مستند سازي عليه نظام با تاكتيك‌هاي "گالوپ" و " زاگبي"

تاریخ انتشار : ۰۸ بهمن ۱۳۸۸

اگر آمريكايي‌ها ديوانگي كرده و به ما حمله بكنند، ما در چارچوب مرزهايمان از خودمان دفاع نمي‌كنيم، ما يك دست بلند و پرتوان داريم كه در هر جايي مي‌توانيم منافع آمريكا را تهديد كنيم.

مؤسسه‌ آينده با دو مركز به نام‌هاي مؤسسه‌ اطلاعات "گالوپ" و بنياد صهيونيستي"زاگبي" متعلق به عناصر يهودي و صهيونيستي در آمريكا و يك مؤسسه‌ فرانسوي به نام"وي. ام" متعلق به مسئول انجمن دولتي فرانسه و آمريكا در ارتباط بود و اقدام به فروش اطلاعات به بيگانگان، نظرسازي و مستندسازي ادعاهاي دشمنان عليه نظام جمهوري اسلامي مي‌كرده است

در ادامه واكاوي كتاب آسيب‌شناسي حزب مشاركت دربخش‌هاي مختلفي اعم از نحوه شكل‌گيري و اهداف حزب مشاركت، اقدامات آنها در مجلس ششم، دفاع همه جانبه از مجرمين سياسي-امنيتي، حمايت از "اپوزيسيون داخل‌نشين" ، "توطئه‌هاي قتل‌هاي زنجيره‌اي "، غائله كوي دانشگاه 78 و چگونگي شكل‌گيري " كنفرانس برلين" در اين بخش به موضع‌گيري مشاركتي‌ها در خصوص رابطه با آمريكا خواهيم پرداخت:

تخريب سپاه

با اوج‌گيري تهديدات مقامات جنگ‌طلب آمريكايي عليه جمهوري اسلامي ايران و اظهارات گستاخانه‌ جرج بوش، رئيس‌جمهور آمريكا، كه در آن ايران را محور شرارت و مستوجب مجازات خوانده بود، موجي از احساسات ضد‌‌آمريكايي، سراسر ايران را فرا گرفت. در اين ارتباط، ذوالقدر، جانشين فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، همسو با موضع‌گيري تمامي شخصيت‌ها و محافل سياسي نظام، در 1380.11.26 به اظهارات بوش و ديگر مقامات جنگ‌طلب آمريكايي در برنامه‌ گفتگوي ويژه‌ خبري شبكه‌ دو سيما پاسخ داد:

"ايران يك كشور بزرگ با جمعيت وسيع با جغرافياي قابل دفاع، زمين پيچيده و دسترسي به هدف‌هاي بسيار مهم است. اگر آمريكايي‌ها ديوانگي كرده و به ما حمله بكنند، ما در چارچوب مرزهايمان از خودمان دفاع نمي‌كنيم، ما يك دست بلند و پرتوان داريم كه در هر جايي مي‌توانيم منافع آمريكا را تهديد كنيم. حالا لزومي ندارد ما در جاهاي خيلي دور دست برويم، در همين خليج فارس همه‌ سرمايه‌هاي آمريكايي‌ها در اين منطقه است. 60 تا 70 درصد سوخت دنيا از اين منطقه تأمين مي‌شود. خوب، اينجا زير ديد و تير ماست. البته ما نمي‌خواهيم تهديد بكنيم؛ ولي اگر امنيت ما مورد هجوم قرار گرفت، هيچ جاي ديگر امنيت نخواهد داشت و اين توان را ما داريم كه يك چنين تهديدي را با قدرت پاسخ بدهيم.

ولي خوب افغانستان كه فاقد حكومت است، فاقد ارتش است، فاقد يك مرز دريايي است، فاقد دسترسي به يك هدف استراتژيكي است. خب؛ طبيعي است كه اين‌چنين كشوري به راحتي ممكن است، حذف شود. عراق هم طبعاً از همين ويژگي‌ها برخوردار است.

بايد تأكيد كنيم كه آمريكايي‌ها از سر خامي و ناپختگي دارند يك حادثه‌ بزرگي را در عالم ايجاد مي‌كنند. ما فكر مي‌كنيم كه اينها بيشتر به يك بلوف سياسي دست زده‌اند. ولي اگر بخواهند عمل كنند، دنيا را با يك بحران جدي مواجه خواهند كرد. حادثه‌ ايران ممكن است شروعش در اختيار آنها باشد، ولي ادامه‌ آن به هيچ وجه در كنترل آنها نخواهد بود ".(1(

اين اظهارات كه مطابق چارچوب سياست‌هاي مصوب نظام جمهوري اسلامي و مأموريت‌هاي قانوني سپاه، آن هم در برابر تهديدهاي سران ايالات متحده صورت گرفت، با حمله مشاركتي‌ها مواجه گرديد. "عباس عبدي "، عضو شاخص حزب مشاركت، اظهارات ذوالقدر را ناشي از ضعف درك نظامي وي خواند:

"درك نظامي برخي افراد ضعيف است و آنها فكر مي‌كنند كه مقابله با آمريكا از طريق تهديد به مثل ممكن است. اين سخنان عين برابري موشك با كلاشنيكف است و اصلاً بازي ما با آمريكا در حوزه‌ نظامي نيست كه واردش شويم، بلكه در حوزه‌ ديگري است كه اين آقايان بلد نيستند در آن بازي كنند. بازي ما با آمريكا در حوزه‌ مشروعيت نظام است، اگر ما مشروعيت خودمان را حفظ كنيم، آمريكا نمي‌تواند كاري از پيش ببرد ".(2(

روزنامه‌ نوروز، ارگان حزب مشاركت، نيز با درج مقاله‌اي تحت عنوان "بوش و موش " سخنان ذوالقدر را اقدامي ضد‌‌ملي و در جهت تضعيف روند اصلاحات يا مقابله با آن ارزيابي كرد و نوشت:

"برخي افراد مخالف اصلاحات، از تهديدهاي بوش استقبال كرده‌اند و در صددند كه از اين فرصت استفاده كرده و موش خود را در جنبش مردمي كشور بدوانند و شايد هم خود نقش موشي را بازي كنند كه قدرت‌هاي بيگانه قصد دواندن آن، در جنبش اصلاحي را دارند ".(3(

اين روزنامه ضمن ناممكن خواندن مقابله با آمريكا، با ارائه‌ تحليلي مغرضانه مدعي شد:

