Gerdab.IR | گرداب

وبلاگ "سایه بون"

حکایت ما و ابوذر و آن مرد و ... یک دست

تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۹۰

اگر 6 تیر آقا سالم از مسجد بیرون می رفت، فردایش 7 تیر بود و ما علاوه بر بهشتی و 72 نفر دیگر، از نعمت وجود آ سید علی آقای خامنه ای محروم بودیم...

گرداب- یک. داشتم فکر می کردم که گروهک فرقان و آن اکبر گودرزیِ ابله خیلی به ایران و جمهوری اسلامی ضربه زد. همین که شهید مطهری را از ما گرفت، خسارتِ بزرگی بود.

دو. داشتم فکر می کردم که منافقین و لیبرالها و عناصر مساله دار، به ما آدم های بزرگی را بدهکارند: بهشتی و رجایی و مطهری و کلی آدم که برای خودشان ملتی بودند. بعد دیدم که منافقین به ما یک منتظری هم بدهکارند؛ منتظری را از دست ما گرفتند و... .

سه. داشتم فکر می کردم که ما هم یک تشکر به منافقین و فرقان و اکبر گودرزی و مسعود و مریم(!) بدهکاریم.

دستشان درد نکند که 6 تیر به جان حضرت آقا سوء قصد کردند. اگر 6 تیر آقا سالم از مسجد بیرون می رفت، فردایش 7 تیر بود و ما علاوه بر بهشتی و 72 نفر دیگر، از نعمت وجود آ سید علی آقای خامنه ای محروم بودیم. خیلی هم به انقلاب و ایران لطف کردند.

چهار. اگر دست علمدار کربلا بالای سر علمدار انقلاب نبود، امروز اثری از جمهوری اسلامی و ایران و انقلاب نبود.

دقیقا به خاطر اینکه مولای ما به علمدار کربلا اقتدا کرده، این کشور آسیبی نمی بیند.

به قول حسین قدیانی، 2500 کانال ماهواره ای دشمن، حریف ماهپاره ما نمی شوند؛ به خدا نمی شوند.

پنج. حالا بعد از پاس کردن درس اندیشه یک و مرور رخدادهای انقلاب فهمیدم که خدا حکیم است. می داند چه می کند. می داند که  رسالتش را کجا قرار دهد. می داند؛ همه چیز می داند.
 
لذتی دارد خواندن تابلویِ توضیح واقعه 6 تیر، که کنار محرابِ مسجد نصب شده؛ همان جایی که علمدار انقلاب، به مولایش اقتدا کرد و در راه اسلام جانباز شد و دستش را برای امام زمان خویش داد.
 
لذتی دارد خواندن این جمله روی آن تابلو که: « و بعدها در مقام ِ خورشید ولایت درخشید...!!»