آشنايي با براندازي نرم

مطالب زيادي پيرامون جنگ نرم منتشر شده است، مسئولين با روشها و تكنيكهاي اين موضوع تا حدي آشنا شده اند. البته بهتر است بين خودمان بگوييم در حال حاضر به شناسايي خساراتي كه جنگ نرم و از سالها پيش برعليه انقلاب اسلامي آغاز گرديد مشغول هستيم يعني زماني كه آقاي خامنه اي از شبيخون فرهنگي نام بردند و ديگران كه الان در لندن هستند گفتند توهم توطئه. آنچه كه الان براي انقلاب مهم است نحوه تشخيص مراحل بعدي اين جنگ نرم و چگونگي برخورد يا مواجهه با آن است، هدف نهايي اين نوع مبارزه، جداسازي مردم (محرومين و قشر متوسط) از انقلاب است چرا كه قشر بالايي جامعه (دهكهاي درآمدي هشت و نه و ده) عمدتا با انقلاب ميانه اي نداشته و اگر دستشان برسد فقط با اموال و پول حاضر به مبارزه با انقلاب مي شوند در اين قشر جانفشاني براي سايرين به ندرت ديده شده است. آنهايي كه هم پاي انقلاب ايستاده اند اقشار متوسط و محروم جامعه بوده وهستند لذا هدف جنگ نرم، ايجاد فاصله بين اين اقشار با انقلاب مي باشد به هروسيله اي كه بشود شامل اهرمهاي اقتصادي و فرهنگي. به اين معنا كه اين مردم تحت فشار اقتصادي و هرزه گي اخلاقي، توان و انگيزه همراهي با انقلاب را از دست بدهند و تداوم اين وضع به خالي شدن اطراف انقلاب از مردم بيانجامد. حالا دولت اسلامي چكار بايد بكند؟ اولا مسئولين بايد بپذيرند كه روشهاي رتق و فتق امور در كشور برگرفته از نظام پهلوي و انقلابي است يعني هنوز كه سي سال از انقلاب مي گذرد در برخي وزارتخانه ها آن تحول مهم در راستاي خدمت رساني صادقانه صورت نمي گيرد كه هيچ، آمار دروغ به مسئولين و خدمات سطح پايين به آن اقشار آسيب پذير و متوسط، باعث رشد بدبيني نسبت به انقلابي مي شود كه در پشت سر خود خون هزاران شهيد مظلوم را دارد. اين يعني دشمن به درستي توانسته صدمه بزند وتا اينجا در جنگ نرم موفق بوده است(واقع بين باشيم). انتخاب مردي از جنس مردم در سال هشتاد و چهار، طراحي دقيق و سازماندهي شده دشمن را با موانعي روبرو ساخت بطوريكه تكرار حضور رئيس جمهور در انتخابات، به معناي عملي نشدن بخشي از مراحل جنگ نرم و به تعويق افتادن آرزوها تلقي گرديد. بنابراين براي بازگرداندن مراحل نرم به مسير اصلي، لازم شد تا از برخي مراحل جنگ سخت هم بهره ببرند. گفتيم دولت چكار كند. دولت بايد با حركات انقلابي ( متفكرانه و دلسوزانه) كارهايي انجام دهد كه مزه شيرين آن در دهان اقشار محروم و متوسط بماند و بداند كه نحوه خدمات رساني دولت در سرپنجه هاي برخورد خود با مردم كه شامل ادارات و سازمانها مي باشد اشكال جدي دارد و مردم اغلب با بدبيني و افسوس از ادارات دولتي بيرون مي آيند. پس دولت هر چه از بالا تلاش صادقانه مي كند در بخشهاي پايين دست، عده اي آن را به هدر مي دهند. اين به دليل كانالهاي نادرست اطلاع رساني است كه دولت فكر مي كند آنچه به او مي گويند و گزارش مي شود از مسيرهاي مرسوم، پس