ناتوي فرهنگي و ضرورت توجه به آن

تاریخ انتشار : ۰۱ اسفند ۱۳۸۸

پديده ها، وسايل و ابزارهايي كه در اختيار نظام اجتماعي سياسي مهاجم قرار مي گيرد تا به وسيله آنها براي تغيير آگاهي ها و گرايش ها و جهان بيني ها مورد استفاده واقع شود، ابزارهاي تهاجم فرهنگي تلقي مي شود.

تاخت و تاز نيروهاي مسلح يك كشور در مناطق مرزي كشور ديگر به قصد جنگ افروزي را تهاجم گويند. تهاجم سخت افزارانه و نظامي كه ثبات پيدا نمايد و نهادهايي از طريق كشور مهاجم در سرزمين اشغال شده ايجاد گردد، تبديل به اشغال مي شود؛ اما تهاجم فرهنگي تلاش برنامه ريزي شده و سازمان يافته يك گروه يا جامعه براي تحميل باورها، ارزش ها، اعتقادات، اخلاقيات و رفتارهاي مورد نظر خويش بر ساير گروهها و جوامع ديگر مي باشد.

تهاجم فرهنگي تفاوت هاي متعددي به لحاظ ماهوي، شكلي، ابزارها و تاثيرات با تهاجم سخت و نظامي دارد. در تهاجم نظامي، اول خاك و سرزمين فتح مي شود سپس با ساختن نهادهاي مدني و آموزشي و ايجاد سيستم هاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي به تغيير آگاهي ها، گرايش ها و تمايلات و رفتارهاي غالب و اكثريت مردم جامعه مورد هجوم با هدف دور سازي از تمايلات و آگاهي هاي قبلي پرداخته مي شود. در حالي كه تهاجم فرهنگي، مجموعه اقدامات آگاهانه، طراحي شده و هدفمند دشمنان نظام براي تغيير آگاهي ها و تمايلات و آداب و فرهنگ غالب مردم قبل از اشغال ظاهري و حمله نظامي است. در واقع در تهاجم فرهنگي، هدف تخريب بنيان هاي فكري و ارزشها و هنجارهاي جهان بيني و ايدئولوژي نظام قبلي براي جايگزيني نظام انديشه هاي جديد است كه در اين صورت براي اشغال نيز خيلي نياز به سرمايه گذاري نيست. زيرا زماني كه مرزهاي انديشه اي و اعتقادي ملتي فتح و جا به جا شود، فتح خاك آن چندان سخت نخواهد بود.

پديده ها، وسايل و ابزارهايي كه در اختيار نظام اجتماعي سياسي مهاجم قرار مي گيرد تا به وسيله آنها براي تغيير آگاهي ها و گرايش ها و جهان بيني ها مورد استفاده واقع شود، ابزارهاي تهاجم فرهنگي تلقي مي شود. با تاملي عميق به عناصر تشكيل دهنده نظام استكباري جوامع توسعه يافته غرب مي توان تمامي عوامل موثر در شكل گيري و حفظ تمدن غرب را جزء ابزارهاي تهاجم فرهنگي قلمداد نمود. خرده نظام هاي تشكيل دهنده نظام اجتماعي غرب، علوم انساني كه در لابه لاي مباحث آن جهان بيني و ارزشهاي خاص غرب نهفته، تكنولوژي غربي، كالا و خدمات از آن جهت كه عامل بر هم زدن تعادل زندگي انساني و موجب تحريك نيازهاي جسمي و فراموش شدن معنويت است.

در كنار نظام اطلاع رساني و تبليغات غربي با محوريت اومانيسم و حذف خدا و دين از عرصه زندگي اجتماعي و سياسي انسانها، برنامه سازي هاي مبتذل جنسيتي در ماهواره ها و شبكه هاي عنكبوتي اينترنتي از جمله مهمترين ابزارهاي تهاجم فرهنگي غرب عليه ارزشهاي جوامع ديگر به ويژه جوامع اسلامي، علي الخصوص ايران اسلامي است. زيرا اسلامي كه در ايران به عنوان الگوي حكومتي در حال پياده شدن است، مطامع و منافع غرب و آمريكا را در جهان به خطر انداخته و ملتها را بيدار ساخته است و از آنجايي كه توان مقابله نظامي با ايران را ندارند، ناگزير به تغيير بنيان هاي فرهنگي و اسلامي اين ملت و به ويژه نسل جوان مي انديشند.



