وبلاگ "ثائر"

سکولار با طعم سعودی

تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱۳۹۰

همزمان با تغییر و یا حذف نمادهای اسلامی در مکه مکرمه و القاء سجده کردن کعبه به عنوان نماد الهی در برابر ابلیسک، نماد شیطان، مدینه النبی نیز برای حمله ایدئولوژیک در دستور کار آل شیطان قرار گرفت.

گرداب- سال‌ها از فروپاشی نظام های فاشیسم و نازیسم در جهان پیش از جنگ جهانی دوم می گذرد و عرصه ای که در آن جولانگاه دو نظام فکری لیبرالیسم آنگلوساکسون و کمونیست الحادی بود با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از یک سو و سقوط اقتصادی نظام لیبرالیستی در مهد تولد این تفکر، جهان سرگردان به دنبال انتخاب و جایگزین کردن ایدئولوژی نوینی، سازگار با تمام نیازهای فردی و اجتماعی به سر می برد.

با به ثمره نشستن تمام تلاش انبیاء الهی و ائمه معصومین علیهم السلام  و زعمای شیعه در عصر غیبت کبری و تجلی آن در حاکمیت الله بر کره خاکی و در سرزمین شیعیان پارسی، روزنه های امید، خبر از تجلی ظهور و سیطره حاکمیت الهی بر تمام کره خاکی می دهد.

ظهور عرفان های نوظهور، مدعیان دروغین منجی، بسط و گسترش فرق دستساز استعمار و در نهایت رواج بی شائبه سیطینیزم در قالب آیینی جدید به نام شیطان پرستی که در ابعاد و اندازه مافوق تصور ما در حال شکل گیری است، حکایت از هماوردی جدید در کره خاکی میان حق و باطل دارد.

در روایت اسلامی همواره به سه سرزمین مقدس اشاره فراوان شده است. مکه معظمه، مدینه منوره و بیت المقدس.

با پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی و تجزیه امپراتوری عثمانی به عنوان داعیه دار حکومت اسلامی در روزگار آغازین قرن 20 مسیحی و سیطره قوای آنگلوساکسون در سرزمین کنعان و سپس واگذاری آن به نیروهای صهیونیستی پس از جنگ جهانی دوم که در نهایت به اشغال سرزمین پیامبران اسلام، فلسطین انجامید، روند مصادره بیت المقدس و هویت زدایی آن با شعارهای سرزمین موعود، زمینه سازی برای ظهور ماشیح به شدت شروع شد و شد آنچه که امروز ما نظاره گر آن در دهه ششم اشغال این سرزمین مقدس باشیم.

همزمان با این نقشه شوم در دیگر سرزمین های اسلامی مذهب وهابیت با هدایت و دخالت مستقیم جزیره نشینان چشم آبی در سرزمین وحی اجرا شد که به موجب آن تمام آثار اسلامی و الهی حذف و یا به طریق مختلف استحاله شد.

سربازان ابلیس که در کسوت یهود و با فرم صهیونیست سالیان بسیار سعی در خفه کردن صدای توحیدی لا الله الا الله را داشته، از آغاز بعثت پیامبر خاتم سعی در مصادره رسالت آخرین رسول خدا داشتند که از مهاجرت قوم یهود به سرزمین عربستان در مجاورت شهرهای مکه و مدینه  شروع شد و تا درگیری و تحمیل غزوات، اجرای نمایش سقیفه و فتنه اکبر و خانه نشینی امامان معصوم  ادامه پیدا کرد.

با تغییر تاکتیک آخرین حجت خدا در راستای پایه گذاری حکومت الهی به غیبت و ارتباط با مردم از طریق نواب اربعه و در ادامه با شروع غیبت کبری با راهبری سلسله زعمای شیعه و در نهایت تثبیت گام های نخست برای استقرار حکومت اسلامی در زمین، شیطان را بر این داشت با تسخیر دو سرزمین باقیمانده، با اقدامی پیش دستانه به هویت زدایی و سکولاریزاسیون این دو شهر به بپردازد.

هویت زدایی مکه
در هماورد میان حق و باطل این بار طاغوت به مقدس ترین سرزمین مسلمانان و بیت الله العتیق یورش برده تا بتواند در استحاله ای نیمه سخت در این جنگ نرم، مسیر قبله را بر نماد شیطان تغییرداده تا موجبات پرستش شیطان مهیا شود و آن شود که در زمان های دیگر بر اثر غفلت مسلمین روی داد...