"اين كه گروهي تا اين حد ضد‌‌ملي رفتار مي‌كنند، نتيجه‌ يك واقعيت مسلم است و آن اينكه گروه مذكور در عرصه و ميدان داخلي شكست خود را حتمي مي‌داند و به همين دليل، در صدد برهم‌زدن بازي سياست در داخل كشور است. اين بازي فقط و فقط در حضور يك عنصر قوي و مهم بيروني به هم خواهد خورد و به همين دليل، آنان از حضور اين عنصر براي ختم بازي سياست داخل كشور استقبال مي‌كنند ".(4(

اهانت مشاركتي‌ها به سپاه با تمجيد "ضد‌‌انقلاب خارج نشين " روبه‌رو شد. عليرضا نوري‌زاده، عنصر ايراني سازمان سيا، در مصاحبه‌اي با راديو آمريكا حمله مشاركتي‌ها به سپاه پاسداران را چنين ستود:

"به نظر مي‌رسد، اين يك سرفصل بسيار مهم در ايران است كه كساني در مجلس ايران، جلوي دستگاه و جلوي سپاه را مي‌گيرند ".(5(

پروژه‌ نظرسازي مشاركتي‌ها و فروش اطلاعات سري نظام به مؤسسات سازمان CIA (رسوايي عبدي‌گيت

از ديگر تلاش‌هاي حزب مشاركت انجام يك نظرسنجي و درج نتايج آن در مطبوعات وابسته بود.

در تاريخ 1381.6.31، خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا)، خبري را با عنوان "نتايج يك نظرسنجي در تهران درباره‌ مذاكره‌ ايران و آمريكا و اتحاديه‌ اروپا " مخابره كرد. خبرگزاري مذكور، در بخشي از گزارش خود بر روي تلكس خبري، با شگفتي تمام اعلام كرد كه 74.7 درصد پاسخگويان به اين نظرسنجي، موافق مذاكره ايران با آمريكا هستند.

روز بعد روزنامه‌ "حيات نو " در تيتر اول صفحه‌ سياسي، به نقل از ايرنا نوشته بود:

"براساس يك نظرسنجي درخصوص روابط ايران با اتحاديه‌ اروپا و آمريكا، 74.7 درصد پاسخگويان موافق مذاكره‌ ايران باآمريكا و 17.15 درصد مخالف آن هستند

روزنامه‌ اعتماد هم تيتر اول خود را به اين خبر اختصاص داد و با درشت‌ترين تيتر نوشت كه:

"مردم ايران: مذاكره با آمريكا آري، اعتماد به كاخ سفيد نه "

روزنامه‌ همبستگي نيز در صفحه‌ نخست خود اين خبر را چنين درج كرد:

"74.7درصد شهروندان تهراني، موافق مذاكره‌ ايران و آمريكا هستند

علاوه بر اين، خبر "ايرنا " خوراك تبليغاتي بسياري از رسانه‌هاي غربي از جمله راديو اسرائيل، راديو آزادي، و راديو دولتي انگليس را فراهم كرد. راديو انگليس در تفسير اين گزارش بيان داشت:

"اين نظرسنجي نشان مي‌دهد كه بين خواسته‌هاي اكثريت مردم و سياست‌هاي رسمي دولت ايران درباره‌ آمريكا شكاف عميقي وجود دارد(6)

خبرنگاري "ايرنا " در توضيح چگونگي انجام اين نظرسنجي مدعي شد كه سه مؤسسه‌ پژوهشي، به نام‌هاي "مؤسسه‌ پژوهش‌هاي اجتماعي و فرهنگي خرد "، "مؤسسه‌ ملي پژوهش افكار عمومي " و "پژوهشكده‌ علوم انساني و اجتماعي جهاد دانشگاهي " اين نظرسنجي را از مناطق بيست‌گانه‌ تهران و از ميان شهروندان بالا پانزده سال، به طور هم زمان انجام داده‌اند. اين خبر را جهاد دانشگاهي با صدور اطلاعيه‌اي چنين تكذيب نمود:

"
برخلاف آنچه در متن خبر ارسالي آمده است، پژوهشكده‌ علوم انساني و اجتماعي جهاد دانشگاهي، هيچ‌گونه فعاليتي در اين رابطه نداشته، بلكه مركز افكارسنجي دانشجويان ايران، بنا به سفارش يكي از مراكز پژوهش كشور، اقدام به نظرسنجي در اين رابطه نموده است.

جهاد دانشگاهي همچنين تصريح كرد:

"نتايج منتشره با يافته‌هاي نظرسنجي انطباق ندارد و خبر ارسالي كاملاً گزينشي تنظيم شده، به نحوي كه القاي‌كننده‌ گرايش و نگرش خاصي در موضوع مورد تحقيق است ".(7(

از سوي ديگر، مدير عامل "مؤسسه‌ ملي پژوهش افكار عمومي " نيز در نامه‌هايي خطاب به مدير عامل ايرنا خبر مذكور را كذب خواند:

"مؤسسه‌ ملي پژوهش افكار عمومي، در نظرسنجي خود، رقم 74.7 درصد موافقت نظردهندگان تهراني، مبني بر رابطه با آمريكا را ارائه ننموده است و اين رقم منطبق با نظرسنجي اين مؤسسه نيست ".(8(

در 11/7/1381 هيئت رئيسه‌ي مجلس ششم به رياست محمدرضا خاتمي، دبير كل وقت حزب مشاركت، با ارسال نامه‌هايي به قوه‌ي قضائيه عنوان كردند كه اين نظرسنجي به سفارش كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس انجام شده و نتايج آن صحيح است و خبرگزاري ايرنا و مؤسسات ياد شده از بابت گزارش منتشر شده، مرتكب هيچ نوع تخلفي نشده‌اند.((9

اما با نامه‌ قاضي مرتضوي در پاسخ به اظهارات هيئت رئيسه‌ مجلس، ابعاد ديگري از قضيه فاش شد. قاضي مرتضوي در اين نامه نوشت كه

"مدير عامل مؤسسه‌ پژوهش افكار عمومي وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، صريحاً در بازجويي خود، اعلام نموده كه يكي از كارمندان آن مؤسسه كه پست مهمي از جهت دسترسي به اطلاعات و طبقه‌بندي آن دارد، با سازمان منافقين ارتباط داشته و متأسفانه سازمان منافقين به منظور جذب وي، وجوهي به حساب جاري نامبرده واريز كرده است.