دغدغه فرهنگي

بشر از گذشته هاي دور در پي يافتن پاسخ به برخي از سوالات بنيادين و دغدغه هاي فكري خود بوده است. پرسش از ضرورت حكومت، ويژگي حاكمان و چرايي اطاعت پذيري مردمان در مقابل حكومت از اين قبيل سوالات بوده است. البته نوع پاسخها به اين پرسش ها براساس ارزش ها، آداب و سنن هر ملتي متفاوت بوده و هست. از جمله دغدغه هاي هميشگي انديشمندان و متفكران جوامع انساني، شناخت آن كليتي بوده كه ارزش ها، آداب، سنن و زبان مشترك را در بر مي گرفته و هويت معنوي و وجه مميز حيات اجتماعي ملتها را مشخص مي كرده است. اين كليت كه مي توان نام فرهنگ به آن داد امروزه نسبت به گذشته هم بيشتر در كانون توجه ملتها و دولتها قرار گرفته و هم به موازات افزايش اين اهميت، تهديدات فزون تري نيز آن را در معرض خطر و تهاجم قرار داده است. از سوي ديگر ماهيت انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 بيش از هر چيزي متكي به شاخصه هاي فرهنگي و ارزشي جامعه اسلامي ايران بوده و هم اكنون نيز يكي از مهمترين دغدغه هاي حقيقي و اولويت هاي حياتي نظام اسلامي در حوزه مباحث فرهنگي شمرده مي شود. هر چند قدر و ارزش ديگر دستاوردهاي نظام اسلامي چون انرژي هسته اي، سلول هاي بنيادي و.. غير قابل انكار است اما آنچه كه نقش موتور محركه و هدايت گري و مهندسي زيربنايي اين قبيل پيشرفت هاي رو بنايي را فراهم نموده، بدون ترديد فرهنگ و هنجار هاي ارزشي و اسلامي برآمده از اسلام و انقلاب اسلامي امام خميني (ره) مي باشد. اين توجه و اهميت در دوران زعامت مقام معظم رهبري نه تنها كم رنگ نشده، بلكه به جرات مي توان ادعا كرد كه مهمترين و كليدي ترين مقوله اي است كه رهبر فرزانه انقلاب طي سال هاي مسئوليت شان چه در دوران رياست جمهوري و چه در سالهاي زعامت بر رهبري، مورد توجه و تذكر جدي قرار داده و پيكان توجه مقامات و انديشمندان جامعه را به آن معطوف كرده اند. مقوله فرهنگ و بررسي آن از دو بعد ايجابي مثل مهندسي فرهنگي و سلبي يعني تهاجم فرهنگي بوده و هست. معظم له در سال 63 و در زمان رياست جمهوري طي ديداري كه با علماي اهل سنت بندر تركمن داشتند، با طرح اين سوال كه در مقابل اين تهاجم فرهنگي چه كسي بايد ايمان مردم را حفظ و مسلح كند؟ به وظايف اساسي علماي دين در راستاي تربيت عالي ديني مطلع و آگاه با معلومات قانون قانع كننده و غني اسلامي براي واكسينه كردن مسلمانان در برابر القاي شبه دشمنان اشاره فرمودند. در سال 1369 فضلا و طلاب حوزه علميه قم را به مقابله منطقي با مهاجمان فراخوانده و فرمودند: تهاجم فرهنگي عظيمي عليه اسلام با تمام ابعاد فرهنگي، اجتماعي و سياسي و... در حال انجام است.

در اوايل دهه 70 و در اوج فعاليت هاي رسانه اي و تبليغاتي غرب عليه ايران اسلامي از تهاجم فرهنگي با تعبير شبيخون فرهنگي و در طي چند سال اخير هم از جنگ نرم فرهنگي و يا ناتوي فرهنگي دشمن خبر دادند و اخيرا در ديدار با هيات دولت، نسبت به مظلوميت فرهنگي جامعه اسلامي هشدار دادند. برخي از ابزارهاي مبارزه با تهاجم فرهنگي از منظر رهبر فرزانه عبارتند از: كار فرهنگي حق مدار و تقويت بنيان هاي عقيدتي و مذهبي جوانان و مردم وترويج سنتهاي اسلامي با ابزار كارآمد روز و...