حرکتی خزنده که در غالب طرحی نو برای توسعه خانه خدا، تهیه شد؛ در گام نخست حذف نمادهای شیطان و تغییر آن به دیواری که فاقد هر نوع نمادی است و گام دوم ساخت و سازی عظیم در کنار بیت الله با تمامی نشانه هایی که روزگاری بر آن رمی سنگ ریزه ها می‌شود و سنت اسماعیل نبی فرزند بت شکن نخست تاریخ در مواجه با شیطان رانده شده از درگاه الهی.





مرحله نخست از توسعه مسجدالحرام، نماد ابلیسک  و یا همان برج چهار گوش که نشانی از شیطان داشت به بهانه جمعیت بالای حاجیان در ایام حج حذف و جای خود را به یک دیوار بی هویت داد.

در مرحله دوم مرحله کوه ابوقبیس با تمامی خاطرات صدر اسلام از بن تراشیده شد و بر اساس پلان ها و نقشه های منتشره از سوی دولت سعودی جای خود را به ساختمان هایی با همان شکل و شمایل جمرات و یا همان نماد ابلیسک در آینده ای نه چندان دور خواهد داد. البته بخش عمده این سازه تا کنون ساخته شده است.





نکته قابل تامل در این حرکت به ظاهر توسعه، وجود شخصی یهودی و اتریشی تبار به عنوان معمار این توسعه عظیم است که در معماری ترانس مدرن پیشرو و صاحب سبک و هوشمند در این رشته است که تمامی فرضیه های گفته شده را قوت می بخشد. این پروژه از سال 2007 عملیاتی شده و طبق زمان بندی های اعلام شده در سال 2012 به اتمام خواهد رسید.

نورمن فاستر معمار طرح توسعه مسجد الحرام



البته پیشتر از این ساخت و سازها، کار دیگری در محل فرود ملائک و ابلاغ رسالت در غار حراء روی داده است. آزاد سازی میمون های دست آموز سارق و بازی با این موجودات، از سوی زائرین قطعا دستاوردی جز بی توجهی و غفلت  به امر وحی و رسالت نخواهد داشت.



متولوژی ابلیسک
"ابلیسک" (Obelisk) در لغت به بنایی چهارضلعی اطلاق می شود که بلند و باریک باشد و رأس آن به یک هرم ختم شود. این بنا نمادی از الهه خورشید "رع" (Ra) در مصر باستان بود، بدین صورت که این نماد اشعه ای از اشعه های خورشید بود که به صورت سنگی درآمده است و "رع" الهه خورشید درون این سنگ قرار دارد.



در زبان مصر باستان بر این بنا نام "تِجِن" (Tejen) نیز می نهادند. مصریان معتقد بودند بدنه بلند و باریک ابلیسک مظهر دفاع و محافظت و هرم رأسی بنا نیز مظهر دورکردن نیروهای منفی و باد و توفان است. ابلیسک از کلمه یونانی Obleliskos به معنای "سیخ کباب" منشاء گرفته است. در لاتین Obeliscus و به فرانسوی Obelisque  نیز از ریشه یونانی Obeliskos آمده است. معنای دیگر ابلیسک "زندگی بی نهایت" است.

نماد الهه "رع" در طراحی ها و خطاطی ها یک "چشم" بود؛ به معنایی چشم خورشید و سمبل این الهه یک دایره بود که در وسط آن یک نقطه وجود دارد، به همین دلیل در بناهای ابلیسک نیز این قاعده در سراسر جهان قدیم و جدید رعایت می شود و هرجا ابلیسکی مشاهده شد، آنجا محل "نقطه" است و حتماً پیرامون آن دایره ای وجود خواهد داشت.

خطوط حکاکی شده بر روی ابلسیک به خط هیروگلیف است و دربردارنده موضوعاتی همچون زندگی رع، سفرهای روزمره رع در آسمان ها و پیروزی ها و جشن هاست.

ابلیسک در دورانی نیز نماد ازیریس (Osiris) شد؛ زیرا اعتقاد بر این بود که این الهه توانسته بر تمامی خدایان دیگر تفوق بیابد به همین دلیل دارای قدرت هایی از هر یک از خدایان دیگر شده بود و لذا ابلیسک، نمادی که متعلق به رع بود (خدای خورشید یا رب السماوات) نصیب ازیریس (خدای مرگ و دنیای زیرزمین) شد.

