این انیمیشن هدف مورد نظر سازندگان انگلیسی؛ یعنی تغییر نگرش در بین جوانان مسلمان انگلیس را برآورده نساخته است.
پس از پخش قسمتهایی از این انیمیشن و به دلیل بازخوردهای غیرقابل انتظاری که در پی داشت، دفتر امور خارجه انگلیس متهم به این شد که این انیمیشن در جلوگیری مسلمانان جوان از افراطگرایی اسلامی ناموفق بوده و فقط بودجه اختصاصی را تلف کرده است.
این انیمیشن که در آن از تکنیکهای گرافیکی بازیهای رایانهای و نیز صحبتهای کوچه بازاری جوانان استفاده شده است، بدین شکل شروع میشود که این دو برادر در انجام وظیفهشان یعنی پرتاب خمپاره از یکی از کوههای منطقه وزیرستان پاکستان ناموفق میشوند.
در طول داستان نشان داده میشود که این دو برادر قبل از اینکه به مبارزان در وزیرستان بپیوندند مشغول تماشای یک سری فیلمهای آموزشی اسامه بنلادن هستند. برادر کوچکتر در خصوص این فیلمها میگوید که آنها شبیه بازی رایانهای "ندای وظیفه" هستند با این تفاوت که این فیلمها جذابیتی ندارند.
پس از سفر آنها به وزیرستان، برادر کوچکتر از خانه جدیدشان در پاکستان و استقبالی که از آنها میشود، احساس رضایت نمیکند. وی میگوید: «همش به این فکر میکردم که کی به اینجا میرسیم. برادر! ما راه رو درست اومدیم؟ اولین کاری که اونا کردند این بود که دست و پای ما رو بستند و شروع به بازجویی کردند. آنها به من گفتند که داشتند مسائل امنیتی رو رعایت میکردند و این مسئله رو شخصی نگیریم. ولی اگه راستش رو بخوای، وقتی یه آدم چاق دستش رو روی ... (مربوط به خود فیلم است) تو میذاره، این کار کاملاً شخصی میشه.» در واقع این انیمیشن بر این است که بگوید مسلمانان دارای عقدههای روانی مختلفی از جمله مسائل جنسی هستند.
پس از عدم موفقیت این دو برادر در مأموریت پرتاب خمپاره، آنها به انگلیس بازمیگردند که در آنجا دستگیر میشوند. این فیلم بدین صورت تمام میشود که ابو در نامهای به برادرش از وی طلب بخشش میکند و بدین شکل نشان میدهد که از کار خود پشیمان است و نباید این راه را انتخاب میکرد.
"دکتر غیاث الدین صدیقی"، مؤسس اتاق فکر مؤسسه مسلمانان انگلیس، نیز معتقد است که اگر این فیلم به مسئله نژادپرستی میپرداخت بیشتر موفق میشد. وی میافزاید: «باید از مخاطبان خواست تا بیشتر بر این مسئله تمرکز کنند. تماشای این فیلم چیزی جز وقت تلف کردن نیست».