پروژه بي ثبات سازي سازمان سيا كه با اختصاص بودجه چهارصد ميليون دلاري كنگره آمريكا و با دستور بوش ابلاغ و عملياتي شد راه اندازي نوع جديدي از جنگ اطلاعاتي موسوم به «نبرد سايبري» را با استفاده از عوامل گروهك هاي ضد انقلاب همچون منافقين، سلطنت طلبان، انجمن پادشاهي، فرقه ضاله بهاييت و گروههاي موسوم به حقوق بشري در دستور كار قرار داد.
به گزارش گرداب، اين پروژه كه با شبكه سازي گسترده در فضاي مجازي و سايبر كليد خورد، اهدافي چون جمع آوري اطلاعات، جريان سازي و جنگ رواني عليه نظام جمهوري اسلامي، تاسيس سايت هاي مبتذل، حمايت خبري و رسانهاي از گروهكهاي تروريستي، اقدامات ايذايي و هكري و نفوذ به سرورهاي دولتي، برنامهريزي براي اخلال در سيستم مديريت شهري از جمله سامانه سوخت رساني و تهييج و تشويق به تجمعات غيرقانوني و اغتشاش در حوادث پس از انتخابات را دنبال مي كرد.
آنچه در ذيل ميخوانيد متن كامل نامه كيوان رفيعي دبير كل فعالان حقوق بشر در ايران به احمد باطبي از جمله جاسوساني است كه با بوش پسر عکس يادگاري دارد، است كه از طريق پست الكترونيكي ارسال شده بود:
مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران
آخر سال 84 غير رسمي و رسماً نوروز سال 85 اعلام موجوديت كرد
به لحاظ اينكه اتهام ايجاد تشكيل جمعيت غيرقانوني به ما نخوره، اسمي روي گروه نگذاشتيم و به اسم فعالان حقوق بشر در ايران معروف شديم
شخصاً شروع كننده بودم اما نفرات اصلي آغاز بهروز جاويد تهراني و صادق نقاشكاربودند. الان اونا ديگه نيستند البته بهروز اسمش هست ولي خوب تو زندانه و كاري ازش بر نمياد جز حمايت. 18 تير سال 85 كه منو گرفتند و 18 ماه بعد اومدم بيرون يك اختلافاتي افتاد يك سري از دوستان رفتند يك گروه زدن به اسم ديده بان و نقاشكار هم كه سخنگو بود به نظر ميامد خط و ربطي با مجاهدين داره رو هم گذاشتيم كنار و رفت يك وبلاگ راه انداخت به اسم فعالين حقوق بشر و دموكراسي. بعد كه سازمانيافته تر شديم ناچاراً اسم را هم تغيير داديم كه هم نگذاريم نقاشكار و دوستانش از تشابه اسمي سوء استفاده كنند و هم زحمتي كه هست و هزينه هاش گروه را مطرحتر كند. همينطور ناچار به استفاده از كلمه هايي بوديم كه بهانه به وزارت اطلاعات ندهيم - كلماتي مانند سازمان و كميته و گروه و .. امكانش نبود.
از كلمه مجموعه به معني اجتماع استفاده كرديم يعني همون گروه ميشه يعني گروه فعالان حقوق بشر در ايران حالا توضيحي اجمالي اما كاملاً محرمانه - لطفاً فقط خودت در جريان باش انتخاب واحدهاي بيش از هزار نفره اما تعداد اعضا بالغ بر 500 نفر است البته بسياري تخمينهاي چند هزار نفري هم ميزنند ما آماري از اعضا نداديم تا حالا، البته ما خودمون فعلاً جلوي گسترش مجموعه را گرفتيم چون سيستم مديريت مناسبي نداريم و جذب بيخودي هم فايدهاي نداره اما اگر بخواهيم يك ماهه ميتوانيم تا چند هزار نفر افزايش پيدا كنيم. منتها اين نيازمند تامين مالي، طراحي سايت ديناميك و برنامه ريزي و سياستگذاري در مجموعه است. كه با بودن تو و پيامدهاي مهاجرت تو ميتونيم به اولين تشكل سراسري حقوق بشري در ايران تبديل بشيم.
اساسنامه را به همراه چارت مجموعه برات فرستادم - ما بر اساس اونها همين تعداد اعضا را جذب كرديم، اعضا همه انتخاب رسته كردند و آماده فعاليت هستند اما همانطور كه گفتم نتوانستيم به علت ضعف مديريت اعضا را فعال كنيم. تقريباً 19 گروه در مجموعه داريم كه به تناسب اهميت داراي اعضايي از 10 نفر تا 100 نفر هستند.