نفس ازیریس، باع (Ba) به نام بانبجِت (Banebdjed) خوانده می شد و این باع بود که حیثیت و شخصیت و قدرت را برای ازیریس به همراه داشت و نماد بانبجت نیز قوچ بود و این دلیلی بود برای پرستش این حیوان از سوی عده ای از مردم مخصوصاً در شهر مندیز (Mendes) در زمان باستان.

قوچ مندیز یا همان بانبجت، سپس تبدیل به بفومت (Baphomet) شد و بفومت مورد پرستش فرقه هایی از فراماسونری مانند شوالیه های معبد (Knights Templar) که در جنگ های صلیبی نقش ویژه ای داشتند، قرار گرفت.

در مورد بفومت این ادعا شده است که در جنگ های صلیبی این نماد و نشانه از مسلمانان گرفته شده است و ادعای دیگر حاکی از هم ریشه بودن بفومت با اسم پیامبر اسلام حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم است که به دلیل خداپرست بودن مسلمانان و تناقض ذاتی اسلام با بت پرستی هر دو شایعه کاملاً مردود اعلام شده است.

هم اینک بفومت مورد استفاده فرقه کابالا (Kabbalah) از فرقه‌های عرفان یهودی و فراماسونری است. در دوره یونانی مآبی (Hellenism)  تلاش بر این بود که فلسفه یونانی را با اعتقاد به ازیریس ممزوج کنند. به زبان عبری بفومت به معنای "الهه عقل و دانش" که همان صوفیا  (Sophia) ریشه کلمه فلسفه (Philosophy)  است.

بفومت یک بز است با نماد ستاره Pentagram بر روی پیشانی که علامت کنونی شیطان پرستان و فراماسون ها است. بفومت در نگاه کابالیستی در یک دست مرد و در یک دست زن است، هر دو دستش علامت Hermetecism که یک دست به سمت ماه سفید (Geburah)  و دست دیگر به سمت پایین به سمت ماه سیاه (Chesed) است که این علامت نشانده متعادل بودن رحمت و عدالت است. در بین دو شاخ بز بفومت یک شعله هوش (Intelligence) است. در محل عورت بفومت یک میله وجود دارد که نشانه "زندگی بی پایان" آن (نمادش ابلیسک) است و پستان های آن به امانیسم تعبیر شده است.

بر روی بدنه چهارضلعی بنای ابلیسک نوشته هایی حکاکی می شود که نمایشی از خلاقیت و ثبات در الهه خورشید "رع" است. نکته دیگر درباره این بنای باستانی به کاربردن سنگ یک تکه در ساختمان آن در عصر باستان بوده است. معمولاً در مصر باستان برای هرم رأس ابلیسک روکشی از طلا قرارمی دادند. ساخت اولین بنا منسوب به آشوری ها است، اما تکامل و توسعه این بنا جز در مصر باستان نبوده است. "هلیوپلیس" (Heliopolis) یا "شهر خورشید" در قرن شانزدهم قبل از میلاد در شمال شهر قاهره در مصر، مبداء ساخت اولین ابلیسک ها بوده است.



یک هلیوپلیس دیگر نیز در لبنان واقع شده است و امروزه به شهر "بعلبک" معروف است. بعلبک از نام بتی در این شهر به نام "بَعل" گرفته شده است. در این شهر "بعل" به عنوان خدای خورشید پرستیده می شد. این بت از جنس طلا بوده و عمدتاً قوم الیاس پیامبر آن را می پرستیدند. "بعل" همان "رع" است و ابلیسک نیز نماد "رع" یا "بعل" بوده است.

این معماری به صورت جفت در ساخت دروازه های معابد به کار می رفته است. ابلیسک بعدها مورد توجه رومی ها قرار گرفت تا آنجا که از 30 بنای ابلیسک باقیمانده از دوره مصر باستان تنها 7 عدد در کشور سازنده یعنی مصر موجود است، در حالی که  حدود دو برابر این مقدار یعنی 13 عدد از این بناها تنها به شهر رم انتقال داده و در آنجا نصب شد. باقیمانده این بناها در میادین شهرهای فلورانس، اوربینو، سیسیل در کشور ایتالیا، پاریس و آرلس در فرانسه، لندن در انگلستان، نیویورک در آمریکا و سزاریا در فلسطین اشغالی به چشم می خورد که همگی نتیجه انتقال از مصر هستند.