آقاي گرانپايه مدعي است كه اين امر در خرداد سال 81 به حراست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي گزارش گرديده، ولي متهم تا به حال در همان پست سازماني قبلي مشغول كار مي‌باشد، لذا همان‌گونه كه استحضار داريد، نظرسنجي مؤسسه‌اي كه به اقرار شخص مدير عامل، سازمان منافقين موفق به مهر چيني و نفوذ در آن گرديده، آيا مي‌تواند منبع صحيحي براي بهره‌برداري مجلس محترم شوراي اسلامي باشد؟ لذا احتمال دخالت اين مهره‌ نفوذي در نظرسنجي ياد شده نيز در حال رسيدگي است ".(10(

همچنين با نامه‌ روابط عمومي دادگستري استان تهران به اداره‌ كل فرهنگ و روابط عمومي مجلس، معلوم شد كه مؤسسه‌ ياد شده، اساساً فاقد شخصيت حقوقي ثبت شده، اساسنامه‌ مصوب، و هرگونه سابقه‌ ثبتي و پروانه‌ فعاليت بوده و اقدامات آن در انجام سفارش مجلس، غير‌قانوني و مصداق عمل مجرمانه است.(11) آنچه مشكوك به نظر مي‌رسيد اين بود كه چگونه بورقاني، معاون سابق مطبوعاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و عضو برجسته حزب مشاركت به اين مؤسسه‌ غير‌قانوني وجوه كلاني از بيت‌المال را تحت عنوان كمك، پرداخت كرده است.(12(

در پي كشف اقدامات "مؤسسه‌ ملي پژوهش افكار عمومي " اين احتمال قوت يافت كه "مؤسسه‌ي آينده " نيز كه به ظاهر، يك مؤسسه‌ علمي و تحقيقاتي است، در انجام پروژه نظرسازي دخالت داشته باشد. اين گمان از آنجا ناشي شد كه عناصر اصلي دو مؤسسه‌ ياد شده،‌ ارتباط بسيار نزديك با يكديگر داشته و گرانپايه، عضو حزب مشاركت و مدير عامل مؤسسه پژوهش افكار عمومي، يكي از اعضاي هيئت مديره‌ مؤسسه‌ آينده نيز بوده است (13(

مؤسسه‌ آينده توسط يك هيئت مديره اداره مي‌شد و در ميان اين اعضا، چند عضو شاخص حزب مشاركت به نام‌هاي "عباس عبدي " و "عليرضا علوي‌تبار " نيز ديده مي‌شدند. مؤسسه‌ آينده گرچه ظاهراً تحت مديريت حسينعلي قاضيان اداره مي‌شد؛ اما در واقع عباس عبدي به دليل موقعيت و ارتباط گسترده‌ سياسي، حزبي و امكان دسترسي‌اش به اسناد سري و محرمانه، گرداننده‌ اصلي اين مؤسسه به شمار مي‌رفت، لكن به دليل حساسيت‌هاي موجود، ترجيح داده شد مديريت ظاهري به حسينعلي قاضيان كه حساسيت كمتري را بر مي‌انگيخت، سپرده شود.

مؤسسه‌ مذكور تحت پوشش فعاليت‌هاي علمي با دو مركز آمريكايي به نام‌هاي مؤسسه‌ اطلاعات "گالوپ " و بنياد صهيونيستي "زاگبي " متعلق به عناصر يهودي و صهيونيستي در آمريكا و يك مؤسسه‌ فرانسوي به نام "وي. ام " متعلق به مسئول انجمن دولتي فرانسه و آمريكا در ارتباط بود و اقدام به فروش اطلاعات به بيگانگان، نظرسازي و مستندسازي ادعاهاي دشمنان عليه نظام جمهوري اسلامي مي‌كرده است.

مؤسسه آمريكايي "گالوپ "، عامل اجرايي سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) در امور فرهنگي و تبليغاتي بوده و از طرف دولت آمريكا وظيفه‌ تأثيرگذاري بر افكار عمومي كشورها، بالاخص كشورهاي اسلامي را به نفع آمريكا دارد. اين مؤسسه، وظيفه دارد تا با كسب اطلاعات از طريق نظرسنجي، سازمان سيا را در طراحي عمليات‌هاي خود ياري كند. مدير فعلي اين مؤسسه شخصي به نام "جرج گالوپ " است. وي در مصاحبه‌اي با هفته‌نامه‌ آمريكايي "نيشن، Nation " تصريح مي‌كند كه "نيمي از خدمات گالوپ به مخالفان كشورهاي مختلف، از طرف حكومت آمريكا تأمين مي‌شود و شعبات بين‌المللي گالوپ، معمولاً نظرسنجي محرمانه و تحقيقاتي در كشورهاي مختلف را به نيابت از دولت آمريكا انجام مي‌دهند. اكثر اين پژوهش‌ها را در آمريكاي مركزي و زير نظر آژانس اطلاعاتي آمريكا (سيا) و به عنوان بازوي تبليغاتي آن انجام داديم ".(14(

نورمن سالمون در كتابي به نام "منابع خبر قابل اعتماد " كه در مورد نظام نظرسنجي و نظرسازي در آمريكا به رشته‌ تحريري در آمده است، فاش مي‌سازد كه "نظرسنجي‌هايي كه توسط مؤسسه‌ گالوپ در آمريكاي لاتين انجام مي‌شود، همواره نتايجي را كه مورد نظر سفارتخانه‌هاي آمريكاست، عرضه مي‌كند ".(15(

جرج گالوپ همچنين از اعضاي كميسيون مشورتي ديپلماسي عمومي ايالات متحده است كه توسط رئيس‌جمهوري آمريكا انتخاب مي‌شوند. وظيفه‌ اطلاعاتي اين كميسيون نظارت و اجراي پروژه‌هايي براي تأثيرگذاري بر مخاطبان آمريكا در كشورهاي خارجي، خصوصاً كشورهاي اسلامي است. راديوهاي ضد‌‌انقلابي آمريكا عليه حاكميت جمهوري اسلامي ايران (راديو آزادي پراگ و راديو صداي آمريكا) نيز زير نظر شورايي اداره مي‌شوند كه جرج گالوپ از اعضاي اصلي آن است.(16(