بيتشرين تمركز جمعيت در واحدهاي زندانيان سياسي، زنان و دانشجويي هست و كمترين واحد هم واحد تحقيقات موضوعي و واحد حقوقي است.
ببين تو ميري آمريكا حالا براي آشنايي، قسمتي از مقاله مايكل بيكر و برات ميارم :
(يكي از گروههاي ايراني كه از ان اي دي كمك مالي دريافت كرده است "بنياد عبدالرحمن برومند" ،(ABF) است. اين بنياد يك سازمان غير دولتي است كه حقوق بشر و دمكراسي را در ايران تبليغ و ترويج ميدهد. اين سازمان در سال 2001 توسط لادن و رويا برومند (دختران عبدالرحمن برومند) تأسيس يافت. عبدالرحمن برومند يك وكيل و فعال دموكراسي بود كه در پاريس در سال1991 احتمالا توسط مامورين جمهوري اسلامي ترور شد.
بنياد عبدالرحمن برومند كمك اولي خود را به مبلغ 25000 دلار از ان اي دي در سال 2005 دريافت كردند كه يك سايت حقوق بشري كه در آن يك كتابخانه ي الكترونيكي در بارهي حقوق و قوانين حقوق بشري داير كنند. بعد از يك سال (در 2003) بنياد مبلغ 300000 دلار و بعدا در سال 2004 به مبلغ 135000 دلار از ان اي دي جهت گسترش دموكراسي و حقوق بشر در ايران دريافت كردند. مضافاً، اين بنياد به مبلغ 150000 دلار كمك هزينه براي تحقيق و گزارش از "بنياد اسميت ريچاردسون" كه يك سازمان محافظه كار طرفدار رژيم بوش است دريافت كرد كه گزارشي تحت نام "گذار ايران به دموكراسي" تهيه كند. در دو سال اخير (2005 و 2006) حداقل پنج گروه ايراني ديگر از ان اي دي و ديگر انبارفكر (Think Tank) هاي ديگر آمريكائي كمك هاي مالي دريافت كرده اند كه در جهت گسترش دموكراسي و حقوق بشر در ايران فعاليت كنند.)
ميبيني چقدر قحط رجال هست ما الان سايت مجموعه را ميخواهيم طراحي ديناميك كنيم يا هزينه هاي تلفن و پرداخت كنيم مشكل اساسي مالي داريم - حتي بخاطر مشكل مالي با داشتن نيروي انساني قادر به چاپ جزوه و تراكت زياد در ايران نيستيم. حتي مسافرت براي اعضا و خيلي كارهاي ديگه و ببين آمريكايي ها امكاناتشون را در اختيار چه تشكلاتي ميزارن كه حتي 1 عضو هم در ايران نداره بلكه يك سايته كه چند كتاب مربوط به حقوق بشر و گذاشتن اونجا و نيازي به بروز كردن نداره.
توي ايران هم اينا وجود ندارند اما تحليل امريكايي ها بخاطر عدم شناخت اشتباهه - ما بايد جريانات پايگاه دار و در ايران نشان بديم كه امكانات و سرمايه گذاري ها روي تشكلات مدني داخلي باشه نه تشكلات بي فايده خارجي.
ما همين الانش اولين گروه حقوق بشري با اين گستره هستيم در ايران اونقدر بدون تبعيض كار كرديم كه يك تشكل محلي به نام سازمان حقوق بشر كردستان بود كه اعضاي زيادي هم داشت اما مركزيت و بسياري از اعضاي مهمش با تمام تفكرات قومي كه دارن به ما كه يك گروه غير كردي هستيم پيوستند. در سبك كاري و روش در ايران منحصر به فرد هستيم.
بنابراين تو به آمريكا ميري به زودي، خيلي ها منتظرن ببينند تو چيكار ميخواي كني، تو سمبل نقض حقوق بشري، عضويت حزبي يعني نابودي تو - امروز دفاع از حقوق بشر بصورتي كه يك جمعيت منسجم از ايران و پشت سرت داشته باشي به تو اين امكان و ميده كه با استفاده از ارتباطاتت كاري بي نظير انجام بشه. ما كسب حمايت و اعتبار ميخواهيم از لحاظ جمعيت و نفرات اگر خودمون بخوايم هزاران عضو و ميتونيم جذب و آموزش و استفاده كنيم.