چيستي ناتوي فرهنگي

ماهيت فرهنگي ناتو بر خلاف آنچه تصور مي شود جدا و متفاوت از ناتو با رويكرد نظامي نيست . امروز ماهيت فرهنگي ناتو صورتي تكامل يافته و رشد داده شده و در حقيقت يك مرحله بلوغ از همان ناتوي سابق است كه البته اين بار جنبه ميليتاريستي ، جزء كوچكي و در حقيقت بخش خردي از حركت كلان نظام سلطه براي تضمين " آينده براي خود " است.
ارگان نظامي ناتو ، با ابزار ناتوي فرهنگي ، مثل رسانه ، به عنوان يك سرباز نگاه مي كند و مديريت ناتوي فرهنگي در سطح كلان به كل ارگان نظامي به عنوان يك لشگر از نيروي نبرد خود مي نگرد.
در حقيقت ميدان نبرد امپرياليسم بر عليه نيروي مقاوم در مقابل سلطه نظام استعمار جهاني ، آن چنان گسترده شده كه جنبه نظامي در آن به اين سو و آن سو مي غلطد ، و گه گاه در گوشه و كنار آتش جنگ بپا مي كند ، اما در اين ميدان نبرد سربازان متعدد فرهنگي با پشتيباني مسايل اقتصادي در كنار سربازان نظامي به نبرد با انديشه مقاوم در مقابل نظام سلطه مشغولند .
بدين ترتيب مي توان ماهيت نظام سلطه را در ميدان نبرد براي تضمين " آينده براي خود " متشكل از اجزائي به شرح زير دانست :

الف : وجه غالب ، كه ماهيتي ضد فرهنگي دارد و اساس آن بر تخريب پايه ها و بنيان فرهنگي و ايدئولوژي كشورهاي مقاوم در مقابل نظام سلطه بنا شد ، اين بخش به كمك ابزار متعددي محقق مي شود كه مهمترين آنها تخريب روند بيداري جهان اسلام ، دامن زدن به اختلاف شيعه و سني ، ترويج فساد و ابتذال اخلاقي ، تبليغ و ترويج عرفانهاي انحرافي و مسلكهاي منحط و استعمار ساخته و تخريب باورهاي مبلي و ديني مي باشد .

ب : وجه مقوم ، كه ماهيتي اقتصادي دارد ، نظام امپرياليستي از ديرباز با تأكيد بر جنبه هاي اقتصادي سعي در تثبيت سلطه خود داشته ، اين جنبه از ميدان نبرد غالبا به دو گونه عمل مي شده ، گونه اول نفس چپاول و غارت ثروت ملل است و گونه دوم نوعي وابستگي و تضعيف و مانع شدن از رشد اقتصادي كشورهاي تحت سلطه است ، اما امروز در ميدان نبرد ناتوي فرهنگي مسائل اقتصادي همچون تحريم ها حكم مقوم و كاتاليزور براي تسهيل هجمه هاي فرهنگي و تخريب ايدئولوژيها را دارد مي باشد .
نظام سلطه به خوبي مي داند كه ملتي كه در بحران اقتصادي و فقر مادي دچار است زودتر به مهلكه فقر فرهنگي وارد مي شود و تنها در اين شرايط است كه ارزشهاي غربي و فرهنگ ليبرالي جواب مي دهد والا جايي كه فرهنگ ناب اسلامي رواج دارد ارزشهاي ليبرالي ، ضد ارزش محسوب مي گردد .

ج : وجه زمينه ساز ، كه ماهيتي نظامي و ميليتاريستي دارد و به عنوان آماده سازي بسياري جنبه هاي ديگر در ميدان نبرد ناتوي فرهنگي عمل مي كند ، نظام سلطه جهاني جنگ نظامي به راه مي اندازد تا بتواند برنامه اصلي خود كه تخريب فرهنگ به كمك مقوم هاي اقتصادي است را عملي كند ، كه نمونه هاي آن در جنگ 33 روزه و نيز عراق و افغانستان در همين چند ماه گذشته عملياتي شده است .

