و بیهدف جلوگیری به عمل میآید.
جمع بندیدر این مقاله با بررسی و تحلیل دیپلماسی عمومی به عنوان یکی از راهبردها در جنگ نرم، ارتباطات آموزشی- فرهنگی و تبادلات آکادمیک کشف و تبیین شده و پیگیری پروژه دیپلماسی عمومی در قالب جنگ نرم از زبان مسئولان ارشد وزارت خارجه ایالات متحده و استراتژیستهای آمریکایی، اسناد سالانه امنیت ملی این دولت و مجریان داخلی آنها ثابت شده است.
در این چارچوب، هدف اصلی و استراتژی قالب در آمریکا با توجه به گرایشها و عملکرد این دولت از اتخاذ راهبرد جنگ نرم، استحاله نظام جمهوری اسلامی از درون است. این نتیجهگیری از آنجا به دست میآید که بررسیهای انجام شده در مقاله حاضر نشان میدهد، استعمارگران فرا نو به رهبری ایالات متحده درصدد شناسایی، نخبه پروری و شبکه سازی برای استفاده از آنان در درون ایران است.
آنچه که امروزه با عنوان انقلابهای رنگی خوانده میشود، در واقع محصول کاربرد این وجه از دیپلماسی است که کشورهایی مانند چکسلواکی (1988.م)، گرجستان (2003.م)، اوکراین (2004.م) و قرقیزستان (2005.م) را دست خوش تغییرات بنیادین ساخته است و اما فصل الخطاب این نوشتار را سخنی ژرف از حضرت امام خمینی
(ره) قرار میدهیم:
«ما از حصر اقتصادی نمیترسیم. ما از دخالت نظامی نمیترسیم، آن چیزی که ما را میترساند وابستگی فرهنگی است. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشئت میگیرد و ساده اندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکان پذیر است... بیجهت و من باب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمارگران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیرسلطه است.»
از نظر امام
(ره) یکی از شیوههای نفوذ غرب در جوامع شرقی و غارت ثروتهای آنان، جذب طبقه تحصیل کرده است. دولتمردان و سیاستمداران هر جامعهای از میان دانشجویان و تحصیل کردگان مراکز علمی بر میخیزند و سرنوشت کشورها را در دست میگیرند، پس یکی از بهترین راهها برای وابستگی و تحت سلطه گرفتن کشورهای شرقی و اسلامی، دور کردن دانشجویان و جوانان از فرهنگ بومی و جذب نمودن به سوی ارزشها و فرهنگ غربی است که از آن به عنوان غربزده کردن نیز نام برده میشود. به تعبیر امام
(ره) با فراهم آوردن این شرایط، دولتهای غربی به راحتی و بدون مواجه شدن با مانعی جدی ثروتهای جوامع مسلمان را تاراج میکنند.
فاطمه مرسلی
منابع:
1. Building Moderate Muslim Networks
RAND Center for Middle East Public Policy .2
Recruitment .3
Liberal and Secular Muslim Academics .4
Young Moderate Cleric .5
Community Activists .6
Women's Groups .7
Journalists, Writers, and Communicators .8
9. معاونت پژوهشی ابرار معاصر، جنگ نرم (5): براندازی نرم در کشورهای مدل، تهران، 1387، صص44-13
10. جوزف نای، قدرت نرم: ابزارهای موفقیت در سیاست بین الملل، ترجمه سید محسن روحانی و مهدی ذوالفقاری، تهران: دانشگاه امام صادق
(ع)، 1387، چاپ دوم، ص 101
11. همان، ص47
12. Elite husbandry
Association .13
Life Style .14
.15 انصاری، حسن، "آموزش در آن سوی مرزها"، روزنامه کیهان، شنبه 24 اسفند1388، شماره 19436، ص12
16. Non Governmental Organization (NGO)
Civil Disobedience .17
Nonviolent Struggle .18
.19 نای، پیشین
20. همان، ص101
21. Democratic Education
Media .22
Gender Equality .23
Policy Advocacy.24
.25 معاونت پژوهشی ابرار معاصر، پیشین، صص 44-13
26. نای، پیشین، صص 103-102
27. همان، صص 104-101
28. انصاری، پیشین، ص12
29. نای، پیشین،ص 197
30. Latticework
منبع:
برهان