ما تو بيانيه نوشتيم شما عضو كادر مركزي بودي، ميشه گفت بعلت مشكلات امنيتي كه بود اسمت رو علني نكردي ولي شما در مركزيت راهبردي مجموعه حتي از اوايل كار ايفاي نقش ميكردي. براي ما افزايش ارتباطات و اعتبار تو يعني برد - بنابراين حمايت از تو حمايت از خود مجموعه است.
حالا از اين ميگذريم.
در مورد كار خودت، خوب تو نرفتي سفارت رفتي سازمان ملل و زير منت كسي نرفتي اما خوب مشكلي هم نداري بزودي ميپري، ما يك بيانيه از طرف مجموعه داديم كه مثل بمب صدا كرده و خودت هم ديدي حتماً.
حالا نظر من اينه كه ما دو تا كانال براي اطلاع رساني داريم، يكي مجموعه اش كه رسمي و چارچوب داره بنابراين بايد اصول اساسي را رعايت كنه مسلماً مجموعه نميتونه بگه تيم هاي ترور احمد الان تو اروپا دارن ميچرخن حتي اگر راست باشه براي افكار عمومي بدون سند قابل باور نيست و اين ضربه زننده هم به تو و هم به مجموعه است. اما نمونه بيانيه مجموعه را كه ديدي اونطوري ميشه هم فال و هم تماشا اما اگر لازم به اصطلاحاً فضا سازي هست ببين يك كميته پيگيري ميتونه كارش و شروع كنه و اقدام به انتشار اخبار راست و دروغ كنه و الزامي نداره كسي تائيدش كنه تازه به نظرم خوبه تو بعداً خيلي از اخبار اون كميته را تكذيب كني.
اين تازه خوب هم هست نشون ميده دنبال فضا سازي نيستي و اهل صدقي.
قرار نيست كسي بدونه پشت اون كميته من و تو هستيم اين براي ما خوب نيست. چون ميخواهيم فضاسازي كنيم. احتمالا از مطالب غيرواقعي هم استفاده ميكنيم البته اين غير اخلاقي نيست كه نجات جان انساني را در پي داره.
حالا ما بياييم همون نامهاي كه من نوشتم و بدون سانسور و البته بدون عكس منتشر كنيم به اسم همون كميته، خوب فضا سازي به همراه مياره با توجه به متني كه داشت و قرار نيست كسي پاسخگوي اون باشه كه نياز به سانسور داشته باشه همانطور كه گفتم حتي ميتوني تكذيب كني و بندازي گردن بعضي از كسايي كه ميخواستن شايد با اين روش كمكي كرده باشن بهت.
من نظرم اينه كه ما ردي از خودمون نزاريم و بگذاريم اون كميته راه بيفته و شروع به فضا سازي كني و بعد بازتاب خبري در سايتهاش و جمع كنيم و استفاده كنيم. به مظاهري هم اگر گفتي روشنش كن كه اين كار هيچ مسئوليتي را متوجه ما نميكنه.
اين و پس فكر كن و بعد جوابش و ازت ميگيرم اگه اوكي بدي - بلاگ و خبرنامه و خود اون خبر آماده است. ضمناً به نظرم حواست باشه مظاهري انسان خوب و خوش قلب اما زياد رازدار نيست.
صحبتهام و جمع بندي ميكنم :
من پيشنهاد ميكنم كميته پيگيري وضعيتت راه بيفته همان خبري كه من نوشتم و بدون سانسور البته بدون عكست منتشر كنه، فضا سازي مناسبي خواهد بود:
- اعلام وضعيتت به صورت رسمي به عهده مجموعه باشه
- در مورد مجموعه مطالعه و برنامه ريزي كن، باور كن بالاترين پتانسيل ممكن در اين جريان وجود داره منتها نياز به امكانات بيشتر ، همفكري و برنامه ريزي داريم.
- مسائل جزئي تر، مشكلات و سوابق را فرصت مناسبتري برات توضيح ميدم.
- خيلي ها به رفتنت اميد دارن تا با شرايطي كه داري بسياري خطاهاي تحليلي و راهبردي، دولت آمريكا، تشكلات غيرانتفاعي و انتفاعي ايراني و آمريكايي هم نوع سياسي و هم نوع حقوق بشري را تصحيح كني.