گرداب- تحلیل این قضیه متناقض سخت است که موسوی مدافع پایبندی به خط امام
(ره) و التزام به قانون اساسی، چگونه در مقابل شعارهای "نه غزه، نه لبنان" و "جمهوری ایرانی" سکوت میکند! و یا در بیانیه خود در سالگرد 13 آبان، ترجیح میدهد که ماهیت ضد آمریکایی "روز ملی مبارزه با استکبار جهانی" را مسکوت بگذارد؟!
موسوی در مقابل نظامموسوی این فرمایش امام
(ره) را که فرمود: «حفظ نظام از اوجب واجبات است»، نادیده انگاشت. با وجود ادعای پرطمطراق خط امامی بودن، به هر بهانهای لبه اعتراضهای خود را متوجه نظام کرد. به ظاهر بهانه هجمهها و توهینهای موسوی به رئیس جمهور این بود که دولت وی کشور را دچار مخاطره کرده است و وی به عنوان یک ناجی، وارد صحنه شده است تا از منافع ملی حفاظت کند! اما محتوای بسیاری از سخنان و بیانیههای وی دامن رهبری را هم گرفت.
وی بعد از انتخابات و با مشخص شدن اینکه نتیجه به ضرر اوست، حملات مستقیمتری را متوجه نظام و رهبری کرد. مخاطب 18 بیانیه و چندین سخنرانی و پیامهایش در حوادث بعد از انتخابات از سطح دولت فراتر رفت. وی به بهانههای مختلف نظام را به سرکوب ملت متهم کرده و آشوبگران را که با برخورد انتظامی مواجه میشدند، به عنوان مردمی معرفی میکرد که از سوی نیروهای امنیتی سرکوب میشوند.
مروری بر بخشهایی از بیانیه موسوی در خصوص حوادث عاشورای 1388 نشان میدهد، خط و رسم موسوی هیچ تلازم و همخوانی با امام
(ره) و راه روشن او ندارد. وی در این بیانیه حرمت شکنان را "مردم خدا جو" خوانده و آورده است: «مشاهده فیلمهای تکاندهنده عاشورا نشان میدهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیرقابل قبول کشانده میشود، ناشی از به زیر انداختن افراد بیگناه از روی پلها و بلندیها، تیراندازیها، آدم زیرکردنها و ترورهاست. جالب آنکه در بعضی از این فیلمها دیده شده که مردم در پشت چهره نیروهای انتظامی و بسیجی مهاجم، برادران خود را میبینند و در شرایط بحرانی و پر از خشم و هیاهوی آن روز سعی میکنند بدانها آسیبی نرسد.
اگر صدا و سیما یک جو، انصاف و عقل داشت میتوانست برای تلطیف فضا و نزدیک کردن مردم به همدیگر گوشهای از این صحنهها را نشان دهد. ولی هیهات! جریان روزهای بعد از عاشورا و گسترش دستگیریها و دیگر تمهیدات دولتی نشان میدهد که مسئولان اشتباهات گذشته را این بار در وسعت بیشتر تکرارمیکنند و آنها میاندیشند سیاست ارعاب تنها راه حل است.»
[1] موسوی در ادامه با لحن تهدیدآمیز مینویسد: «سخنان روز چهارشنبه میدان انقلاب و قبل از آن نماز جمعه هفته پیش دانشگاه که از سوی چهرههای منتسب به نظام ایراد گردید، نتایج هر نوع اقدام تروریستی را به طور مستقیم به سمت کانون نشانه خواهد رفت و گره مشکل بحران کنونی را ناگشودنی خواهد ساخت.»
[2] عبور از لبنان و فلسطین تا تعرض به آرمان امام(ره)گرامی داشت روز قدس سال 88 در فضایی کاملاً متفاوت با سالهای قبل برگزار شد، این تفاوتها البته بر ماهیت استکبارستیزی روز قدس خدشهای وارد نکرد، بلکه ماهیت گروههای التقاطی را برای آحاد مردم روشن کرد. این جریان که پس از انتخابات 22 خرداد در قالب حرکتی موسوم به "جنبش سبز" موج ساختار شکنی را به راه انداخت، در روز قدس از خود اعمالی را نشان داد و شعارهایی را فریاد زد که انحراف مسیر حرکت آنان به وضوح دیده شد، شعارهایی که قلب فلسطین را شکست.