د: وجه مكمل ، كه ماهيت جنگ رواني دارد و به عنوان تسريع كننده برنامه هاي فرهنگي و اقتصادي و بعضا نظامي عمل مي كند ، جنگ رواني غالبا در حوزه موضوعي خاص عملياتي مي شود مثلا در ماههاي گذشته مقوله انرژي هسته اي در جمهوري اسلامي ايران و دسترسي بومي به اين فناوري در چارچوب عمليات رواني بازتاب داده شده و ايران به عنوان كشوري كه قصد توليد بمب اتم و نابودي جهان را دارد معرفي شد .
البته در گذشته هر يك از كشورهاي غربي بنا به منافع ملي خود بر ما تهاجم فرهنگي داشته اند . اما در چند سال اخير و پس از ناكامي آن ها در اقدامات سياسي ، تبليغي و نظامي عليه كشورهاي اسلامي از جمله عليه جمهوري اسلامي ايران ، غرب به دنبال تشكيل مجموعه فكري منسجم برآمد و امريكا سعي مي كند يكپارچه غرب را در مقابل جهان اسلام قرار دهد ، به عنوان مثال در ترسيم كاريكاتورهاي موهن عليه پيامبر اعظم (ص) شاهد بوديم كه غرب به سمت يك برنامه ريزي همه جانبه حركت مي كند .
رويكرد اصلي ناتوي فرهنگي ، جنگ نرم و هدف اصلي آن نابودي فرهنگ و هويت ملي جوامع به ويژه مقابله با ايمان انسان هايي است كه مصرند از هويت ملي و ديني خود شرافت مندانه دفاع كنند .
اعضاي ناتوي فرهنگي با بهره گيري از 57 سال تجربه كار مشترك در مقابله با رقيب ، تأسيسات پايه اي هماهنگي را در حوزه هاي مختلف به ويژه در حوزه رسانه اي شكل داده اند تا تحولات اقتصادي ، سياسي ، اجتماعي و فرهنگي ملت ها را در مسير خواست و منافع خود هدايت كنند .
امروز خبرگزاري هاي مسلط بين المللي همچون " بي ، بي ، سي " ، " سي ، ان ، ان " تأسيسات ماهواره اي كه ارسال امواج صدها شبكه ماهواره اي را بر عهده دارند صدها روزنامه و هزاران پايگاه خبري و تبليغاتي از جمله اين تأسيسات هستند كه همگي ارزش هاي مشترك غربي را منتشر و تلاش مي كنند به طور منظم و هماهنگ ارزش هاي مقاوم در برابر خود را در هم بكوبند .

مباني انديشه اي

از مباحث اصلي در بررسي و تحليل هر پديده ، دانستن مباني و ريشه هاي فكري آن پديده بعنوان چارچوب ساختاري است كه با شناخت آن ترسيم و تعيين راههاي تقابل با آن پديده آسانتر و جهت دارتر مي شود . بطور كلي مي توان گفت ناتوي فرهنگي در انسان مداري غرب ريشه دارد . اصل اساسي آن مبتني است بر اصالت لذت و اينكه انسان در هر كاري كه مي خواهد انجام دهد و لذت ببرد ولو ضد ارزشي ، آزاد باشد و اين نقطه اصلي و اساس در تقابل با آموزه هاي مذهبي و اسلام بنام امر به معروف و نهي از منكر در سطح اجتماع است .

بطور خلاصه آنچه را كه در ناتوي فرهنگي تبليغ و ترويج مي شود ، عبارت است از :

- اصالت لذت

- دنياگرايي

- بي اخلاقي گري اجتماعي

- فرديت افراطي

- فمينيسم ( هر چيز را از نگاه جنسيت ديدن و در يك كلام تبليغ براي رفع حياء از سطح اجتماع )

