به گزارش
گرداب، متن کامل این یادداشت که در پایگاه اینترنتی iran.ru روز دوشنبه 9 خرداد 1390 (30 مه 2011) منتشر شد، در ادامه می آید.
وقتي روز بيست و يکم ماه مه وزارت اطلاعات ايران در بيانيه اي از افشاي يک شبکه بزرگ جاسوسي متشکل از سي نفر خبر داد که براي امريکا کار ميکردهاند. واکنش رسانه هاي غربي ابتدا به گفتن جمله کوتاه و محکم باور نميکنيم محدود شد. سپس آنها شروع به شرح دلايل اين گفته کردند. جالبترين نکته اين است که جمله "باور نمي کنيم" فقط به تعداد عوامل دستگير شده ربط داشته نه به خود ماجراي جاسوسي امريکا عليه ايران. بايد گفت اين جريان ديگر کاملا عادي شده است.
تاکيد ماشين تبليغاتي غرب بر باور نکردن زلزله ايجاد شده از سوی سازمان اطلاعات ايران دو فرضيه را ايجاد مي کند. نخست اين که واشنگتن نمي تواند اين تعداد جاسوس داشته باشد و مرتکب چنين شکستي شود. دوم اين که دستگيرشدگان عوامل اطلاعاتي نبوده اند، بلکه مردم عادي مخالف با سياست مقامات ايران بوده اند.
ولي بايد گفت نظر محققان متفکر و افراد داراي عقل سليم در مورد جنجال جاسوسي در ايران با آنچه که رسانه هاي غربي ترسيم مي کنند تفاوت دارد.
نخست اينکه جاسوسي ماهيت اصلي فعاليت سيآياي و ساير سازمان هاي اطلاعاتي امريکا عليه دشمنان اين کشور است.دوم اين که امريکا بايد هر چه سريعتر بهانه اي براي واداشتن تهران به اطاعت پيدا کند تا بتواند برنامه هسته اي آن را متوقف سازد يا درست مانند اوضاع ليبي در زمان مناسب از مخالفان رژيم اين کشور حمايت کند.
ناظران سياسي که سخنان اخير کبوتر سياه صلح، يعني اوباما را در مورد راهبرد عربي به دقت بررسي کرده اند به روشني متوجه شده اند که پيش زمينه جنگ با ايران آماده شده است. کافي است يادآور شويم که فعال کردن همه انواع جاسوسي همزمان با تبليغات گسترده تهاجمي به منظور تحميق جامعه جهاني در آستانه تدارک عمليات جنگي در تاريخ نظامي جهاني امري کاملا بديهي و جا افتاده است.
بهترين گواه اين گفته شکستهاي پياپي سرويسهاي اطلاعاتي امريکا و انگليس در ايران طي چند ماه اخيراست.در مورد جنجال جديد بايد گفت شبکه جاسوسي سي نفري از نظر استانداردهاي جامعه اطلاعاتي جهاني چيز قابل توجهي نيست و در تاريخ سازمانهاي اطلاعاتي امريکا شبکه هاي جاسوسي به مراتب بزرگتري وجود داشته اند که در خاک خود اين کشور فعاليت مي کرده اند. هر چند برخي کارشناسان يادآورمي شوند که فعاليت جاسوسي گسترده با ابعاد جنگهاي اول و دوم جهاني و جنگ سرد وسيع امريکا و شوروي تطابق داشته
در اين جا نکته اي وجود دارد که رسانه ها ترجيح مي دهند يا به آن توجه نکنند و يا با شرمندگي در مورد آن سکوت کنند.مقامات امريکا اين حقيقت را پنهان نمي کنند که طي سي و دو سال بعد از انقلاب اسلامي ايران، سازمانهاي اطلاعاتي آنها جنگ سردي عليه اين کشور راه انداخته اند که به خصوص در اين اواخر با گسترش فعاليت خرابکارانه و جاسوسي دو متحد نزديک آن يعني انگليس و اسرائيل همراه شده است.
همانطورکه "روبرت کلاين" در تحقيقي تحت عنوان سيآياي از زمان روزولت تا ريگان تاکيد کرده دانشمندان مي دانند که سرنوشت ملتها را مجموعه اي از نيرو هاي اجتماعي، رواني و بروکراسي مشخص مي کنند. يکي از مهمترينهاي آنها از اوايل سالهاي چهل فعاليت جاسوسي به منظور جمع آوري اطلاعات در ساير کشورها است که بر اساس آن برنامه ريزيهايي در سطح دولتي انجام مي شود و سياستمداران امريکايي تصميم گيري مي کنند.
در واقع فعاليت جاسوسي به عامل مهمي در تعيين تاريخ تبديل شده است. علاوه بر اين امروز کاملا مشخص است که امکانات سازمان هاي اطلاعاتي چنان گسترش يافته اند که امپراتوري سيآياي مي تواند بر فعاليت تمام دولتهاي امريکا تاثير بگذارد.