در واقع در روز قدس دروغ بودن ادعاهای این جماعت درباره التزام به قانون اساسی و پایبندی به خط امام
(ره) به اثبات رسید. زیرا روز قدس که از سوی امام
(ره) با ماهیت استکبارستیزی و در راستای اعلام تنفر ملل مسلمان از رژیم غاصب اسرائیل مطرح شد، از سوی ساختارشکنان با بیاعتنایی مواجه شد و مورد اهانت قرار گرفت.
در روز قدس، حامیان موسوی شعارهایی از جمله "نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران"، "استقلال آزادی جمهوری ایرانی" و "ما اهل کوفه نیستیم پول بگیریم بیاستیم" سر دادند.
[3] انتظار این بود موسوی و دیگر مدعیان خط امام
(ره) در مقابل این شعارها موضع روشن و صریحی داشته باشند، اما این اتفاق نیافتاد و حتی سران معترض در صدد توجیه این شعارها برآمدند؛ البته شروع کننده حرکت عبور از لبنان و فلسطین خود موسوی بود که در مناظرهاش با احمدینژاد با تمسخر گفت: «چهار سال است از فروپاشی اسرائیل سخن میگویید و ما هنوز چیزی ندیدیم.» یا میگفت: «اول باید کشور را تقویت کرد آنگاه به دیگران توجه نمود.» و یا «هولوکاست مسئله ما نیست.» در حالی که هولوکاست ریشه مسئله فلسطین است و به فرموده امام
(ره)، فلسطین اولویت جهان اسلام است.
مرور دیدگاههای امام
(ره) درباره فلسطین، نفاق موسوی را بیشتر فاش میکند. ایشان مىفرمایند: «براى من یک مطلب به شکل معماست و آن این است که همه دول اسلامیه و ملتهاى اسلام مىدانند که درد چیست، مىدانند که دستهاى اجانب در بین است که اینها را متفرق از هم بکند، مىبینند که با این تفرقهها ضعف و نابودى نصیب آنها مىشود،... که اگر مسلمین مجتمع بودند هر کدام یک سطل آب به اسرائیل مىریختند او را سیل مىبرد، مع ذلک در مقابل او زبون هستند.
معما این است که با این که اینها را مىدانند، چرا به علاج قطعى که آن اتحاد و اتفاق است روى نمىآورند؟ چرا توطئههایى که استعمارگرها براى تضعیف آنها به کار مىبرند، آنها توطئهها را خنثى نمىکنند؟ این معما چه وقت باید حل شود؟ و پیش چهکسى باید حل بشود؟ این توطئهها را چه کسى باید خنثى کند غیر از دولتهاى اسلام و ملتهاى مسلمین؟»
[4] ایشان در جای دیگر تأکید میفرمایند: «سران کشورهاى اسلامى باید توجه داشته باشند که این جرثومه فساد را که در قلب کشورهاى اسلامى گماشتهاند تنها براى سرکوبى ملت عرب نمىباشد بلکه خطر و ضرر آن متوجه همه خاورمیانه است. نقشه، استیلا و سیطره صهیونیسم بر دنیاى اسلام و استعمار بیشتر سرزمینهاى زرخیز و منابع سرشار کشورهاى اسلامى مىباشد و فقط با فداکارى، پایدارى و اتحاد دولتهاى اسلامى مىتوان از شر این کابوس سیاه استعمار رهایى یافت و اگر دولتى در این امر حیاتى که براى اسلام پیش آمده کوتاهى کرد بر دیگر دولتهاى اسلامى لازم است که با توبیخ و تهدید و قطع روابط او را وادار به همراهى کنند. دولتهاى ممالک نفت خیز اسلامى لازم است از نفت و دیگر امکاناتى که در اختیار دارند به عنوان حربه علیه اسرائیل و استعمارگران استفاده کرده از فروش نفت به آن دولتهایى که به اسرائیل کمک مىکنند، خوددارى ورزند.»
