Gerdab.IR | گرداب

چرا آمریکا از ما می ترسد؟

تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۰

انقلاب اسلامی می تواند نشان دهد که زندگی که تمدن مدرنیته و پست مدرنیته در این قرون اخیر برای مردم دنیا ترسیم کرده، خوشبختی نیست. یک توهم خیالی است که نمی تواند ماندگار باشد.

گرداب- وقتی پیامبر اسلام دعوت خود را آشکار کرد، و سران عرب را به اسلام دعوت کرد، همه ظاهرا  به او خندیدند و بعد از پایان یافتن مجلس راهشان را کشیدند و رفتند. اما شامه تیز سران استکبار جاهلی عرب، خطر را حس کرد و به زودی به سران بنی هاشم اخطار دادند که باید جلوی فرزند ناخلفشان، محمد را بگیرند و گرنه... این گروه حتی تا رسوایی نقشه برای قتل محمد نیز پیش رفتند.

اما پیامبر بی توجه به اخطارها با توکل بر خدای یگانه به کار خود ادامه داد و تبلیغ را از سر گرفت. ظاهرا مبارزه ای، جنگی با سران قریش نکرد و شمشیری کشیده نشد، جنگ، جنگ نرم بود و پیامبر وحی الهی را ابلاغ می کرد. نیرویی هم نداشت که بخواهد در مقابل بت‌های عرب شمشیر بکشد، فقط با عملش ثابت می کرد که عرب در جهل است، جامعه اش در فساد غوطه ور است. آیات الهی که از دهان پیامبر خارج می شد، اصلی ترین نیازهای حقیقی مردم را نشانه می گرفت. نیاز به بقا و جاودانگی، نیاز به عدالت و همه دیگر نیازهای فطری انسان.

در آن زمان هم مثل سال‌های قبل از انقلاب اسلامی که دین افیون توده‌ها تلقی می شد و به بوته فراموشی سپرده شده بود، برای اعراب دین (مسیحیت و یهودیت) به بوته فراموشی سپرده شده بود؛ اعراب در واقع دینی نداشتند. برای در بند کردن فکر توده مردمشان بت ها را علم کرده بودند تا مردم عادی بپرستند و سرشان گرم باشد.

پیامبر، تغییر شیوه زندگی اعراب و حذف خودپرستی و سودجویی فردی و کنار گذاردن اصالت لذت را می خواست، مردم را دعوت می کرد به برگشت به انسانیت و فطرت انسانی، این مبنای تمدن اسلامی بود. تمدن الهی بر خلاف همه انواع تمدن هایی که بر اساس فلسفه های جورواجور بشری شکل گرفته است و بر مبنای همین فلسفه ها نیازهای کاذب برای انسان تعریف می کند، بر مبنای نیازهای حقیقی انسان مانند نیاز به تکامل استوار است، نه نیازهای کاذب.

نفس همین بودن پیامبر و تک و توک مسلمانی که ذهنشان از خودپرستی ها و سودجویی های مادی خالی شده بود و به تکامل انسانی می اندیشیدند، همین چند مسلمانی که در مقابل "الله" رکوع و سجود می کردند، به اندازه کافی برای سران جاهلیت عرب خطرناک بوده که آنها  را به طور گسترده، وادار به ایستادگی و مقاومت در برابر نهضت اسلام کند.

چرا؟ چرا این بودن برای دشمن ایجاد خطر می کرد؟

چرا امروزه نظام اسلامی اگر حتی هیچ کاری هم به کار آمریکا نداشته باشد و در داخل به کار رتق و فتق امور خودش برسد، همین بودنش و وجودش آمریکا را می آزارد؟

در واقع ما هیچ نیرویی را برای مبارزه با آمریکا نفرستاده ایم، ولی همینکه هستیم وجودمان مبارزه با آمریکاست؛ مبارزه ای سخت و تمام نشدنی که البته آن قدر سخت است که هر روز عده ای خسته می شوند و به طرف جبهه دشمن می روند، اما ما به عنوان یک الگو هستیم، به دیگر امتها نشان می‌دهیم که می توانیم باشیم و آمریکایی نباشیم و همین است که آمریکا را وحشت زده می کند، نیرو می فرستد و تمام اطراف ما را اشغال می کند؛ اما دقت کنید که از رویارویی با ما حذر دارد.



ما برای آمریکا مثل یک بمب خطرناک هستیم که باید شبانه روز دورا دور مراقبمان باشد. البته عناصر نفوذی خودش را هم برای ایجاد وقفه در رشد قدرت این بمب عظیم به کار می گیرد.

 انقلاب اسلامی می تواند نشان دهد که زندگی که تمدن مدرنیته و پست مدرنیته در این قرون اخیر برای مردم دنیا ترسیم کرده، خوشبختی نیست. یک توهم خیالی است که نمی تواند ماندگار باشد. باید به زندگی دینی و معنویت برگشت! یک انسان پرشعور به این انقلاب معنوی که اصالت مدرنیته و انقلاب صنعتی را پس زده است، به این جریان برگشت به معنویت کمک خواهد کرد و از این مبارزه طاقت فرسا هم خسته نخواهد شد. این آمریکا را می ترساند که زمانی برسد که مردم همه هم  و غم خود را برای کمک به رشد و توسعه اقتصادی صرف نکنند و زمانی را به تکامل انسانی خود اختصاص دهند.

اگر ریشه دشمنی استکبار با انقلاب ایران را نشناسیم، برایمان این سوال بی جواب می ماند که مگر ما به آمریکا چه کرده ایم؟ چرا آمریکا اینقدر ما را می آزارد؟ آیا چند حلقه چاه، نفت و ثروت کشور ما ارزش این را دارد که آمریکا برای به دست آوردنش این همه هزینه کند؟؟ این همه از دارایی و ثروتش مایه بگذارد، این همه از آبرویش مایه بگذارد؟ با حمله به این کشور و آن کشور خودش را منفور کند؟

پاسخ این است که خیر! آمریکا از اینکه ثروت ایران را از دست داده است، آن‌قدرها دلخور نیست که دست به چنین حماقت‌هایی بزند! اما دوباره می گوییم، انقلاب ما مانند یک ویروس واگیر دارد! بودن ما مساوی است با نابودی نظام سیاسی و اقتصادی آمریکا. انقلاب ما به روز یک تمدن است که الان ثابت شده دارد فراگیر می شود.

همان‌طور که تمدن اسلامی محدودی که در گوشه ای از شهر مکه آغاز به خودنمایی کرد، در عرض تنها 10 سال تمدن اسلامی سراسر شبه جزیره عربستان را در نوردید و در مدت کمتر از یک قرن تمام دنیا را فرا گرفت و منشا علوم و فنون مختلف گردید؛ چه نیرویی باعث شد که تمدن اسلامی نوپا بتواند در مقابل تمدن های عظیم ایران و روم با آن دبدبه و کبکبه، قد علم کند؟

صدای برگشت به معنویت، به انسانیت و فطرت الهی در دنیا پیچیده است و این است که سال‌ها آمریکا را ترسانده است.

نوای دل