در چنين شرايطي باراک اوباماي دمکرات هم استثنا نيست. به عنوان نمونه جامعه اطلاعاتي امريکا مي تواند به طور کاملا مستقل تقريبا هر هدف سياسي و راهبردي را عملي سازد که قبلا به طور سنتي ا سوی ارتش يا سازمانهاي ديپلماتيک انجام مي شد.
بررسي دقيق اوضاع نشان مي دهد که بسياري از کارشناسان با وجود تمامي تلاش هاي سازمانهاي نظامي و وزارت خارجه امريکا امکانات واقعي اين کشور را براي ايجاد شرايط تجاوز مستقيم به ايران غيرممکن مي دانند. موضوع حتي اين نيست که بخش اعظم نيروهاي متجاوزان بالقوه در عراق و افغانستان و ليبي گرفتارند.
يکي از دلايل در کمال تعجب نبود وحدت بين مقامات سياسي و نظامي کشورهاي عضو ناتو و اسرائيل در خصوص روشهاي تاثيرگذاري نظامي بر ايران است.
بايد يادآور شد که موضوع بيشتر از اين که به برنامه بلند پروازانه انرژي به اصطلاح صلح آميز هسته اي ايران يا حتي به وجود منابع نفتي و گازي عظيم در اين کشور مربوط باشد با
نگراني شديد غرب و اسرائيل از تبديل شدن ايران به رهبر منطقه مربوط است. ولي تصميم گيري در مورد جلوگيري از چنين چيزي با روش نظامي چندان راحت نيست و علاوه بر اين هزينه هاي سنگين مالي و نظامي و راهبردي و تلفات انساني نمي توانند هدف تعيين شده يعني نابودي رژيم فعلي ايران را تضمين کنند.
اجراي سناريوي عراق در مورد ايران ممکن نيست. نخست اين که ايران به مراتب از عراق قويتر و بزرگتر است و کنترل آن براي نيروهاي اشغالگر خيلي دشوار خواهد بود. علاوه بر اين برخي نخبگان غربي از اين مي ترسند که جمهوري اسلامي حتي در بدترين شرايط بتواند براي مدت طولاني تنگه هرمز را ببندد و حتي زيربناهاي نفتي و گازي کشورهاي پادشاهي حوزه خليج فارس را که در خدمت امريکا هستند نابود کند.
مقامات غربي به خوبي مي فهمند که چنين چيزي نابودي اقتصاد نه تنها اروپا و بلکه کل جهان را در بر خواهد داشت. نمي توان موضع چين را فراموش کرد که ايران براي آن مهمترين شريک فعلي و صادرکننده اصلي انرژي در آينده است. خلاصه اين که تکرار سناريو ليبي و حمله به يک کشور اسلامي ديگر و جلب حمايت اعضاي شوراي امنيت در مورد ايران کاملا غيرممکن است. به همين دليل فعلا با توجه به اختلاف نظرهاي موجود در ميان دشمنان ايران بيشترين توجه به فعاليت خرابکارانه با هدف سرنگوني رژيم حاکم بر اين کشور معطوف شده است.
ضمنا فهرست روشهاي دستيابي به اين هدف خيلي گسترده است.
سازمانهاي امنيتي که فعاليت ضد ايراني شديدي دارند از قتل سياستمداران و دانشمندان ايراني و مبارزه ايدئولوژيکي ابايي ندارند و جاسوسي گسترده عليه ايران و حتي ايجاد ستون پنجم در ميان مردم خود اين کشور از دستورکار آنها خارج نيست. توجه زيادي هم به فعاليت خرابکارانه و تحريک کننده در مناطقي مانند کردستان و آذربايجان ايران نشان داده مي شود.
علاوه بر اين قرار است در زمان مشخصي راي دهندگان معترضي که در هر کشوري وجود دارند به خيابانها بريزند. يکي از ابزارهاي جاسوسي عليه ايران بدون شک استخدام گسترده اتباع خود اين کشور است که امکانات بسيار زيادي براي آن وجود دارد.
لازم به يادآوري مجدد شبکه هاي اجتماعي نيست که جوليان آسانژ به بهترين وجه آنها را توصيف کرده و کاملترين پايگاه اطلاعاتي جهان در مورد انسانها روابط آنها اسامي نشاني محل زندگي بستگان و غيره ناميده که به راحتي براي سازمانهاي اطلاعاتي امريکا در دسترس هستند.
در واقع ما با انتخاب هر يک از شبکه هاي اجتماعي به راحتي تصميم مي گيريم که کنترل ما براي کدام سازمان امنيتي امريکا راحت تر خواهد بود.
نبايد فراموش کرد که مقر فيس بوک، ياهو و گوگل در امريکا است و آنها روابط خاص و توام با اعتماد خود را با سيآياي و افبيآي کتمان نمي کنند، ولي درکنار اين شبکه هاي ويژه روشهاي ديگري هم براي جذب افراد به فعاليت اطلاعاتي وجود دارد که در رابطه با ايران به طور کامل به کارگرفته مي شوند.