بنياد صهيونيستي "زاگبي "، نيز داراي وابستگي فوق‌العاده به جريان صهيونيستي آمريكاست و مدير آن جان زاگبي، نيز از يهوديان ساكن آمريكاست. مؤسسه‌ زاگبي از طرف دولت آمريكا، مسئول امور نظرسنجي‌هاي انتخاباتي كشورهاي مختلف جهان مي‌باشد و براساس اسناد منتشر شده در سايت اينترنتي اين مؤسسه، دولت آمريكا تنها پس از انجام نظرسنجي توسط اين مؤسسه و اطمينان از كسب آرا به وسيله‌ آريل شارون (نخست‌وزير اسبق رژيم صهيونيستي) اقدام به حمايت از نامبرده و رژيم صهيونيستي نموده است. جان زاگبي، مدير اين مؤسسه، از اعضاي هيئت مشاورين مؤسسه‌ گالوپ و عضو مركز مطالعات بين‌المللي استراتژيك كنگره‌ آمريكا مي‌باشد و از اين طريق نيز در زمره‌ حلقه‌ برنامه‌ سازمان سناريو براندازي سازمان سيا، به فعاليت عليه جمهوري اسلامي ايران مشغول است. افزون بر اينها وي از مشاورين كميته‌ اطلاعاتي سناي آمريكا نيز هست.(17(

طرح زاگبي با وساطت بروجردي ضد‌‌انقلاب صورت گرفته و بر طبق اسناد و ادله با روش تخليه‌ تلفني مردم و مسؤلان تحقق يافته است .(18) عباس عبدي در اعترافاتش به اين مطلب اذعان دارد :

"من قبول دارم كه در انجام طرح از تخليه تلفني استفاده كرديم ".(19(

مؤسسه‌ي V.M (وليومتريك) نيز توسط "فرانسيس دي باست " و همسر وي در فرانسه اداره مي‌شود. "فرانسيس دي باست "، مسئول انجمن همكاري‌هاي فرانسه و آمريكا در پاريس نيز مي‌باشد و تاكنون فعاليت‌هاي زيادي در راستاي تحقق اهداف آمريكا به عمل آورده است. اين مؤسسه، از پوشش‌هايي بوده است كه سرويس‌هاي اطلاعاتي غرب، براي جمع‌آوري اطلاعات از ايران توسط مؤسسه‌ آينده، از آن بهره‌گيري كرده‌اند.(20(

احتمال جاسوسي عبدي و دوستانش از آنجا قوت گرفت كه "از بين اسناد مكشوفه از منزل و محل كار يكي از متهمين، اسناد متعددي به دست آمده كه نشان‌دهنده‌ ارسال فاكس‌هاي فوق محرمانه‌اي است كه در آن تأكيد شده بود سند بعد از مطالعه امحاء شود ".(21(

ارتباط‌گيري با مؤسساتي كه به كار افكارسنجي و تحقيقات ميداني، پيرامون افكار عمومي اشتغال دارند، يكي از شيوه‌هاي نوين سيستم جاسوسي آمريكاست. آمريكايي‌ها كه بعد از اشغال سفارتشان در ايران، شانس حضور مستقيم خود را در كشور ما به كلي از دست داده‌اند، سعي مي‌كنند با ايجاد ارتباط با مؤسسات داخلي، اطلاعات مورد نياز خود را در ارتباط با مسائل نظامي، امنيتي و ديدگاه‌هاي مردم راجع به حاكميت را از اين راه‌ها به دست آورند. "مؤسسه‌ي آينده " كه تحت اشراف دو عضو ارشد حزب مشاركت يعني عباس عبدي و عليرضا علوي‌تبار، فعاليت مي‌كرد، با سفارش گرفتن از مؤسسات آمريكايي و صهيونيستي "گالوپ "، "زاگبي " و "وي‌.ام " اطلاعات مورد نياز آمريكايي‌ها را به طور منسجم و دسته‌بندي شده در اختيار آنها قرارداد و در مقابل آن مبالغ هنگفتي را دريافت كرد.

بخشي از مهم‌ترين اقدامات غير‌قانوني و ضدامنيتي مؤسسه‌ آينده به قرار زير مي‌باشد:

1: ارتباط مخفيانه و غير‌مجاز با عناصر وابسته به سرويس‌هاي اطلاعاتي بيگانه؛ همچون "گري سيك "، "ريچارد بورفولدر "، "فرد‌هاليدي "، "سامي رافوئل "، "ريدا خودر "، خانم وآقاي "باست "، "نيساردي "، "عاصم كيدوي "؛

2: ارتباط غير‌مجاز و همكاري مستمر با S.O.A.S انگلستان وابسته به عناصر ضد‌‌انقلاب و مركز تحقيقات سازمان جاسوسي آمريكا (كلمبيا)؛

3: ارتباط با عامل اطلاعاتي سفارت انگليس در ايران و تشكيل جلسات مشترك و تأمين اطلاعات مورد نياز مشاراليه؛

4: شركت در جلسه‌ي هماهنگي عناصر برانداز و ضد‌‌انقلاب داخل با معاون وزير امور خارجه‌ي آمريكا در پاريس؛

5: ارتباط گسترده با عناصر ضد‌‌انقلاب و اپوزيسيون خارج از كشور؛ نظير هوشنگ امير احمدي،‌مهرزاد بروجردي، عبدالمعبود انصاري، بيژن حكمت، احمد صدري، خسرو ناقد، زيبا ميرحسيني، اميد رستگار، حسين عليخاني، حميد دباشي، فريبا عدالتخواه و شهلا حايزي؛

6:  نگه‌داري اسناد طبقه‌بندي شده‌ي دولتي (محرمانه و خيلي محرمانه)، مربوط به ارگان‌هاي نظامي، امنيتي و سياسي كشور.

7: ارتباط‌هاي گسترده‌ي غير‌مجاز از طريق تماس‌هاي تلفني و اينترنتي (ايميل) با محافل جاسوسي و اطلاع‌گيري بيگانه و فروش اطلاعات طبقه‌بندي شده و جهت‌دار در مورد مسائل داخلي در پوشش نظرسنجي.(22(

عبدي در اعترافاتش به نقش محوري خود در مؤسسه آينده بدين‌گونه اشاره مي‌كند:

"انجام نظرسنجي‌هاي مذكور براي مؤسسات خارج از كشور، در شرايط حاضر را اشتباه مي‌دانم كه توسط مؤسسه‌ي آينده صورت گرفته است وطبعاً پس از اين، چنانچه فرصتي حاصل شود و مؤسسه‌ آينده مجال براي ادامه‌ فعاليت داشته باشد، از قبول هر نوع نظرسنجي به وسيله‌ي سفارش مؤسسات خارج از كشور، جلوگيري خواهد نمود و اشتباه مورد نظر اين مؤسسه‌ تكرار نخواهد شد(23)

وي در ادامه به ارتباط مؤسسه‌ي آينده با سازمان جاسوسي آمريكا (CIA) و بهره‌برداري سياسي و اطلاعاتي آن سازمان از اين نظرسنجي اذعان نمود:

"در مقابل اسناد ارائه شده، سوء‌استفاده از اطلاعات جمع‌آوري شده كه به لحاظ نحوه‌ تنظيم سؤالات و سوژه‌هاي انتخابي داراي بار ضد‌‌امنيت ملي و طبقه‌بندي مي‌باشد و بهره‌برداري اطلاعاتي و سياسي سازمان‌هاي جاسوسي و هيئت حاكم آمريكا را به دنبال دارد، را مي‌پذيريم ".(24(

عبدي، همچنين در دفاعيه‌ خويش، مورخه‌ 1381.10.4، درخصوص مؤسسه‌ گالوپ كه خود مجري تحقيقات ميداني آن بوده است، مي‌گويد:

"مي‌پذيرم كه در هر حال، به عنوان عضو هيئت مديره بايد نسبت به طرف‌هاي درخواست كننده به‌ويژه اينكه آمريكايي بودند، تحقيق بيشتري صورت مي‌داديم؛ اگر چه ما از زاويه‌اي كاملاً علمي و پژوهشي به موضوع مي‌نگريستيم و قصدي براي جمع‌آوري اطلاعات به مفهوم مورد نظروجود نداشته اما براساس حساسيت شرايط كشور و كاركردهايي كه احتمالاً اين نوع نظرسنجي‌ها و احتمالاً سوء‌استفاده از آنها مي‌توانسته داشته باشند، وظيفه‌ي ما را در جهت دقت بيشتر و نظارت بر كار مجري طرح، خطيرتر مي‌نموده است و طبعاً در اين راه، قصور و اشتباه داشته‌ايم و احتمالاً اگر دستورالعملي براي استعلام در اين زمينه وجود نداشته است، لازم بوده كه در اين مورد به‌خصوص از مراجع ذي‌ربط استعلام به عمل مي‌آورديم. بنابراين، اگر اثبات شود كه از اين پژوهش ضررهايي متوجه‌ جامعه شده باشد به نسبت سهم خودم در جريان كار، مسئوليت كار را مي‌پذيرم و درصدد جبران اشتباهات برخواهم آمد ".(25(

هرگز از عباس عبدي كه مدتي در بخش "ضدجاسوسي وزارت اطلاعات "، مشغول به فعاليت بوده و با توجه به ماهيت شغلي و سوابق سياسي‌اش، از شگردهاي جاسوسي اطلاع كامل داشته است، اين عذر پذيرفتني نيست و نمي‌توان باور كرد كه آنان از اهداف مؤسسات سفارش‌دهنده، بي‌اطلاع بوده‌اند.

برخي از سؤالات نظرسنجي كه از سوي مؤسسات جاسوسي به مؤسسه‌ آينده سفارش شده بود و اين مؤسسه پس از انجام سفارش، اطلاعات حاصل از آن را در اختيار آمريكايي‌ها قرار داد، بدين شرح است:


1: درخواست اطلاعات راجع به ميزان اعتماد مردم به نهادهاي انتخابي و انتصابي، اركان نظام، نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي، نيروهاي انتظامي و به طور خاص سپاه پاسداران انقلاب اسلامي؛

2: درخواست اطلاعات از مردم راجع به تهديدات عليه امنيت ملي كشور و ميزان حساسيت مردم نسبت به عوامل تهديدزاي داخلي و خارجي؛

3: اطلاعاتي درارتباط با ساخت نيروگاه هسته‌اي بوشهر و نظر مردم درخصوص ضرورت هزينه كردن منابع ملي براي ساخت آن؛

4: جمع‌آوري اطلاعات راجع به ضرورت يا عدم ضرورت تجهيز كشور به سلاح‌هاي هسته‌اي و توسعه هسته‌اي در ايران.(26(

با آشكار شدن دامنه‌ي فعاليت‌هاي ضد‌‌امنيتي عناصر مؤسسه‌ي آينده و مؤسسه‌ي ملي پژوهش افكار عمومي، انتظار مي‌رفت كه حزب متبوع دست اندركاران اين مؤسسه يعني حزب مشاركت، پس از اطلاع از اقدامات صورت گرفته، از ملت ايران به دليل خيانت‌هاي انجام گرفته توسط چند عضو شاخص و با نفوذ اين حزب رسماً عذرخواهي كنند؛ امّا نه تنها چنين نشد بلكه حزب مشاركت به حمايت از آنها پرداخت.

محمدرضا خاتمي، دبير كل حزب مشاركت، قبل از برگزاري دادگاه متهمان به جاسوسي، دستگاه قضايي را به دليل برخورد با آنها محكوم كرده و در حمايت از دوستان مشاركتي خود، چنين مدعي شد:

"دوستان ما امروز در مظلوميت كامل به سر مي‌برند... هيچ مدرك محكمه پسندي در اين پرونده وجود ندارد و همه رفتارهايي كه با بازداشت‌شدگان صورت مي‌‌گيرد، تنها براي وارد آوردن فشار براي گرفتن اقرار و اعتراف است... ما كه از نزديك در جريان كارهاي عبدي بوديم، كاملاً مطمئن هستيم او هيچ گناهي مرتكب نشده است ".(27(

حجاريان نيز ارتباط عبدي با مؤسسه‌ي گالوپ، عامل اجرايي سازمان جاسوسي آمريكا، را بي‌اشكال دانست و با ساده‌سازي‌ مسئله عنوان نمود:

"عبدي نظر مردم ايران را نسبت به رابطه و مذاكره با آمريكا پرسيده است، كجاي اين كار اشكال دارد؟ "(28(

وي همچنين محرمانه و سري بودن اطلاعات حاصل از نظرسنجي‌ها و اسناد به دست آمده كه مسلم شده بود را رد كرد:

"اطلاعات طبقه‌بندي شده، قانون خاص خود را دارد و اين قانون را من در زمان فعاليتم در وزارت اطلاعات نوشتم و در زمان مجلس اول به تصويب رسيد. مي‌دانم در آن قانون چه نوشته‌ام، اين اطلاعات طبقه‌بندي شده نبود ".(29(

ميردامادي، دبير كل حال حاضر حزب مشاركت، نيز دستگيري افراد ياد شده را محكوم نمود و اتهام عبدي درخصوص نگه‌داري اسناد محرمانه‌ي سفارت آمريكا را بي‌اساس خواند:

"اينها اسناد سفارت آمريكا نيست، بلكه مطالبي از خاطرات دانشجويان پيرو خط امام درباره‌ي اشغال سفارت آمريكاست ".(30(