درست است و مردم رضايت دارند. كه اينطور نيست وغلط است، ديده بانهاي مومن به انقلاب اين را مي بينند اما چون مسئوليتي ندارند حرفشان خريدار ندارد واگر به مسئول دولتي هم بگويند، آن مسئول حاضر نيست ضعف دستگاه خودش را به مقامات بالاتر منعكس كند اين شده يك رسم، كه در تمام سطوح دولت رخنه كرده است، به خدا قسم، نقطه شروع آسيب پذيري ما از همينجا آغاز مي شود. براي تاييد اين مطلب، همين بس كه وقتي به طرحهاي متعدد و بي تاثير سازمانها حساس مي شويد و ايراد گرفته مي شود كه اين كارها معطوف به نتيجه نيست فورا" مطرود مي شويد و آنها هم كار خودشان را مي كنند. لزوم ايجاد كانالهاي جديد اطلاع رساني به دولت از طريق مومنان شناخته شده انقلاب' مهمترين تكنيك برخورد با مايوس كنندگان مردم است. اين را شوخي نگيريد. به جرات مي گويم نيمي از اعتبارات دولت كه به طرحهاي مختلف داده مي شود و ناشي از فروش نفت در مثلا دهانه كانال سوئز و امثالهم مي باشد ، هدر مي رود چون اصل طرحها مشكل دارد، پول اين طرحها جز در موارد معدودي، فقط باعث ارتقائ سطح معيشت كاركناني از دولت مي شود كه دغدغه انقلاب را ندارند، به خدا دلسوز انقلاب نيستند. اينهارا به شما مي گويم چون با سپاه مرتبط هستيد و حرفهاي از سر دلسوزي را به خوبي تشخيص مي دهيد. كانالهاي ديگر تقريبا مسدود است. دفاع نرم، خدمت رساني درست و بي واسطه به اقشار محروم ومتوسط و ارتقاء سطح معيشت آنهاست تا به آن رايي كه دادند پايدار بمانند و گرنه دشمنان داخلي با هزار رنگ و ترفند آنها را از بدنه انقلاب جدا مي سازند. طرحهاي غير ضرور انجام نشود چون به اشتغال نمي انجامد كه هيچ، بلكه موجب محروميت در قشر پايين و فربه گي در اقشار بالاي جامعه مي گردد و شكاف طبقاتي را پديد آورده و عميقتر مي كند. دولت مي بايست به طراحي و ساخت پايگاه داده هاي مطمئن (بانك اطلاعات) همت كند تا بتواند درست تصميم بگيرد.بانكهاي اطلاعاتي بايد با هم مرتبط و توسط مركز فرماندهي واحدي، پردازش آن صورت گيرد اگر اين كار صورت نگيرد و نتوان در كمترين زمان ، اطلاعات را در لايه هاي مختلف تركيب كرد، در مواضعي كه گپ يا خلاء داده و اطلاعات هست تصميمات مهم را با مشكل روبرو خواهد ساخت. اين سامانه، مي بايست در استانها و شهرستانها به صورت هرمي توسعه يابد و به صورت هوشمند مغايرتها را نمايان سازد. به چنين كاري بيمه مديريت بگوييم. پس دولت يك كار سه ساله با عمق نفوذ خدمت رساني مناسب به اقشار محروم و متوسط انجام دهد (شك نكنيد) و يك كار ميان مدت (تاسيس مركز مديريت هرمي ديجيتال كشور) را آغاز كند تا انشاءالله به اصولگراي بعدي بسپارد. مثلا سيستم اطلاعات جغرافيايي يكي از بازوهاي قدرتمند اين سامانه محسوب مي گردد. صحبت بسيار است. مديون شهدا هستيد اگر به دولت نرسانيد كه مديريتهاي مياني و پاييني مشكل دارند البته صدرصد نمي گويم اما با اهداف ترسيم شده انقلاب و گفته هاي رئيس جمهور نمي خواند.