کافي است تنها به چند نمونه اشاره کنيم. در سال 2009 در نتيجه عمليات ضد اطلاعاتي نيروهاي امنيتي ايران اسناد محکمي در مورد استفاده سازمانهاي اطلاعاتي خارجي از شرکت
لوازم آرايشي اوريف ليم به خصوص براي حمايت مالي فعالان جنبش سبز ايران به دست آمد که البته هيچ ارتباطي با مدافعان محيط زيست ندارد.
در حال حاضر در کشورهايي مانند امارات ترکيه و مالزي که ايرانيها بيشتر به عنوان گردشگر به آنها سفر مي کنند آژانسهاي کاريابي و تبادل فرهنگي و آموزشي تحت پوشش نمايندگيهاي ديپلماتيک امريکا فعاليت مي کنند که به ايرانيان پيشنهاد رواديد و اقامت و کار و تحصيل در امريکا مي دهند. البته اين اطلاعات کامل نيست.
شبکه بنيادهاي اجتماعي که به مردم ايران وام مي دهند نيز در اين زمينه فعاليت مي کنند و مسلم است که وام را درازاي اطلاعاتي دريافت مي کنند که بيشترين اهميت را براي سازمانهاي امنيتي امريکا دارند و به مراکز آموزشي هسته اي و دفاعي ايران و خطوط لوله نفتي و گازي سيستم انتقال انرژي فرودگاه ها حمل و نقل و بانکها مربوط مي شوند. در اين جا اشاره به اين موضوع اهميت دارد که افراد بدون اين که خودشان متوجه باشند به مخبر سازمانهاي اطلاعاتي امريکا تبديل مي شوند و
شايد هيچ وقت متوجه نشوند که در ابررايانه ها پرونده جداگانه اي به آنها اختصاص داده شده است. روش هاي چنين استفاده اي خيلي قابل دسترسي هستند. براي شروع به شخص پيشنهاد پرکردن رزومه هاي مشخصي داده مي شود و در صورتي که توجه کارکنان سيآياي را جلب کند و براي استخدام مناسب به نظر برسد پيشنهاد پرکردن فرم به ظاهر معمولي ديگري به وي داده مي شود که بر اساس تمامي قواعد هنر جاسوسي تنظيم شده است.
سپس گزينه هاي مختلفي پيش مي آيد. يا شخص تحت پوشش تبادل اطلاعات علمي مورد استفاده قرار مي گيرد يا پيشنهاد همکاري مستقيم با سازمانهاي جاسوسي را در ازاي پاداش دريافت مي کند. نهادهاي اطلاعاتي امريکا چنين فعاليتي را به طور دائمي عليه ايران ادامه مي دهند.
عوامل اطلاعاتي امريکا با رد لفظي ماترياليسم ديالکتيک در واقع بر اساس يکي از قوانين اصلي آن عمل مي کنند که تبديل کميت به کيفيت است. چون هر چه حجم اطلاعات دريافتي بيشتر باشد هر سازمان جاسوسي از ده هنگ نظامي دشمن خطرناکتر خواهد بود. ضمنا بايد به خاطر داشت که هيچ کس فعاليت جاسوسي را ممنوع نکرده است و هيچ چيز غيرعادي و غيرطبيعي در فعاليت اطلاعاتي امريکاييها وجود ندارد که پيش از اين هم چنين فعاليت خرابکارانه اي را به عنوان مثال عليه اتحاد شوروي به کارمي گرفته اند ولي در آن زمان شبکه هاي اجتماعي نقش مهمي نداشتند.
در چنين اوضاعي و با توجه به فعاليت خرابکارانه بسيارگسترده عليه ايران صحبت کردن در مورد اين که 30 جاسوس تعداد زيادي است خيلي ساده انگارانه است. در اين رابطه سخناني که رجب صفرف، مدير کل مرکز تحقيقات ايران معاصر، شش سال پيش به زبان آورده بود به هيچ وجه اغراق آميز به نظر نمي رسد. وي تاکيد کرده بود عوامل و جاسوسهاي امريکايي، انگليسي و اسرائيلي در ايران وول مي خورند و
براي اجيرکردن مردم اين کشور و به خصوص جوانان و راي دهندگان معترص ساليانه پانصد ميليون دلار هزينه مي شود. ضمنا به گفته بلند پايه ترين ژنرالهاي امريکايي در نتيجه فعاليت چندين ساله و سيستماتيک سازمانهاي اطلاعاتي اين سه کشور هزاران شهروند ايراني به عوامل اطلاعاتي واقعي تبديل شده اند.
با توجه به چنين فعاليت جاسوسي گسترده اي بايد گفت برخلاف اظهارات مدافعان ساده دل حقوق بشر تعداد مخبران داوطلب سازمانهاي اطلاعاتي امريکا در ايران به مراتب بيشتر است.
منبع:
ایران هستهای