اين اظهارات در حالي صورت مي‌گرفت كه همه‌ي متهمان، در جلسات متعدد دادگاه، به اشتباهات خود اقرار كرده بودند. علاوه بر اين عبدي تأكيد كرده بود كه:

"تمام مطالبي را كه در بازجويي‌ها گفته‌ام، مورد قبول است و مي‌توانيد به آن استناد كنيد ".(31(

"قاضيان "، مدير مؤسسه‌ي آينده، نيز با صراحت تمام اقدام خود در ارتباط با نظرسنجي براي مؤسسات پوششي سازمان جاسوسي آمريكا را صددرصد اشتباه خواند و از ملت ايران به خاطر اين كار عذرخواهي كرد:

"من انجام اين نظرسنجي را كاملاً اشتباه مي‌دانم... و از اين بي‌توجهي و غفلت پوزش مي‌خواهم و براي جبران آن در آينده آماده‌ام و مسئوليت عواقب آن را از لحاظ قانوني نيز پذيرا هستم... من در اين زمينه (تحقيق درباره‌ ماهيت مؤسسات آمريكايي و بيگانه) كوتاهي كردم و بايد عذر اين تقصير را پذيرا باشم ".(32(
وزارت اطلاعات، علي‌رغم انكار مشاركتي‌ها رسماً طي نامه‌هايي به دادگاه درخواست كرد كه به منظور حفظ اسرار سياسي و امنيتي نظام، رسيدگي به موارد اتهامي مربوط به اين اسناد به صورت غير‌علني انجام شود.(33) چرا كه اسناد به دست آمده شامل "اسناد سري، نامه‌ها و مكاتبات وزارت اطلاعات، دفتر رياست جمهوري، حراست كل كشور و مركز تحقيقات استراتژيك و دبيرخانه‌ي شوراي امنيت ملي " بود كه در بند "د " كيفرخواست متهمان به آنها اشاره شده است.

علاوه بر اين، وزير اطلاعات نيز در 1381.11.14، با صراحت تمام عنوان كرد كه اسناد به دست آمده، سري و داراي مهر محرمانه است.(34(

قاضيان نيز در مصاحبه‌ي اختصاصي‌اش با خبرنگار واحد مركزي خبر، كه از سيماي جمهوري اسلامي پخش گرديد، به حساسيت فوق‌العاده اين اسناد بدين‌گونه اذعان نمود:

"از كشف اسناد داراي طبقه‌بندي "به كلي محرمانه " در مؤسسه‌ آينده متأثر هستم... برخي از اين اسناد براي اهميت امنيت و منافع كشور مهم هستند. اين اسناد به گونه‌اي هستند كه دسترسي و نگه‌داري از آنها در حد اشخاص عادي و معمولي نيست و هر كس به گونه‌اي از مفاد آنها به طور كلي مطلع شود، وخامت كشف اين اسناد را تصديق خواهد كرد... صرف‌نظر از ارتباط اين اسناد با شخص من يا مؤسسه‌ آينده، وجود اين اسناد در اختيار كساني كه نبايد به آنها دسترسي پيدا مي‌كردند، براي امنيت و منافع ملي كشور فوق‌العاده خطرناك است ".(35(

پس از اين اعترافات حزب مشاركت مدعي شد كه اظهارات متهمان در شرايط غير‌عادي صورت گرفته و اين اعترافات ناشي از فشارهاي وارده بر آنها، شكنجه و خوراندن دارو است.

در همين راستا ميردامادي، عضو ارشد حزب مشاركت، در واكنش به اعترافات عبدي در دادگاه بيان داشت:
"
تا زماني كه عبدي در زندان به‌سر مي‌برد، نمي‌توان به اين نوع از سخنانش استناد كرد. اگر عبدي پس از آزادي از زندان اين مطلب را تكرار كرد، مي‌توان آن را پذيرفت ".(36(

وي همچنين در مورد اظهارات "گرانپايه " در دادگاه مي‌گويد:

"كسي كه اين قدر تحت فشار است، ممكن است حرف‌هاي مختلفي بزند. من موقعيت او را درك مي‌كنم و انتظار عذرخواهي از گرانپايه را ندارم ".(37(

اين سخنان در حالي عنوان مي‌شد كه همان روز، عبدي و گرانپايه از وضعيت خود كاملاً اظهار رضايت كرده بودند. گرانپايه در همين زمينه بيان كرد كه:

وقتي فردي به خاطر اشتباهات و تخلفات اداري با شجاعت آن را مي‌پذيرد و از خود انتقاد مي‌كند، نبايد اين امور را حمل بر خوراندن دارو كنند. به نظرم اين عمل صحيح نيست ".(38(

عبدي نيز درباره‌ي سير پرونده در مراحل بازجويي و تحقيقات مقدماتي، تصريح كرد:

به طور كلي هر دو بازجو بسيار مؤدب و در چارچوب قانون بازجويي كردند. زندان هم، از لحاظ بهداشتي و نوع برخورد خوب بود و از لحاظ مديريت و افراد، گزينش‌شده و آموزش‌ديده هستند و مي‌دانند چگونه با زنداني برخورد كنند؛ حتي عبارت "زنداني " را هم به كار نمي‌برند و خيلي محترمانه با زندانيان برخورد مي‌كنند ".(39(

در جلسه‌اي ديگر از دادگاه، عباس عبدي در حالي كه حسين مهرپور، به عنوان نماينده‌ رئيس‌جمهور، و علي‌اصغر رحماني‌خليلي، به نمايندگي از رئيس مجلس، در جلسه‌ دادگاه حضور داشتند؛ با صراحت تمام، وجود اسناد سري را در منزل و دفتر كارش پذيرفت.(40(

دلايل حزب مشاركت جهت رابطه با آمريكا

1:رابطه با آمريكا تنها راه حل مشكلات اقتصادي كشور است

يكي از مهم‌ترين دلايل علاقه‌مندان به عادي‌سازي روابط بين ايران و آمريكا، مشكلات اقتصادي كشور است. بعضي از آنها معتقدند تنها راه فائق آمدن بر اين مشكلات، رابطه با آمريكاست و بسياري ديگر عقيده دارند، در سايه‌ ايجاد يك رابطه‌ دوستانه با اين كشور، بخش مهم و قابل توجهي از مشكلات ما به‌خصوص در بخش مربوط به انرژي كه مشمول تحريم‌هاي مهم دولت آمريكاست، حل خواهد شد.


