Gerdab.IR | گرداب

جان پیامبر در گرو ایمان امتش

تاریخ انتشار : ۰۸ تير ۱۳۹۰

قرآن می‏‌فرماید: «چنین نباشد كه جانت بر اثر حسرت بی‌‏ایمانی آنها از دست برود، خدا می‌‏داند كه این افراد چه می‏‌كنند! اكثر مردم، گرچه بر ایمان آوردنشان حریص باشی، مؤمن نیستند.»

گرداب- منافقان تصمیم گرفتند با محاصره اقتصادی مسلمانان را از اطراف پیغمبر دور كنند، آنها گفتند: مسلمانان را در تنگنای محاصره اقتصادی قرار داده با آنان داد و ستد نكنید تا مجبور شوند پیغمبر را تنها بگذارند، ولی این پیشنهاد مشئوم، طرح موفقی نبود؛ زیرا خزاین آسمانها و زمین برای خداست و تنها اوست كه می‌‏تواند شما را تأمین سازد.

چنانكه هم در صدر اسلام تأمین كرده و هم در انقلاب اسلامی ایران، دسیسه اهل‏ نفاق در پراكندگی مردم نقشی ندارد. آنان هر چند در محاصره اقتصادی باشند، رهبر اسلامی خود را ترك نمی‏‌كنند و همواره همراه او هستند در صورتی كه رهبرشان مانند پیغمبر باشد.

حضرت آیت الله جوادی آملی در کتابی با عنوان "سیره رسول اکرم" درباره رحمت پیامبر اعظم  می‌فرمایند: «خدای سبحان درباره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‏‌فرماید: رحمت خاص حق در او تجلی كرده و او مظهر آن شده است، زیرا خداوند با مؤمنان مهربان است و پیامبر نیز چنین است.

همان صفت خاصه خود را برای رسول اكرم نیز قرار داده، نه اینكه رأفت خاصه، بالذات و بالاستقلال از آن پیغمبر باشد، بلكه او آیینه‏دار جمال رحمت خاصه خداست و آیینه از خود نوری ندارد. رأفت خدا در آیینه پیامبر منعكس شده و به دیگران می‏‌رسد، پس سایرین رحمت خاصه حق را از راه پیغمبر دریافت می‏‌كنند و باید شاكر حق باشند كه از آیینه رسالت و نبوت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خاصه نصیبشان شده‌‏است.»

قرآن این آیینه را به ما معرفی كرده، می‏‌فرماید: «اگر خواستید از رحمت خداوند برخوردار باشید در برابر این آیینه قرار بگیرید، به دنبال پیامبر بروید و گرنه ذاتاً كسی از كمال وجودی برخوردار نیست. اگر به سختی و رنج گرفتار شوید برای او خیلی سنگین است، او نسبت به ایمان شما آزمند است و با حرص و ولع كوشش می‏‌كند تا شما ایمان بیاورید. افراد دنیا طلب، به مال حریص‌اند و پیامبر به كمال هستی امت خود.»

سعی و تلاش حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در حد حرص، آن است كه می‏‌كوشد مردم به كمال ایمانی خود برسند چنان كه بنا بر دستور حق درباره خود، به خدا عرض می‌‏كند: "رب زدنی علماً" كوشش می‏‌كند دست مؤمنان را گرفته آنها را هم به سعادت برساند.

این معنا كه پیامبر رحمت خاصه الهی است، در آیات دیگر نیز بیان شده در دو جای قرآن می‌‏فرماید: «گویا داری از شدت اندوه جان می‏‌سپاری!»

یكجا به‏‌ پیغمبر تسلیت می‌‏دهد: «این اندازه بر خود سخت‏مگیر، گویا از شدت غم قالب تهی می‏‌كنی كه اینان ایمان نیاوردند. تو برای هدایتشان تلاش كردی باید هم كوشش كنی، اما چرا از غصه خود را هلاك می‏‌سازی؟»

سخن رسول خدا این بود كه آنها نمی‌‏دانند من چه می‌‏گویم و نمی‏‌دانند به كجا می‌‏روند و نمی‏‌دانند كه بعد از مرگ و انتقال از دنیا به جهان ابد رهسپار می‌‏شوند. فكر می‏‌كنند انسان با مرگ نابود می‏‌شود در صورتی كه پس از مردن روزنه جهان ابد به رویشان باز شده به اعمالشان رسیدگی می‏‌شود؛ انسان عاقل عمداً خود را به شعله آتش گرفتار نمی‏‌كند.

در جای دیگر می‏‌فرماید: «چنین نباشد كه جانت بر اثر حسرت بی‌‏ایمانی آنها از دست برود، خدا می‌‏داند كه این افراد چه می‏‌كنند! اكثر مردم، گرچه بر ایمان آوردنشان حریص باشی، مؤمن نیستند.»



حرص پیامبر به خاطر شدت علاقه آن حضرت به نجات امت خویش است، مانند پدری آگاه و مهربان كه می‏‌كوشد فرزندش درس بخواند و به كمال علمی برسد و اگر بیراهه رفت خون دل می‏خورد؛ فرمایش حضرت رسول كه "أنا و علیّ أبوا هذه الأمة" از همین مقوله است، یعنی من و علی پدر این مردم هستیم و می‌‏دانیم پایان زندگی آنان چیست.
باید به آنها بفهمانیم كه دوران فراگیری علوم، همان زمانی است كه انسان قدرت اندیشیدن و تفكر را دارد؛ وقتی سالمند شد، سرمایه‌‏ها را از كف می‌‏دهد و باید از مایه بخورد، اگر آن هنگام كه توانایی دارد چیزی نیاموزد و نیندوزد باید با دست تهی و روی سیاه سفر كند، در پایان عمر متوجه می‏‌شود كه نه حافظه‏ای برای او مانده و نه قدرت تفكری.

برنا