گرداب- خلیج فارس با رنگ نیلگون خود آرام و با وقار در زیر پای مسافران هواپیمای بندرعباس- دوبی خودنمایی میکرد. مردم از همه جا بیخبر محو تماشای این همه مناظر زیبا بودند که به یکباره با صدای مهیبی همه چیز به هم خورد. در یک لحظه هواپیمای ایرباس با شلیک موشکی از سوی ناو وینسنس قطعه قطعه شد و تمام ساکنان خود را با خود به قعر آبهای خلیج فرستاد و 66 کودک زیر 13 سال، 53 زن و 46 تبعه سایر کشورها از مسافران این هواپیما بدون اینکه بدانند گناهشان چیست، در یک لحظه برای همیشه آرام گرفتند.
با انتشار این خبر از سوی رسانههای ایران، خبر شلیک به یک فروند هواپیمای مسافربری ایران در صدر رسانههای جهان قرا گرفت، چرا که
موضوع دیگر درگیری نظامی نبود، بلکه حمله به یک هواپیمای غیرنظامی در تمامی قوانین بینالمللی محکوم شده است.سیاستمداران آمریکایی وقتی با فشار رسانهای مواجه شدند نقاب تزویر بر صورت زدند و ادعا کردند که وینسنس در شناسایی این هواپیما دچار اشتباه شده و آن را با هواپیمای جنگی اشتباه گرفته است. آیا واقعا میشد باور کرد رادارهای فوق پیشرفته مستقر در ناوهای آمریکایی نتوانند فرق بین یک جت جنگی با یک هواپیمای غولپیکر را تشخیص ندهند.
رژیم ایالات متحده خیلی نتوانست "قسم حضرت عباس" خود را نگهدارد و زودتر از آنچه تصورش میرفت "دم خروس خود" را فاش کرد. د
یری نگذشت "دونالد ریگان"، رئیسجمهور وقت آمریکا در جلوی چشم همگان به سینه "ویل راجرز"، ناخدای این ناو مدال شجاعت چسباند تا به همه بفهماند این عمل نه یک اشتباه در تشخیص که یک عملیات برنامهریزی شده از سوی ایالات متحده بود و راجرز با انجام موفقیتآمیز آن توانست این مدال را کسب کند.
البته فردای آن روز در رسانهها از زبان راجرز نوشتند: «من سنگینی اینبار را تا پایان عمر به دوش خواهم کشید»؛ تا به همگان این پیغام را برساند که ناخدای وینسنس با ارتکاب این جنایت از این پس آرامش نخواهد داشت.
دو روز بعد جلسه شورای امنیت برای رسیدگی به این حادثه هولناک و بینظیر با درخواست ایران تشکیل شد، اما تنها نتیجه این جلسه این بود که اعضای محترم که با کوچکترین حادثهای که منافع غربیها را به خطر اندازد دستور لشگرکشی به کشورهای دیگر را صادر میکردند؛ این بار فقط به ابراز تاسف بسنده کرده و خواستار تبیین حقایق سانحه از سوی بازرسی بیطرفانه در منطقه شدند.
نامه بعدی را ایران خطاب به دیوان بینالمللی لاهه نوشت تا شکایت را به این دادگاه بیطرف بینالمللی (!) ببرد، اما ابراز تاسف و تسلیت به بازماندگان تنها اقدامی بود که این ارگان جهانی انجام داد تا او نیز نشان دهد حقوق ملتها و مردمی در این دادگاه محترم است که متخاصم دول استکباری نباشند.
اما اینکه
دلیل آمریکا از این جنایت چه بود، باید گفت در سال 67 آمریکا احساس کرد اگر ساکت بنشیند و تنها به پشتیبانی مادی و تسلیحاتی از دولت صدام بپردازد ممکن بود در آیندهای نزدیک این رژیم از سوی انقلاب اسلامی سرنگون شود و با این شکست هیمنه ابرقدرت غرب در نزد جهانیان میشکست، بنابراین باید این جنایت صورت میگرفت تا به ایران این پیغام را بدهد که آمریکا ابایی ندارد از اینکه برای همپیمانان خود وارد جنگ مستقیم والبته ناجوانمردانه با کشوری چون ایران شود.جنایت سال 67 آمریکا علیه مردم بیگناه کشورمان پازل کوچکی بود از لیست هزاران جنایت دولت آمریکا علیه بشریت. جنایاتی همچون قتل عام مردم هیروشیما و ناکازاکی، نسل کشی در ویتنام، قتل عام مردم عراق و افغانستان.
و حالا بعد از سالها از آن رویداد رژیم آمریکا به بهانه بیداری اسلامی مردم خاورمیانه مستقیم یا غیرمستقیم نسل کشی مسلمانان در این کشورها را به دست گرفته است تا مانع از شنیدن این ندا در سایر نقاط جهان شود. جالب است که با این کارنامه ننگین مدعی حقوق بشر در سایر کشورهای جهان میشود و آنان را به نقض این حقوق متهم میکند.
اخیرا با تحریک آمریکا گزارشگر ویژه حقوق بشر از سوی شورای امنیت برای ایران تعیین شده است تا با ارائه گزارش های یکسویه علیه ایران اهداف ناکام آمریکا در بحث هستهای و فتنه 88 را جبران سازد.با عنایت به مطالب فوق نظام اسلامی در افشای نگاه دوگانه آمریکا به حقوق بشر نزد افکارعمومی رسالتی عظیم بر گردن دارد. از این رو شایسته است شورای فرهنگ عمومی که مسئولیت ثبت مناسبتها در تقویم را به عهده دارد، روز 12 تیرماه هرسال را به عنوان روز حقوقبشر آمریکایی در تقویم ثبت کند و پس از آن رایزنی با سایر کشورها و ملتها و حتی سازمانهای بینالمللی برای ثبت این روز در تقویم جهانی را آغاز کند.
جوان