[5] تحلیل این قضیه متناقض سخت است که موسوی مدافع خط امام
(ره)، چگونه در مقابل شعار جمهوری ایرانی سکوت میکند! در حالی که امام
(ره) فرمودهاند: «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر.» البته موسوی به همین اکتفا نمیکند، با صدور بیانیهای به بهانه سال گرد 13 آبان، ترجیح داد ماهیت ضد آمریکایی "روز ملی مبارزه با استکبار جهانی" و محتوای آن در زمینه "تسخیر لانهی جاسوسی" را مسکوت بگذارد. وی به روال عملکرد یکساله خود از ابراز برائت و انزجار نسبت به سیاستهای ظالمانه و استکباری شیطان بزرگ طفره رفت.
کسانی چون اوباما، هیلاری کلینتون، پل ولفویتز و... با نام بردن از موسوی، وی را مردی شجاع و الهام بخش خوانده و نسبت به تحرکات ضدانقلابی او ابراز ذوق زدگی کردهاند. شاید به این دلیل وی نیز از شرمندگی آنها در آمد و ماهیت ضد آمریکایی 13 آبان را تحریف کرد.
موسوی در بیانیه شماره 14 خود در آستانه 13 آبان، با اشاره به مناسبتهای این روز (تبعید حضرت امام
(ره) و کشتار دانشآموزان از سوی رژیم پهلوی) درباره مناسبت اصلی این روز (تسخیر جاسوسخانه شیطان بزرگ) به این جملات بسنده کرد: «درباره سومین 13 آبان بسیار گفته شده است، تا جایی که بعید است کمترین اطلاعی از آن ماجرا ناگفته مانده باشد؛ از جمله آن که در این رویداد امام
(ره) از دانشجویان مسلمان پیروی کرد. به ظاهر این دانشجویان بودند که خود را پیرو خط امام
(ره) میخواندند، اما در واقع این امام
(ره) بود که حرکت آنان را دنبال نمود. به طور قطع هیچ یک از رهبران و فرماندهان انقلاب در شکل دادن به آنچه در این روز اتفاق افتاد، نقشی نداشتند. حتی خود دانشجویان تصور میکردند بعد از چند روز حادثه تمام میشود و به خانههایشان باز میگردند. ولی امام
(ره) این رویداد را پیگیری کرد و آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامید.»
وی هیچ اشارهای به محتوای این مناسبت بزرگ یعنی فتح جاسوسخانه آمریکا و برملا شدن اسناد جاسوسی اعضای گروهکهایی نظیر نهضت آزادی، جبهه ملی، جنبش خلق مسلمان و... که با طراحی کودتا، غائلههای مرزی، شایعه پراکنی، منفی بافی و سیاه نمایی، جنگ روانی و مطبوعاتی و القای اختلاف میان مسئولان به جنگ نظام نوپای اسلامی آمده بودند، نکرد؛ البته هم زمان با این موضعگیری، قابل درک است که چرا بیشتر گروهکهای یاد شده، چه آنها که اعضایشان در داخل کشور هستند و چه آنها که از کشور گریختهاند (کسانی نظیر ابراهیم یزدی و علیرضا نوری زاده و...) مکرر از اقدامهای خیانت آمیز و ضدانقلابی موسوی طی حوادث پس از انتخابات حمایت کرده و حتی گروهکهایی نظیر نهضت آزادی با ستادهای انتخاباتی اصلاح طلبان ارتباط داشتند.
[6]جمعی از نویسندگان؛ راضیه امیری رز، فاطمه امیری رز و افسانه قایم
منابع:
1. بیانیه شماره 17 موسوی، سایت کلمه، 11/11/1388
2. همان
3. شعارهایی که قلب فلسطین را شکست، گذر از فتنه، پیشین، ص 106
4. بیانات امام خمینى
(ره) در دیدار با وزیر خارجه سوریه، صحیفه نور، ج 58 ص 236
5. پیام امام به دول اسلامى، صحیفه نور، ج1، ص 9.2
6. روزنامه کیهان، 10/8/1388
منبع:
برهان