سعيد ليلاز، از اعضاي شاخص حزب مشاركت، در اين‌باره مي‌گويد:

"با توجه به اينكه نزديك به يك سوم اقتصاد جهان در اختيار آمريكاست، به دليل تحريمي كه نيمي از جهان بر ما وارد كرده‌اند، مواد اوليه و تكنولوژي جهان را با كيفيت كم و قيمت بالاتر تهيه مي‌كنيم و نفت را ارزان‌تر مي‌فروشيم كه با رفع تحريم و دسترسي ايران به منابع مالي، اقتصاد كشور نزديك به 10 تا 20 درصد رشد خواهد كرد... ".(41)

هر چند آمريكا از جمله مقتدرترين و با نفوذ‌ترين كشورهاي دنياست و تحريم‌هاي آن توانسته زيان‌هاي فراواني را متوجه ما كند و مزاحمت‌هايي را براي كشور ما پديد آورد، اما همين كشور با همه‌ قدرت و نفوذش، در دستيابي به اهدافش ناكام بوده است. همچنين در اين رويارويي، تنها جمهوري اسلامي نبود كه ضررهايي را به خود ديد، بلكه آمريكا نيز ضررهاي مادي و معنوي غير‌قابل انتظاري را متحمل شد. علاوه بر تمامي اين موارد، در طول اين مدت، علي‌رغم همه‌ مشكلات و تنگناها ايران توانست با توكل برخدا و اتكا به استعدادها و نبوغ‌ها و باور به توانمندي‌هاي دانشمندان جوان خود، در بسياري از عرصه‌ها، پيشرفت‌هاي چشم‌گير و تحسين برانگيزي داشته باشد و به خودكفايي و برسد. اين نه يك ادعا بلكه واقعيتي است كه حتي مقامات بلند پايه‌ آمريكا نيز بدان اعتراف دارند.

"
گري سيك " صريحاً اعلام كرده است:

"تحريم آمريكا كه بزرگ‌ترين قدرت اقتصادي جهان است، هر چند روي تلاش ايران براي بهره‌برداري از منابع نفت و گاز تأثير گذاشته است، ولي هزينه‌ آن نه تنها بر ايران، بلكه بر روي آمريكا نيز سنگيني مي‌كند. حتي در صورت تغيير سياست‌هاي ايران نيز هزينه‌ي اين تحريم‌ها بسيار بالاست. در هر حال، اثر اين تحريم‌ها تاكنون خودكفاتر شدن ايران و جايگزيني توليدات آمريكايي با توليدات ژاپني و اروپايي است ".(42(

وي همچنين بر زيان‌‌هاي اقتصادي تحريم عليه ايران روي اقتصاد آمريكا اذعان مي‌كند كه:

"فقط زيان مستقيم تحريم‌هاي اقتصادي ايران، روي اقتصاد آمريكا، در سال 1995، بالغ بر پانزده الي نوزده ميليارد دلار و از بين رفتن 250000 فرصت شغلي بوده است ".(43)

پاتريك كلاوسون (رئيس تحقيقات مؤسسه‌ سياست‌هاي خاور نزديك و واشنگتن) مجموع خسارات مستقيم ناشي از تحريم اقتصادي عليه ايران را براي آمريكا چند صد ميليون دلار در سال و خسارت غير‌مستقيم را به مراتب بيش از اين برآورد مي‌كند.(44(

برژينسكي نيز صريحاً اعلام كرد:

"تحريم يك جانبه‌ آمريكا عليه ايران، تاكنون هيچ نتيجه‌اي جز ايجاد اختلاف بين آمريكا و متحدينش، در پي نداشته است ".(45) مهم‌تر اينكه، چنين نگاهي بسيار ساده‌لوحانه است كه كسي فكر كند به محض عادي‌سازي روابط، دولت آمريكا تمام سرمايه‌هاي خود را به سوي ايران سرازير مي‌كند؛ تحريم‌ها را لغو و مشكلات اقتصادي ما را سامان مي‌دهد.

مقام معظم رهبري (مدظله العالي) در يكي از سخنراني‌هاي خود با اشاره به اين نكته فرمودند:

"كسي كه خيال كند اگر ما با آمريكا مذاكره كرديم، محاصره‌ اقتصادي، قانون داماتو و... از بين خواهد رفت، اشتباه كرده است. اولاً هر كدام از رفتارهاي آمريكا با ايران بعد از مدتي محكوم به شكست شده است... ما در اين هيجده ـ نوزده سال، همه‌ پيشرفت‌هايي كه به دست آورده‌ايم همه‌ كارهاي برجسته‌اي كه دولت‌هاي ما در اين چند سال كرده‌اند، در همان حالي بود كه آمريكا نمي‌خواسته است، مگر به خواست آمريكاست؟... شما ملاحظه كنيد، دولت‌هايي كه امروز آمريكا به اصطلاح وزارت خارجه‌ خودشان، آنها را مجازات مي‌كند، مثل چين، روسيه، تركيه‌ي زمان حكومت حزب رفاه؛ مگر اينها با آمريكا رابطه ندارند؟ مگر مذاكره نمي‌كنند؟ همه‌ كساني كه آمريكا با آنها برخورد خشن مي‌كند، در زمينه‌هاي سياسي و اقتصادي با آمريكا رابطه دارند ".(46(

عملكرد آمريكا در ارتباط با ديگر كشورهايي كه با آمريكا روابط دوستانه‌ خوبي دارند، نيز عبرت‌آموز است. وضع امروز روسيه به مراتب اسفبارتر از قبل است. بدهي‌هاي روسيه بعد از بهبودي مناسبات اين كشور با آمريكا، به طرز سرسام‌آوري افزايش پيدا كرد و ارزش "روبل " كه زماني معادل يك دلار بود، به چهل هزار در مقابل يك دلار رسيد.(47(

"ياكوفلف "، دستيار ويژه و مشاور ارشد گورباچف و يكي از معماران اصلاحات در شوروي، وضعيت اسفبار روسيه بعد از بهبودي روابط با آمريكا را چنين تشريح مي‌كند

"بعد از فروپاشي شوروي فاجعه‌هاي بزرگ در اقتصاد روسيه پديد آمد. ميزان بدهي‌هاي خارجي روسيه بالغ بر 160 ميليارد دلار شده است و فقر در ميان اكثر مردم به شدت رواج يافته است... آمريكا و غرب پس از فروپاشي شوروي و ضعيف شدن روسيه، علي‌رغم وعده‌هايشان، فشار بر روسيه را افزايش دادند و كشور ما را با بحران‌هاي بزرگي در سطح منطقه و در عرصه‌ بين‌المللي مواجه ساختند كه حركت ناتو به شرق، بحران يوگسلاوي، عدم ارسال كمك‌هاي اقتصادي وعده داده شده و تحقير مردم روسيه از جمله اين موارد هستند... در مذاكرات حضوري كه با ريگان رئيس‌جمهوري آمريكا داشتم، وي صراحتاً به من گفت ناتو گسترش نخواهد يافت. من و گورباچف قول ريگان را باور كرديم، اما پس از فروپاشي شوروي و ضعيف شدن روسيه، آمريكايي‌ها به قول خود عمل نكردند و ناتو را به سمت شرق گسترش دادند. از اين نوع خلف وعده‌ها فراوان اتفاق افتاد ".(48(