مثلاً "هرود کبیر" (Herod the Great) از قیصران روم، ابلیسک را از مصر به شهر سزاریا در شمال فلسطین آورد و آن را مرکز مسابقات اسب دوانی و ارابه رانی قرارداد. "تئودیوس" (Theodosius)  نیز از قیصران روم شرقی بود که ابلیسکی را در سال 390 میلادی به قسطنطنیه (استانبول کنونی) منتقل و آن را مرکز ارابه رانی کرد. این موارد ابلیسک های باقیمانده از دوران باستان است. ارتفاع این بناها در کوچکترین ابلیسک  کمتر از یک متر و در بلندترین بنا بیش از 30 متر است.

نقل مکان ابلیسک ها از مصر به محل های جدیدشان در شهرهای مختلف دنیا همراه با مشکلات فراوانی بود تا جایی که نصب ابلیسک حتی برای میکلانژ، کاری بس دشوار بود.



ابلیسک ها بعد از سقوط امپراتوری روم تا رنسانس دیگر مطرح نشدند. مهمترین ابلیسک در روم (که مشهور به پایتخت ابلیسک ها است) در واتیکان مرکز مسیحیان کاتولیک جهان قرار دارد، بنایی به ارتفاع 25.5 متر که در سال 37 میلادی از مصر به این شهر منتقل شد. بعدها پاپ سیکستاس پنجم (Sixtus V) تصمیم به نصب این ابلیسک در میدان سنت پیتر (Saint Peter) روبروی کلیسایی به همین نام گرفت.

پاپ در نظر داشت ابلیسک را به واسطه نصب صلیب بر روی هرم آن در تمام رم نمادی از تقدس کند و آن ها را در مقابل تمام کلیساهای مهم شهر قراربدهد تا وسیله ای برای ترویج مسیحیت برای زائرین این شهر باشد. پاپ سیکستاس پنجم قبل از نصب ابلیسک در میدان سنت پیتر، ابلیسکی چوبی به جای آن قرار داد تا مراسم جن گیری از ابلیسک اصلی به پایان برسد و نصب آن در سال 1586 با به کارگیری 1000 مرد و 140 اسب خاتمه یافت.

ابلیسکی نیز که در حبشه (اتیوپی کنونی) در قرن 4 میلادی ساخته شد که در طی جنگ های استعماری ایتالیا از سوی ایتالیا ربوده شد. این ابلیسک در سال 2004 به کشور اتیوپی پس داده شد.

رع یا همان خدای خورشید که نماد آن ابلیسک است، در کتاب مقدس مسیحیان (انجیل) نماد شیطان است.

ابلیسک و فراماسونری
ابلیسک به 30 بنای باستانی یاد شده محدود نمی شود. این معماری هم اینک در سراسر اروپا و آمریکا در بسیاری از میادین اصلی شهرها به چشم می خورد. این موضوع در قرن 19 از سوی فراماسون ها محقق شد. بدین ترتیب ابلیسک نمادی شد از قدرت عظیم فراماسونری در این قرن و این موضوع نشان دهنده عشق شدید و پنهانی فراماسون ها به این نماد شیطانی است.

فراماسون ها علاقه بسیاری نیز به "ازایریس" و افسانه آن دارند. در این افسانه آمده است ازایریس پادشاه مصر با خواهرش "آسیس" (Isis)  ازدواج می کند. برادر ازایرس، "سِت" (Set) برای به چنگ آوردن پادشاهی تصمیم به قتل برادر خود می گیرد، ست ازایرس را فریفت تا در صندوق طلایی پنهان شود، ولی بلافاصله درب صندوق را قفل می کند و آن را در رودخانه نیل می اندازد. صندوق به  شهر Byblos در سوریه کنونی می رسد و صندوق با بدن مرده ازایرس کنار یک درخت اقاقیا توقف می کند. آسیس به توطئه ست پی می برد و برای یافتن شوهر خود راهی می شود. آسیس خوابی می بیند مبنی بر اینکه می تواند شوهر خود را در بیبلس بیابد. آسیس بدن شوهر خود را می یابد و به مصر باز می گردد، ولی ست بدن ازایریس را می دزدد و آن را مثله می کند (به 14 قسمت تقسیم می‌کند) و هر قسمت را به گوشه ای از مصر می فرستد، چرا که می ترسید ازایریس دوباره زنده شود.

آسیس دوباره برای پیداکردن قطعات بدن شوهرش به راه می افتد و تنها در یافتن یک قطعه ناموفق است، او هر 13 قطعه یافته شده را به خاک می سپارد. پسر ازایریس، "هوروس" (Horus) انتقام پدر خود را گرفته و عموی خود را می کشد. پسر دیگر ازایریس به نام "آنوبیس" (Anubis)  پدر خود را زنده می کند. اینک ازایریس به عنوان خدای مردگان شناخته می شود. تنها تکه ای از بدن ازایریس که یافت نشد، عورت او بود که "ست" آن را در نیل انداخته بود و ماهی ها آن را بلعیده بودند. به خاطر این موضوع آسیس عورت مصنوعی ساخته بود و در مصر فرقه ججای برای پرستش آن ایجاد شده بود. عده ای معتقدند که ابلیسک نمادی از همان بنایی است که آسیس آن را ساخته است.

در قرن نوزدهم فراماسون ها ابلیسک را به عنوان تنها بنای یادبود ازایریس در معماری بسیاری از شهرهای تمدن غرب وارد کردند؛ این موضوع در زمان غارت مصر از سوی ناپلئون به اوج خود رسید. پاریس اولین شهر در تمدن مغرب زمین بود که این معماری را درون خود جای داد. که در سال 1830 محمدعلی نایب السلطنه مصر به پادشاه فرانسه ابلیسکی هدیه داد که اینک در میدانPlace de la Concorde  در پاریس وجود دارد. این میدان در انقلاب فرانسه به نام میدان انقلاب خوانده می شد و محلی بود که انقلابیون سر اشراف و کشیشان را به گیوتین می سپردند.



حکاکی های روی این ابلیسک تعریف و تمجید از فرعون مصر است. در سال 1998 به دستور رئیس جمهور فرانسه "ژاک شیراک" هرم رأسی بنای ابلیسک را با طلای 23.5 عیار طلاکوبی کردند، قابل ذکر است که این شخص یک فراماسونر است.

در سال 1875 ژنرال "جیمز الکساندر" (Sir James Alexander)  تصمیم به انتقال یک ابلیسک به لندن گرفت، دکتر "اراسموس ویلسون" (Erasmus Wilson) از فراماسون های معروف بود که هزینه انتقال و نصب ابلیسک را تقبل کرد. این ابلیسک از سوی دو مهندس فراماسون به نام های "دیکسون" (Dixon)  و "استیفنسون" (Stephenson) نصب شد. در سال 1878 کنار رودخانه تایمز (Thames)  در لندن این ابلیسک نصب شد و به دلیل زحمت فراوان این جابه جایی و نصب به دکتر ویلسن لقب شوالیه اعطا شد. این ابلیسک به "سوزن کلئوپاترا" (Cleopatra’s Needle) معروف است.

همانطور که ذکر شد ابلیسک ها در مصر باستان به صورت دوقلو در دروازه معابد به کار می رفت. جفت ابلیسک لندن از سوی فراماسون ها  به نیویورک منتقل شد و در پارک مرکزی شهر (Central Park)  کنار موزه متروپلیتن (Metropolitan) در سال 1881 نصب شد که سرمایه دار و فراماسونر ویلیام وندربیلت (William Vanderbilt) هزینه آن را متقبل شد. در مراسم افتتاحیه پس از نصب این ابلیسک ارکستر 9000 نفره فراماسونرها برنامه اجرا کردند و "جسی انتونی" (Jesse Anthony)،  استاد اعظم (Grand Master) فراماسونری نیویورک در این مراسم سخنرانی کرد. در این سخنرانی آمده است، مصر زادگاه علم (Science)، نجوم، ادبیات و هنر است و ما فراماسونرها باید به دنبال اصول خود در مصر باستان باشیم و آن اصول را احیا کنیم.

البته در همین قرن نقشه یک ابلیسک عظیم در حال اجرا بود. از سال 1848 در شهر واشنگتن Washington.D.C پایتخت ایالات متحده آمریکا اجرای این نقشه آغاز شد و این ابلیسک به یادبود "جرج واشنگتن"، اولین رئیس جمهور آمریکا که از فراماسونرها بود، نام گرفت.



در تشییع جنازه جرج واشنگتن در سال 1799 که طبق آداب و رسوم فراماسونری برگزار شد، هر فراماسونر یک شاخه درخت اقاقیا به روی تابوت واشنگتن می گذاشت که این سمبلی بود از بازگشت و زنده شدن ازایریس به امید زنده ماندن ابدی واشنگتن.

در 1885 در سالروز تولد جرج واشنگتن این ابلیسک افتتاح شد. در سخنرانی این مراسم یک فراماسونر مهم گفت: «ما سازندگان جامعه انسانی هستیم و سنگ های این بنا مردان زنده ای هستند که ذهن هایشان با عشق الهی روشن شده است و قلب هایشان با یافتن این عشق پاک می درخشد و نفس هایشان امیدوار به زندگی ابدی مثل ازایریس است.»