- سوداگري اقتصادي

- توده گرايي

- ترويج بي بند و باري

كه در يك جمع بندي اين چنين مي توان گفت مروجين اين اصول ، خواستار ايجاد يك بحران هويتي و پوچي در ميان جوامع اسلامي – انساني هستند تا از اين طريق بتوانند در خلاء ايجاد شده در سطح افكار عمومي جامعه و بخصوص جوانان ، هويتي كه متناسب و تأمين كننده منافع آنان است جايگزين هويت اصلي جوامع كنند مانند آنچه از ترويج فرهنگ مصرف گرايي و آزادي مطلق زنان در غرب و برخي جوامع اسلامي بعنوان اهرمهاي پيشرفت در راستاي تأمين منافع اقتصادي بنگاههاي بزرگ غربي با يك نگاه ابزار گونه به جنس زن و جامعه انساني ، شاهد هستيم .
به بيان ديگر ناتوي فرهنگي را مي توان وسيله و روشي در دست استعمارگران در امپرياليسم نوين دانست . در گذشته و امپرياليسم كهن براي ابرقدرتها در تسلط بر منافع ديگر كشورها اين گونه مرسوم بوده كه به ديگر نقاط لشكركشي مي كردند و از طريق تحكيم نظامي ، مبادرت به اعمال سلطه خويش مي كردند ولي امروزه به جاي صرف وقت و هزينه هاي گزاف ، در امپرياليسم نوين براي رسيدن به اهداف از طريق كنترل اهرمهاي كليدي اقدام مي كنند و يكي از كليدي ترين اهرمها كه همواره مورد توجه استعمارگران در ميان همه ملتها و بخصوص ملل اسلامي بود ، مقوله فرهنگ است . فرهنگ كه شايد بتوان آن را به تعبير مقام معظم رهبري بي صداترين و مخرب ترين ابزار حمله دشمنان دانست و به جاست كه بار ديگر سخن امام خميني (ره) درباره نقش فرهنگ را يادآور شويم كه فرمودند :

" مايه خوشبختي و بدبختي همه جوامع ، در فرهنگ آنهاست " .

اهداف ناتوي فرهنگي

جبهه ناتو فرهنگي هم مانند ديگر جبهه هاي طراحي شده از سوي دشمنان ملت ايران و امت اسلام داراي اهداف خاص خويش است كه بطور خلاصه مي توان اين اهداف را در ساختار شكني و جايگزيني ساختار مطلوب در راستاي تثبيت منافع غرب ، نام برد . اصل مبارزه در تقابل ليبراليسم و فرهنگ مذهبي براي جلوگيري از ورود مذهب و دين بعنوان كاملترين برنامه زندگي بشري از طرف خالق هستي به عرصه اجتماعي جامعه بشري مي باشد يعني نقش آفريني فرهنگ و ساختار مذهبي در اصل حكومت و نظام بين الملل به صورت يك عامل مقيد كننده اعمال و رفتار بازيگران در چارچوب ارزشها نه وجود مذهب در اجتماع صرفا در حريم زندگي فردي كه خود انديشه ليبراليسم با تفكرات سكولارانه بدنبال بسط آن است .
از اين رو ، حوزه اصلي فعاليت دشمنان در جبهه فرهنگي ، شكستن ساختارهايي است كه اديان و مذاهب اصيل بدنبال تثبيت آن هستند و اين جبهه مي بايست با هر ساختاري كه به تعبير سران غرب دچار تضاد با آموزه هاي ليبراليستي شده و حالتي راديكال بر ضد نظام حاصل از اين انديشه پيدا نمود ، مبارزه كرد و آن را محدود نمود و ساختاري را جايگزين كرد .
و در اين جهت ترويج و القاء اين تفكر كه حكومت يك پديده و ايده غيرديني و حتي مخالف با آموزه هاي ديني و الهي است و در اين راستا از تبليغ و حمايت از فرق و نحله هايي همچون صوفيه ، وهابيت ، حجتيه ، بهائيت حمايت مي كنند كه همگي آنان همچو كليبون و روايتون در انديشه سياسي غرب ، امر حكومت را مانع سعادت اخروي و يا خارج از وظايف انسانهاي عادي مي دانند . با ترويج اين تفكر محيط براي فعاليت سران سرمايه داري در مناطق مختلف از طريق ايجاد ساختار و جايگزين افراد مورد نياز ، براي كسب و تثبيت منافعشان مهيا است .

ابزارهاي اجراي ناتوي فرهنگي

خبرگزاريهاي بين المللي

شبكه هاي ماهواره اي

روزنامه هاي زنجيره اي

سايتهاي اينترنتي

ايستگاه هاي راديويي

ترويج مواد مخدر و قرص هاي روانگردان و باندهاي قاچاق

ترويج فيلمها و برنامه هاي مستهجن با تيراژ ميليوني و با نازلترين قيمت

تاسيس NGO هاي مختلف در قالب محيط زيست و هنر، حقوق بشر، دموكراسي و...

اقدامات حمايتي و هدايتي نخبگان، سياسيون، اساتيد دانشگاه و دانشجويان

تقويت قوم گرايي و ناسيوناليسم و تضعيف همگرايي داخلي كشورها

برپايي انقلابات رنگي (نارنجي، زرد، قرمز و..) و مخملي در كشورها

تشديد مذاهب ساختگي و فرقه گرايي، انحراف مذهبي و تفرقه مذهبي خرافه گرايي، صوفي گرايي و تبليغ عرفان هاي وارداتي و...

ترويج مد و مدگرايي، قداست زدايي، بي بند و باري ظاهري، استحاله.

روش ها ي اجراي ناتوي فرهنگي

اعضاي ناتوي فرهنگي براي موفقيت خود و شكست رقيب از شيوه ها و ابزارهاي زير اقدام مي كند :

1. تخريب بنيان هاي فكري و اعتقادي : اعضاي ناتوي فرهنگي سعي دارند چهره تابناك دين مبين اسلام و چهره مبارك پيامبر اعظم (ص) را از طريق رمان ، فيلم و كاريكاتور مخدوش و دين اسلام را طرفدار خشونت كه با زور و شمشير گسترش پيدا كرده است . در واقع سعي دارند با استفاده از برتري هاي سياسي ، اقتصادي و رسانه اي به مباني افكار و ارزش هاي مسلمانان هجوم بياورند و با نفي و رد ارزش هاي ديني و ملي ، حاكميت خود را تثبيت و ارزش هاي مطلوب خود را تحميل كنند .

2. برچسب ناخوشايند به كشورهاي مستقل و افراد صاحب نفوذ در جهان اسلام : دستگاه تبليغي ناتوي فرهنگي با برچسب توهين آميز و ناپسند و همچنين انتخاب نام هايي كه داراي بار هيجاني شديدي است و مي تواند بر نگرش مخاطبان نسبت به آن اشخاص يا كشور تأثير بگذارد عمل مي كنند مفاهيمي نظير محور شرارت ، انتخابات فرمايشي ، ارتجاع مذهبي ، بنيادگرايي اسلامي ، نظام سركوبگر ، رژيم توتاليتي ، آپاتايد مذهبي تنها برخي از ده ها مفاهيمي اند كه در نبرد رسانه اي ناتوي فرهنگي عليه اشخاص گروه ها و كشورهاي مستقل در جهان اسلام به ويژه ج . ا . ا به كار برده مي شود .

3. نفي و اثبات : دستگاه هاي رسانه اي غرب به اشكال مختلف براي نفي نوع حكومت اسلامي در ايران و اثبات ناكارآمدي آن در اداره جامعه ، ابتدا آسيب هاي اجتماعي و سياسي پديد آمده در جامعه را بر مي شمارند و به كمك عوامل خود آن ها را برجسته مي سازند آن گاه به برجسته سازي محاسن ليبرال دموكراسي غرب مبادرت مي ورزند

4. القا وجود اجماع نسبت به نظرات آنها در جهان : سعي مي كنند طوري القا كنند كه همه با نظرات و مواضع آنان موافق اند و آن چه را آن ها مي گويند نظر همه است ، نظير آن چه در جريان پرونده هسته اي جمهوري اسلامي ايران شاهد آن بوديم .

در واقع آنان با استفاده از نياز به همرنگي و تمايل به در اكثريت بودن مردم براي القاي پيام هاي عملياتي رواني خود بهره مي گيرند .

5. ايجاد ابهام و ترديد در اذهان مردم : دستگاه تبليغي و رسانه اي ناتوي فرهنگي با ارائه اخبار و اطلاعات ناقص ، شبهه انگيز و اغلب نادرست در زمينه رهبران و نهادهاي جمهوري اسلامي سعي در القاي ناكارآمدي جمهوري اسلامي ايران و ايجاد شك و شبهه در مورد ارزش هاي ديني و هنجارهاي مذهبي هستند .

هم اكنون فقط امريكا از بين اعضاي ناتوي فرهنگي براي ميليون ها مخاطب به 37 زبان زنده دنيا پيام تبليغاتي و عمليات رواني ارسال مي كند كه بيشتر اين پيام ها به جهان اسلام و كشورهايي نظير جمهوري اسلامي ايران معطوف است .

