گرداب- اميرالمومنين علی
علیه السلام در خطبه ۱۱۰ نهج البلاغه در وصف دنيا می فرمايند: «كسي كه به قدر كفايت از دنيا بردارد، در آرامش به سر مي برد و آن كس كه در پي به دست آوردن متاع بيشتري از آن باشد وسائل نابودي خود را فراهم كرده و به زودي از دست مي رود.»
وصف دنياهمانا من شما را از دنياي حرام مي ترسانم، زيرا در كام شيرين و در ديده انسان سبز و رنگارنگ است؛ در شهوات و خواهش هاي نفساني پوشيده شده و با نعمت هاي زودگذر دوستي مي ورزد. با متاع اندك زيبا جلوه مي كند و در لباس آرزوها خود را نشان مي دهد و با زينت غرور، خود را مي آرايد، شادي آن دوام ندارد و كسي از اندوه آن ايمن نيست.
شناخت ماهيت دنيا، دنياي حرام بسيار فريبنده و بسيار زيان رساننده است؛ دگرگون شونده و ناپايدار، فناپذير و مرگبار و كشنده اي تبهكار است و آنگاه كه به دست آرزومندان افتاد و با خواهش هاي آنان دمساز شد، مي نگرند كه جز سرابي بيش نيست كه خداي سبحان فرمود: «زندگي چون آبي ماند كه از آسمان فرو فرستاديم و به وسيله گياهان فراوان روييد سپس خشك شده، باد آنها را پراكنده کرد و خدا بر همه چيز قادر و تواناست.»
دنيا، سرای فريبكسي از دنيا شادماني نديد، جز آنكه پس از آن با اشك و آه روبه رو شد؛ هنوز با خوشي هاي دنيا روبه رو نشده است كه با ناراحتي ها و پشت كردن آن مبتلا مي شود. شبنمي از رفاه و خوشي دنيا بر كسي فرود نيامده، جز آنكه سيل بلاها همه چيز را از بيخ و بن مي كند؛ هرگاه صبحگاهان به ياري كسي برخيزد، شامگاهان خود را به ناشناسي مي زند، اگر از يك طرف شيرين و گوارا باشد، از طرف ديگر تلخ و ناگوار است.
كسي از فراواني نعمت هاي دنيا كام نگرفت، جز آنكه مشكلات و سختي ها دامنگير او شد؛ شبي را در آغوش امن دنيا به سر نبرده، جز آنكه صبحگاهان بال هاي ترس و وحشت بر سر او كوبيد. بسيار فريبنده است و آنچه در دنياست نيز فريبندگي دارد، فاني و زودگذر است و هر كس در آن زندگي مي كند، فنا مي پذيرد. روش برخورد با دنيا در زاد و توشه آن جز تقوا خبري نيست.
كسی كه به قدر كفايت از دنيا بردارد در آسايش استكسي كه به قدر كفايت از دنيا بردارد در آرامش به سر مي برد و آن كس كه در پي به دست آوردن متاع بيشتري از آن باشد، وسايل نابودي خود را فراهم كرده و به زودي از دست مي رود.
بسا افرادي كه به دنيا اعتماد كردند، ناگهان مزه تلخ مصيبت را بدانها چشاند و بسا صاحب اطميناني كه به خاك و خونش كشيد، چه انسان هاي باعظمتي را كه خوار و كوچك ساخت و بسا فخرفروشاني را كه به خاك ذلت افكند.
حكومت دنيا ناپايدار، عيش و زندگاني آن تيره و تار، گواراي آن شور و شيريني آن تلخ، غذاي آن زهر، و اسباب و وسايل آن پوشيده است؛ زنده آن در معرض مردن و تندرست آن گرفتار بيماري است، حكومت آن بر باد رفته و عزيزان آن شكست خورده متاع آن نكبت آلود و پناه آورنده آن غارت زده خواهد بود.
شناخت رهبری