یادآوری این نکته لازم است که اگرچه در مصر باستان ابلیسک ها با سنگ یک تکه ساخته می شد، اما ابلیسک واشنگتن با بلوک های سنگ مرمر ساخته شد که وزن این بنا به 81000 تن و ارتفاع آن به 555 متر می رسد. در حال حاضر این ابلیسک بزرگترین و بلندترین ابلیسک جهان است. این بنا از کاخ سفید و کنگره آمریکا کاملاً دیده می شود. از زمان "رونالد ریگان" (Ronald Reagan) تمامی مراسم سوگندهای رئیس جمهوران در پای این بنا برگزار می شود. ساخت این بنا 1.300.000 دلار هزینه برمی دارد و وزن هرم رأسی آن 3300 پوند است، که هر دو عدد 13 و 33 یادآور اعداد مهم و مقدس فراماسونری هستند. ابلیسک واشنگتن به فاصله 900 متری غرب کنگره و 900 متری جنوب خانه اصلی فراماسونری است.
امروزه در قبرستان های آمریکا نماد شبه ابلیسک، به یکی از عادی ترین و پرشمارترین سنگ قبرها تبدیل شده است.

هویت زدایی مدینه
بیش از 100 سال از سلطه فرقه وهابی در عربستان می گذرد و نبود شیوه زندگی و یا life still در ایدئولوژی فکری و اعتقادی این گروه، زمزمه های جایگزین شدن آیینی جدید در این سرزمین به گوش می رسد. همزمان با تغییر و یا حذف نمادهای اسلامی در مکه مکرمه و القاء سجده کردن کعبه به عنوان نماد الهی در برابر ابلیسک، نماد شیطان، مدینه النبی  نیز برای حمله ایدئولوژیک در دستور کار آل شیطان قرار گرفت.

سکولاریزاسیون مدینه النبی با شیوه نرم و با بهره گیری از تمام امکانات اسلامی از سال 2004 مسیحی آغاز شد. در این پروژه هتک حرمت نبی مکرم اسلام  با دو روش القاء بصری و باور قلبی در این شهر آغاز شده است.

در شیوه القاء بصری و عادی سازی فضای معنوی مسجد النبی و جنة البقیع  ابتدا واحد های تجاری در جوار قبرستان احداث شد و بعد از آن روند شکستن حرمت حرم نبوی با حضور دوره گردها شدت گرفت. به طوری که این روند در طی سال جاری علاوه بر آنچه که ذکر شد در جهت حیاء زدایی نیز حرکت خزنده ایی داشته است.

در روند حیاء زدایی و سکولاریزه کردن شهر مدینه همین نکته بس که کتب مربوط به جهاد در طی این سالها حذف شده و جای خود را به کتاب‌های پورن و آموزش مسائل جنسی داده است.

در بعضی از مناطق شهر مدینه نقاشی های دیواری به چشم می خورد که در سبک از اکسپرسیونیسم تبیعت کرده و در روزگار عصر ما معمولا فرق شیطان پرست از این مدل بهره گرفته اند.

نوع پوشش در میان جوانان عرب منطقه و نیز استفاده از نمادها در طراحی لباس بر تغییر مدل زندگی در آینده نزدیک خبر می دهد.

با توجه به وجود عمال خارجی در شهرهای مکه و مدینه و دوری از همسرانشان  معمولا لواط امری رایج بوده و از سوی دیگر با ورود دختران مالزیایی به شهر مدینه و عدم مشروعیت متعه در فتوای اهل سنت، زنا امری شایع در میان عمال خارجی و سعودی شده است.

هرچند سال‌های اخیر سعی شده است فتاوایی از جنس متعه، ولی در ظاهر دیگر معرفی کنند، اما این امر محقق نشده است.

جالب‌تر اینکه در روند همین حرمت شکنی به پیامبر اعظم در سال‌های گذشته نام عبدالله که بر تمامی پرسنل خدماتی هتل ها خطاب می شود، جایگزین محمد در مدینه و احمد در شهر مکه شده است.
 
همانطور که پیشتر نیز ذکر شد نماد ابلیسک در معماری جدید مسجد النبی از عناصر اصلی بوده به طوری که مسجد النبی در حصار شیطان قرار خواهد گرفت.



ثائر