حال و روز عربستان و ساير كشورهاي حاشيه‌‌ خليج فارس كه روابط ديرينه و بسيار نزديكي با آمريكا دارند، نيز به همين صورت است. كارشناسان مسائل سياسي بر اين باورند كه بررسي وقايع هشت سال گذشته در منطقه و ميزان خسارت‌هاي وارده بر اين كشورها در اين مدت، به مراتب بيشتر از خسارت‌هاي ايران بوده است. عربستان كه قبل از جنگ اول خليج فارس بيش از 180 ميليارد دلار ذخائر ارزي داشت، به خاطر آتشي كه آمريكا در اين منطقه افروخت، خسارت‌هاي بسيار زيادي را متحمل شد و با كسري بودجه‌ شديدي مواجه شده است. اين در حالي است كه آمريكا نه تنها كمكي براي حل بحران عربستان نكرده است، بلكه ذخائر ارزيش هر روز توسط اين كشور غارت مي‌شود.(49(

2: آمريكا، ديگر جنايتكار نيست

در ميان استدلال‌هاي مشاركتي‌ها براي برقراري رابطه با آمريكا، به اين نيز اشاره مي‌شود كه "سياست‌هاي آمريكا ديگر سياست‌هاي سابق نيست و امروز آمريكا تمايل چنداني به مداخله در كشورهاي ديگر ندارد و از گذشته‌ي خود توبه كرده است و حتي در دهه‌هاي اخير، نقش منجي را در پاره‌اي از كشورها بازي كرده است ". عباس عبدي، عضو حزب مشاركت در اين باره بيان مي‌دارد:

"
در بحث آمريكا، هم ذهنيت دهه‌ هفتاد ميلادي و قبل از آن نسبت به اين كشور تغيير كرده است و ديگر مداخلات مستقيم در امور كشورها به صورتي كه قبلاً داشت، ندارد و هم اينكه نگاه آنها به ايران تغيير كرده است. با چنين تغييري در طرف مقابل، يك سياستمدار نگاه خود را تغيير مي‌دهد ".(50)

در رد اين استدلال، كافي است تا نيم نگاهي به جنايات آمريكا در حوزه‌ روابط بين‌المللي در اين چند ساله‌ اخير داشته باشيم:

"1-
تحميل هژموني در قالب نظام نوين جهاني از سوي آمريكا؛

2-
اعمال سياست‌هاي تحريمي شديدتر عليه ايران؛

3-
دخالت‌مستقيم‌ در برخي‌ از كشورهاي آمريكاي لاتين نظيركانادا، پاناما، سومالي و سودان در آفريقا و حمله به‌هائيتي؛

4-
حمله‌ وحشيانه‌ آمريكا به كشور مسلمان افغانستان به دلايل واهي و غير‌مستند؛

5-
نقض قوانين بين‌المللي؛

6-
قتل‌ عام صدها زن و مرد و كودك بي‌دفاع عراق و غارت منابع آن؛

7-
شكنجه‌ ‌وحشيانه وغيرانساني صدها زنداني در زندان‌هاي عراق، به ويژه زندان ابوغريب و تجاوز به نواميس شيعه؛

8-
هتك حرمت مقدسات ميليون‌ها شيعه و تجاوز به عتبات مقدس عراق ".(51)

ادامه دارد.....

پا نوشت:

1.
روزنامه‌ كيهان، 1380.11.27

2.
روزنامه‌ نوروز، 1380.11.28

3.
همان

4.
همان

5.
هفته‌نامه‌‌ صبح صادق، 1380.12.16

6.
روزنامه‌ كيهان، 1381.7.2

7.
همان

8.
همان، 1381.7.11

9.
هفته‌نامه‌ پرتو سخن، 1381.7.11

10.
روزنامه‌ كيهان، 1381.7.11

11.
همان، 1381.7.16

12.
همان

13.
روزنامه‌ كيهان، 1381.7.28

14.
روزنامه توسعه، 1381.9.14

15.
همان

16.
همان

17.
روزنامه‌ توسعه، 1381.9.14

18.
اميررضا پرحلم، ما جاسوس نيستيم!، تهران، دريچه، 1382، ص 75

19.
همان

20.
روزنامه توسعه، 1381.9.14

21.
اميررضا پرحلم، پيشين، ص 41

22.
روزنامه‌ توسعه، 1391.9.13

23.
همان

24.
اميررضا پرحلم، پيشين، ص 38

25.
كيهان، 1381.10.4 و 1381.10.5

26.
محمدتقي كرامتي، وسوسه‌ي شيطان بزرگ، تهران، دفتر جريان‌شناسي تاريخ معاصر، 1383، ص 374

27.
روزنامه‌ توسعه، 1381.9.4

28.
همان

29.
همان

30.
همان

31.
روزنامه‌ رسالت، 1381.10.5

32.
روزنامه‌ توسعه، 1381.9.20

33.
همان

34.
روزنامه كيهان، 1381.10.14

35.
همان، 1381.9.27

36.
همان، 1381.10.5

37.
همان

38.
همان

39.
همان

40.
روزنامه‌ سياست روز، 1382.2.18

41.
روزنامه‌ پيام آزادي، 1379.1.21

42.
مهرداد فريد،‌پيشين، ص 166

43.
همان

44 .
پاتريك كلاوسون، تحريم‌هاي آمريكا عليه ايران، ترجمه‌ي سيدحسين محمدي‌نجم، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، 1378، صص 59ـ60

45 .
مهرداد فريد،‌پيشين، ‌صص153ـ155

46.
روزنامه‌ جمهوري اسلامي، 1376.10.27

47.
حسن واعظي، ايران و آمريكا، تهران، سروش، 1379، ص 258

48.
همان، ص 234

49.
همان، ص 258

50.
سايت اينترنتي ايران امروز،1381.6.25

51.
محمدتقي كرامتي، پيشين، ص 375

 منبع: كتاب آسيب‌شناسي حزب مشاركت ايران اسلامي

)
انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي(