هشدار سخنگوي مرکز بررسي جرائم سايبري سپاه:

موج جديد سايت‌های مستهجن فارسی در راه است

تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۹۰

اگر شما خودتان گذارتان به سايت‌هاي مستهجن نمي‌افتد، نبايد از کنار اين مسائل راحت عبور کنيد. حواس ما بايد به بستگان درجه يک يا دوي خودمان باشد تا درگير اين مطالب نشوند. بايد اين احساس خطر را در آن‌ها هم ايجاد کنيد.

گرداب- لغو حکم اعدام گرداننده اصلي يکي از سايت‌هاي مستهجن کشور و بازتاب‌هاي ‌ آن، بهانه‌اي بود تا با مهندس سعيدي، سخنگوي مرکز بررسي جرائم سايبري سپاه پاسداران و از مديران سايت گرداب سخن بگوييم. اگرچه بخشي از مصاحبه بنا به دلايل مختلف حذف شد، اما اين مصاحبه آن قدر جذاب هست که مخاطب را تا انتها ميخ‌کوب خود کند.

- از پرونده مدير سايت‌هاي مستهجن شروع کنيم. ظاهرا براي سياسي کردن پرونده آقاي ملک‌پور، همسر وي بيشترين تلاش را مي‌کند.
من نمي‌خواهم به شخص ملک‌پور بپردازم اما چند نکته در مورد اين پرونده قابل ذکر است. يک اين که خانم ملک‌پور اصلا از محتواي پرونده همسر خود و عمق جنايت غيراخلاقي وي اطلاع ندارد. با توجه به اين که ايشان در ابتداي پرونده اطلاعي در اين خصوص نداشته بعيد مي‌دانم اکنون نيز قبول کرده باشد چنين اتفاقي رخ داده است.

 وي در اظهار نظري گفته بود مستندات پرونده روي هواست. من نيز در پاسخ به ايشان گفتم هر کس يک‌بار وارد سايت متعلق به همسر ايشان شده، متوجه نقش اين فرد خواهد شد. مستندات هم همگي موجود است. اما خانم افتخاري به موجب جايگاه علمي خود توانسته ديداري با نخست‌وزير کانادا داشته باشد و رسانه‌هاي کانادا نيز از اين رو سعي کردند به موجب اين بهانه فشار سياسي به ايران وارد کنند. گروه‌هاي حقوق بشر نيز اين مسئله را بدون آن که اطلاعي از محتواي آن داشته باشند، دستاويزي براي خودشان قرار داده‌اند. هدايت کار را هم خود سعيد ملک‌پور در دست دارد.

 نقش وکيل متهم نيز بايد در اين قضيه بررسي شود. به نظر ما حرف‌هاي خانم افتخاري کاملا با هدايت همين وکيل است. بخشي از جريان فتنه هم پشت سر آقاي ملک‌پور گارد گرفتند. فلاکت جريان فتنه در خارج کشور به حدي رسيده که از يک مجرم در حوزه مستهجن که داراي مستندات مسجل و اعترافات روشني است دفاع کرده و پشت او پنهان شده تا به مقاصد سياسي خود برسند.

- چرا اجراي حکم اين مجرم خيلي طولاني شده؟
اين را بايد از مسئولان قوه قضائيه پرسيد. ما از قوه قضائيه مطالبه‌اي داريم، اين پرونده با اين حجم تخلف در موارد مستهجن و به طبع آن به خطر انداختن امنيت ملي در حوزه فرهنگ و هجمه به زيرساخت‌هاي فرهنگي بر اساس بازديد بسيار بالا و اعضاي فراوان، نياز به يک اقدام قاطع و بازدارنده دارد. اگر اين اقدام براي اين مجرم صورت نگيرد، چه تضميني براي ساير موارد وجود دارد؟ قانون براي ما هم جنبه بازدارنده و هم جنبه هدايتي دارد. ما اگر نتوانيم قانون را در حوزه بازدارندگي اعمال کنيم، هرکس ديگري مي‌تواند به راحتي چنين فضايي ايجاد کند. گلايه ما اين است که اجراي اين حکم بايد زود‌تر عملي شود.

چند سايت ديگر نيز هم‌اکنون در اين حوزه غيراخلاقي فعال شده‌اند. اکنون حداقل ۴ سايت همچون سايت غيراخلاقي به مديريت آقاي ملک‌پور وجود دارد، جالب آن که ورودي از IP ايراني اين سايت‌ها بالاي ۶۰ درصد است. مي‌دانيد معني اين حرف چيست؟ يعني اين تعداد IP که از فيلترشکن استفاده نمي‌کنند؛ خب اين IP کجاست؟ يا محل کار و ادارات که فيلترشکن ندارد يا دانشگاه‌ها، يا برخي مراکز ديگر که اينترنت بدون فيلتر عرضه مي‌کنند. يک موضوع اين‌جا مطرح و جدي است: اگر شما برخورد بازدارنده نکنيد، هر کسي قادر است سايت‌هاي مستهجن راه‌اندازي کند و حتي حوزه‌هاي جديدي در اين سايت‌ها به وجود آورد که از پرداختن به آن‌ها معذورم. بالاي ۴۵ درصد در محل کار خود وارد اين سايت‌ها مي‌شوند. محل کار هم عموما مختلط هست و اگر در محيط کار نگاه‌ها به هم تغيير کند، خيلي اتفاق‌ها ممکن است اتفاق بيافتد و...

اما مي‌خواهم يک هشدار بزرگ بدهم، ببينيد ما يک موج برخاسته را دفع کرديم. موج بعدي با يک تجربه بزرگ‌تر از موج اول، با عمق و شدت نفوذ بيشتر در حال وقوع هست. اگر اقدام بازدارنده شکل نگيرد، معلوم نيست جامعه چقدر از اين امر ضربه بخورد. اين برخورد بايد سريع اتفاق بيافتد و بايد به شدت موثر باشد تا بتوانيم جلوي اين جريان را بگيريم. مگر جنگ نرم غير از اين و اندولوسيزه کردن جوامع اسلامي است؟ اندولس در فضاي واقعي با وجود ۴ دختر آرايش شده اتفاق افتاد و در فضاي مجازي با همين سايت‌ها در حال وقوع است.

- آيا بازديد از اين سايت‌ها هم جرم محسوب مي‌شود؟
طبيعتا جرم به حساب مي‌آيد. خيلي‌ها آمدند و ساعت‌ها باقي مانده‌اند. اين ساعت‌ها ماندن جرم محسوب مي‌شود، اما رد شدن اشکالي ندارد. اگر شما خودتان گذارتان به سايت‌هاي مستهجن نمي‌افتد، نبايد از کنار اين مسائل راحت عبور کنيد. حواس ما بايد به بستگان درجه يک يا دوي خودمان باشد تا درگير اين مطالب نشوند. بايد اين احساس خطر را در آن‌ها هم ايجاد کنيد.

- به پروژه فتنه 88 بپردازيم. جرم فتنه‌گران در خيابان‌ها رخ داده، شما چطور آن را در فضاي سايبر پي‌گيري کرديد؟
حدود سال ۱۹۵۳ ان اس‌اي آمريکا تشکيل و چند سال بعد در ۱۹۶۱ که اينترنت ايجاد شد، تا چندين سال وب يک (محتواي اينترنت) تشکيل مي‌شود. تفاوت بين اينترنت و محتواي آن در اين است که اينترنت شبکه دسترسي و وب، محتواي آن است. يعتي وقتي شما WWW را مي‌زنيد به محتوا دسترسي پيدا مي‌کنيد.

صفحات قابل دسترسي محتوايي را وب مي‌گوييم. مدتي بعد وب يک آمد که ارتباط يک‌سويه بود. مانند راديو، تلويزيون، مطبوعات. محتوا تولید می‌شد و در اختیار کاربران قرار می‌گرفت. بعد از مدتي وب ۲ آمد و توليد محتوا به حالت تعاملي درآمد. يعني خود کاربر محتوا را توليد و منتشر مي‌کرد.

خانم کلينتون ۳۰ دي ۸۸ مي‌گويد: «ما آمديم چيزي درست کرديم به نام اينترنت. در بستر اينترنت نيز چيزي توليد کرديم به نام جامعه مدني ۲ يعني وب ۲. در وب ۲ امکاناتي هست که مي‌توانيم حکومت‌ها را در قبال ملت‌ها پاسخ‌گو کنيم. اعتراض بر نتايج مشکوک انتخابات را در آن رقم بزنيم و به ملت‌ها کمک بکنيم... »

يعني ۳۰ دي ۸۸، سه هفته بعد از ۹ دي مي‌گويد ما در ايران و مولداوي و برخي از کشورهاي ديگر، بر بستر وب ۲ توانستيم به مردم کمک کنيم!

در راستاي همين کلام، بستر اينترنت در عرصه انتخابات با جريان فتنه کاملا همسو بود. طي بررسي‌ای که خود غربي‌ها انجام دادند بالاي ۹۰ درصد محتواي دوره انتخابات توييتر را کاربران ايراني ارسال کردند. خودشان به توييتر مي‌گفتند بي‌سيم اغتشاشات. همان‌طور که خود خانم کلينتون گفت تعميرات فصلي توييتر را به خاطر انتخابات ايران به تعويق انداختند.

- خب اين حرف يعني وجود يک شمشير دو لبه. ما فقط شبکه‌هاي اجتماعي را از بعد تهديد، بررسي کرده‌ايم. آيا امکان ندارد بعد ديگر آن را نيز در نظر بگيريم؟
حرف شما درست است. شمشير دو لبه است اما اين شمشير الان دست يک زنگي مست است. عرض کردم بستر. گفتم بستر اين فضا و اقدامات به وجود آمده. من مي‌گويم، ابزار صددرصدي دشمن است و بهره‌برداري‌هاي متفاوتي از آن انجام مي‌شود. بستري که دشمن اقدامات خود را در اين بستر شکل داده است. اما اين بستر چگونه استفاده مي‌شود؟ پيش از ورود ما به دوره انتخابات، موسسه بروکينگز يک بررسي انجام داد که بايد چه راه‌حلي در قبال ايران انجام داد و به اين نتيجه مي‌رسند که راه براندازي در ايران راه مقابله از نوع نرم است. اين به قانون تبديل مي‌شود. مثلا قانون قربانيان سانسور در ايران، از همين رو ۵۵ ميليون دلار اختصاص به اين قانون داده مي‌شود.

- مفاد قانون قربانيان سانسور در ايران چيست؟
۱. آموزش الکترونيکي ايرانيان
۲. تسهيل دسترسي به راديو فردا و صداي آمريکا
۳. توليد و توزيع فيلترشکن و...
با توجه به گزارش آقاي اوباما در فروردين ماه امسال در مورد پروژه‌هاي جنگ نرم در خصوص ايران، اوباما مي‌گويد «ما هر کاري که مي‌توانستيم در راديو فردا و صداي آمريکا انجام داديم. حتي صفحه فيس‌بوک و توييتر را فعال کرديم و ارتباطات را هم در فيس‌بوک، توييتر و صداي آمريکا فعال کرديم.» جمع‌آوري آن‌ها بر بستر شهروند خبرنگار شکل گرفت. يکي از امکاناتي که وب ۲ در اختيار کاربران گذاشته، خبرنگاري شهروندي است. يعني با‌‌ همان تلفن همراهي که داريد، فيلم‌برداري کنيد يا متن توليد کنيد و با جي‌پي‌آر‌اس يا از طريق آپلود کردن يک فايل بر روي يکي از شبکه‌هاي اجتماعي در اختيار چرخه‌اي قرار دهيد تا توزيع شود. از بستر تلفن همراه بر بستر وب ۲. از وبلاگ به فيس‌بوک، از فيس‌بوک به يوتيوب، بعد، از آن‌جا بي‌بي‌سي و شبکه‌هاي ديگر خبري.

اين زنجيره در کنار هم قرار مي‌گيرد و مي‌شود يک موج خبري عليه جمهوري اسلامي ايران. کلينتون در سخنراني خود مي‌گويد ما اين کار را به طور آزمايشي در مولداوي کرديم. از وبلاگ‌نويسي در ويتنام نام مي‌برد و مي‌گويد نگرانيم چرا ايشان در زندان است؟ چرا اين را مي‌گويد؟ چون ايشان يک کاربر فضاي مجازي است و فضاي مجازي بايد جا بيافتد. خانم کلينتون مي‌گويد ما فضاي مجازي را براي ورود سازمان‌هاي محلي (NGO) و عصر ديجيتال آماده کرديم. براي چه امري؟! همين انقلاب مخملي.

- با اين تفاسير نظرتان درباره سرعت اينترنت و بسترسازي آن چيست؟
ما ناگزيريم و نمي‌توانيم از تکنولوژي فرار کنيم. الان هم ما به‌عنوان استفاده‌کننده از تکنولوژي مشکل داريم. منتها بايد حواسمان جمع کاري که انجام مي‌دهيم باشد. همان موضوعي که شما اشاره کرديد. شمشير دو لبه. حواس نيروهاي حزب‌الهي هم بايد جمع باشد. بايد در اين فضا جدي فعاليت کنند و به عنوان فضايي براي اوقات فراغت به آن نگاه نکنند.

- در مورد اين که چرا جرائم خياباني را در فضاي مجازي آورديد چيزي نگفتيد؟
فضاي مجازي زمينه‌ساز تظاهرات خياباني است. اصل اين جريان و نکته اين است که فضاي مجازي دنبال‌کننده تاکتيک‌هاي عمليات رواني غرب است. اصل جريان شايعه است. مطلب ديگري که نقل آن مهم ارزيابي مي‌شود آن است که قبل انتخابات دهم رياست جمهوري عده‌اي معتقد بودند که سرعت انتقال شايعه ۶۰۰ نفر در ثانيه است. الان من به شما مي‌گويم که با توجه به فضاي مجازي، هيچ فرمول و عددي نمي‌توان در پخش سرعت اجراي شايعه را بيان کرد، اين مي‌شود برد غرب!

هر چيزي در فضاي مجازي بر بستر شبکه اجتماعي منتشر مي‌کنند و در نتيجه حرف غالب، شايعه مي‌شود. حرف غلط مي‌شود مبنا. البته سياست خودشان را هم دارند. مثلا بي‌بي‌سي ۳ خبر درست مي‌گويد و در کنار آن ۷ دروغ را هم به مخاطب القا مي‌کند. بر حسب آن سه خبر درست، ۷ خبر غلط هم مورد پسند مخاطب قرار مي‌گيرد و سبب غليان احساسات در فضاي مجازي و به تبع آن زندگي واقعي مي‌شود. يک ويژگي فضاي مجازي، ايزوله ذهني يا توهم جمعي است. وقتي شما الزاما فقط در فيس‌بوک فعاليت مي‌کنيد ايزوله شده و هر مطلبي به شما برسد از يک زاويه خاص است.

رئيس ستاد مشترک آمريکا در اين خصوص گفته است: «امروز سياست ما بايد سيل اخبار ما به مخاطبمان در فضاي مجازي گسيل شود تا او به چيز ديگري، غير از آن چيزي که ما مي‌گوييم فکر نکند.» پس اصل جريان در هجوم مردم به خيابان‌ها از فضاي مجازي شکل مي‌گيرد.

- در مجموع عکس چند نفر از عوامل اغتشاشات را بر روي سايت قرار داديد؟
فکر مي‌کنم حدود ۱۰۰ نفر.

- آيا انتخاب اين عکس‌ها هدفمند بوده؟ چون بعضي از پيرمرد‌ها و پيرزن‌ها نيز ديده مي‌شد که طبيعتا دست‌آويز اعتراضات بعضي نيز شد؟
از چند زاويه بايد نگاه کنيم. وقتي مي‌گوييم پيرمرد و پيرزن سالخورده فراموش نکنيم که نقش هدايتي به سن نيست و شما در جريان فتنه از بهايي، از آدم فريب خورده، از اراذل و اوباش، از خانم کلوديد رايس، از آقايان سفارت‌هاي مختلف، از سران فتنه و... داشتيد.

همه اين آدم‌ها کنار همديگر هستند. فراموش نکنيد مخاطب ما يک طيف عظيم است. آدم‌هاي آموزش ديده در روز عاشورا آشوب به پا کردند. يک سلطنت‌طلب ۷۰ ساله هم کار خودش را انجام مي‌دهد و يک‌سري شعارهايي مي‌دهد که به ذهن مخاطب جوان نمي‌رسد و اتفاقا چون پيرزن است کسي کاري به کارش ندارد. اين عکس‌هايي که مي‌بينيد در مراکز مختلف از سوی نيروهاي اطلاعاتي و مردمي عکس‌برداري شده، ثمره يک نتيجه واحد است. اين افراد مجامع مختلف را هدايت مي‌کنند. همه اين آدم‌ها گلچين شده‌اند.

- شما بر روي ايميل و موتور جست‌وجوگر ملي کار کرده‌ايد؟
ظاهرا ما به بيگانه اعتماد بيشتري داريم. چند نفر حاضرند بر بستر ايميل ملي فعاليت کنند؟ پس پروژه دولت نبايد به سمت اين گونه طرح‌ها برود. بايد بخش خصوصي را تقويت کنيم.

- پروژه مهمي که در مورد آن خيلي کم حرف زده شد، پروژه مرصاد بود.
ما اين را به محضر ملت عرض کرديم که بر بستر گروه‌هاي فعال حقوق بشر، سازمان نفاق (منافقين) توانست يک شبکه ۶۰۰ نفره در داخل ايران سامان دهد و چون اين پروژه از سوی سازمان نفاق هدايت مي‌شد، ما يک کمين‌گاه براي اين پروژه ايجاد کرديم تا بتوانيم همه آن‌ها را درو کنيم. اسم آن را هم مرصاد گذاشتيم. اسم مرصاد از اين‌جا آمد.

در يک عمليات حدود ۳۰ نفر از سرشبکه‌هاي اصلي داخل ايران را شب ۲۴ اسفند 88 دستگير کرديم. رئيس اين‌ گروه‌ها آقاي کيوان رفيعي، از خارج کشور است. اين فرد با وزارت خارجه آمريکا ارتباط نزديک دارد. ساکن آمريکاست و در کشورهاي اطراف ما رفت و آمد داشته است. سخنگوي اين سازمان آقاي احمد باطبي است. اگر يادتان باشد ايشان در سال ۷۸ آن تي‌شرت خوني را بلند کرد و از کساني است که با آقاي جرج بوش در دوران رياست جمهوري‌اش ديدار کرد. تمام ايميل‌هايي که اين‌ها با هم از اين طريق ارتباط داشته‌‌اند، نشان مي‌دهد که سازمان، يک مجموعه بزرگ است. اين افراد بر بستر حقوق بشر و با آرم حقوق بشر وارد ايران شدند و يک عده را فريب دادند.

 اولين کاري که انجام دادند شروع به جمع‌آوري اخبار و اطلاعات و در حقيقت نوعي جاسوسي بود. بعضي از اين جاسوسي‌ها معطوف به حوزه جاسوسي هسته‌اي بود. بخشي از کار همزمان شد با پروژه فتنه. يعني پروژه مرصاد در بحث فتنه از توانايي خود استفاده کرد. مجموعه‌اي ايجاد کردند به عنوان کميته رکن ۴. در کميته رکن ۴ تخمين زدند کل جمعيت ايران حدود ۷۰ ميليون است و گفتند ما براي اين که بتوانيم حکومت را دور بزنيم و کاربر‌ها بتوانند به سايت‌هاي فيلتر شده دسترسي پيدا کنند، بياييم به اندازه شهروندان ايراني فيلترشکن توليد کنيم. يعني 70 ميليون سايت توليد کنيم که کاربر بتواند از طریق آن سايت به اينترنت دسترسي پيدا کند.

موقعي که آن‌ها را دستگير کرديم ۲۲ ميليون فيلترشکن توليد کرده بودند. در اسناد و مدارکي که به دست آورديم ميزان روابط آنان و مبالغ دريافتي موجود است. بعد از اين که در پروژه فتنه دخالت و حضور پيدا کردند، براي اين که جريان فتنه را دامن بيشتري بزنند، مثلا مي‌گفتند مترو را خراب کنيد تا نارضايتي عمومي ايجاد شود. اين در حقيقت‌‌ همان اجزاي انقلاب مخملي است.

پروژه بعدي که قصد ايجاد آن را داشتند، آلوده کردن منبع آب شرب تهران بود. چه معني دارد يک گروه حقوق بشري اين کار را انجام دهد؟ پس يک مجموعه از کار‌ها را سامان دادند و ارتباطاتي داشتند که از جمله ارتباطاتشان گروهک نفاق بود اما براي اين که به سرانجام برسد، به‌طور مستقيم با ريگي ارتباط ايميلي داشتند. يعني کساني که به اسم حقوق بشر از افرادي دفاع مي‌کردند، در حقيقت با کارهاي ضدبشري و ضدمردمي، مي‌خواهند منافع غرب را تامين کنند.

آن‌ها هيچ موقع در قبال انفجارهايي که در ايران اتفاق مي‌افتد هيچ موضعي نمي‌گيرند اما وقتي سرداري مانند سردار شوشتري به شهادت مي‌رسد، ابراز شادي مي‌کنند. يعني اصلا به مردم اهميت نمي‌دهند و دنبال منافع حزبي و شخصي خود هستند. ما وقتي اين سرفصل‌ها را به دست آورديم، علي‌الخصوص هجمه به فعاليت‌هاي شهري، ديگر صلاح نديديم با اين افراد مسامحه کنيم. تا آن‌جايي که مي‌شناختيم، يعني ۳۰ نفر در ايران را دستگير کرديم و بعد از آن، شبکه کاملا از هم پاشيد و هنوز هم نتوانسته‌اند مجددا آن را سامان دهند. ۶۰۰ نفر هم کاملا شناسايي شده‌اند. مستند شماره ۲ را هم به زودي رونمايي خواهيم کرد که ابعاد ديگري از اين پروژه را روشن خواهد ساخت.

- نکته‌اي باقي ماند؟
مرکز بررسي جرائم سايبري سپاه پاسداران غير از فعاليت مقابله‌اي که بايد شکل دهد، لاجرم نياز به فعاليت‌هاي فرهنگ‌سازي، ريشه‌يابي، توليد و بررسي محتوا هم دارد. ما از همه دوستاني که دغدغه اين فضا را دارند، دعوت مي‌کنيم که با بخش تماس با ما و ايميل سايت گرداب ارتباط برقرار و براي همکاري اعلام آمادگي کنند. اين نياز امروز ماست.

منبع: خراسان