6. هدايت افكار عمومي : دستگاه تبليغي و رسانه اي ناتوي فرهنگي غرب و كارگزاران خبري آن ها آگاهانه و با برنامه ريزي به تصويرسازي خبري و انگاره سازي خبري دست مي زنند و با فضاي ساختگي كه ضرورتا با واقعيت ها منطبق نيست و يا از واقعيات انگاره هايي خلق مي كنند كه تنها در راستاي اهداف آن ها باشد .

راهكارهاي مقابله با ناتوي فرهنگي
1- تعميق معرفت ديني: در برابر هجمه اي كه مي خواهد انديشه و تفكر ديني را مات نمايد و آموزه هاي فرهنگ ليبرال دموكراسي را به محوريت انديشه هاي اومانيستي و سكولاريستي بعنوان ايدئولوژي برتر و داروي شفابخش دردها و مشكلات به جوامع و ملتها تحميل نمايد، تعميق معرفت ديني ضروري و لازم است، بنابراين علاوه بر معرفت و شناخت نسبت به معارف دين و مكتب اسلام و تلاش و كوشش در جهت عمق بخشي اين معارف و آموزه ها، مي بايست چهره واقعي اسلام ناب محمدي(ص) را به بشريت نمايند تا افكار عمومي دنيا با هوشياري بسوي حق و حقيقت حركت نمايند؛ اسلامي كه «دين زندگي است اما زندگي تهي از شرف و آزادي و عزت را مرگ مي شمارد، دين عقلانيت است اما با نفسانيتي كه خود را عقلانيت مي نماياند و دستمايه همان كساني است كه پيامبران خدا را مجنون مي خواندند مبارزه مي كند. دين اتحاد و برادري و صلح جهاني است اما اتحاد ظالم با مظلوم و فشردن دست جلاد به سر جنازه شهيدان عدالت را خيانت ميشمارد، دين واقع بيني و حسابگري است، اما توجيه ستم هاي جهاني به نام واقع بيني را گناه مي داند. دين احكام جاودانه است اما جمود و قشريگري را نمي پذيرد دين اجتهاد و نوانديشي است اما بدعتگذاري و التقاط را رد مي كند. دين گذشت و اغماض است اما ظلم پذيري و ذلت را مجاز نمي داند. دين تمدن و علم و آباداني است اما علمي را كه وسيله بردگي و كشتار ملتها و تمدني را كه دستاويز تحقير انسانها باشد جهل و وحشيگري مي شمرد دين جهاد است اما جنگ بي منطق و قدرت طلبانه را جهاد نمي داند.
دين عزت و قدرت و حاكميت است اما اين را دستمايه توجه وسايل ناشرافتمند نمي سازد» (5) آري «اسلام پاسدار حرمت و حقوق انسانهاست تضمين كننده اخلاق و فضيلت است، منادي آرامش و امنيت است زشت ترين دروغ و ناجوانمردانه ترين تهمت را كساني مرتكب مي شوند كه اسلام را در مقابله با حقوق بشر و مدنيت و امنيت قلمدادكرده و اين را وسيله اي براي توجيه قدرت طلبي ظالمانه خود عليه ملتهاي مسلمان قرار مي دهند.» (6)
2- تقويت بصيرت سياسي: به همان ميزان كه معرفت ديني را بايد عمق بخشيد بايد در جهت آگاهي سياسي و كسب و تقويت بصيرت سياسي جهد وكوشش صورت گيرد چرا كه بسياري از غفلت ها، تهديدها و درنهايت شكست ها ناشي از ضعف قدرت تحليل وقايع و عدم آگاهي سياسي است و تاريخ گواه صادقي بر اين مدعاست.
3- ترويج و گسترش تفكر بسيجي: از آنجايي كه تفكر بسيجي بر پايه معرفت ديني و بصيرت سياسي مي باشد، بنابراين ترويج و گسترش اين تفكر مي تواند تضمين مناسب در جهت رويارويي با ناتو فرهنگي باشد.
4- مجهزشدن به علم و فناوري روز درعرصه اطلاعات و ارتباطات: بايد درسطح مديريت كلان جامعه و حاكميت، تلاشي مضاعف و جهادي عظيم صورت گيرد تا با استفاده از همه ظرفيت ها و بهره مندي از فناوري روز در جنگ رسانه ها و فناوري ارتباطات، رسانه ملي و مجموعه حوزه ارتباطات تجهيز و تقويت شود و حتي رسانه هاي فراملي تأسيس گردد تا به طرز محكم و شايسته اي مقابله به مثل صورت گيرد.