گرداب- براي شناخت مکتب امام خمینی
رحمة الله علیه دو منبع اصلي و اساسي وجود دارد: بيانات حضرت امام، که امروز تمام آنها گردآوري شده و در قالب صحيفه امام موجود است و ديگري وصيتنامه ايشان، که منشور کامل مکتب امام است؛ وصيت نامهاي که ميتوان آن را چکيده و عصاره انديشه حکومتي امام دانست.
مقام معظم رهبري اجمالا دو نکته را اساسيترين موضوع اين وصيت دانسته و ميفرمايند: «اگر شما به وصيتنامه امام نگاه كنيد، خواهيد ديد كه از اوّل تا آخرِ آن، دو نقطه درخشان وجود دارد و آن دو نقطه اين است:
اوّل تمسّك به اسلام و ارزشها و قِيّم اسلامى و استفاده از راهنماييهاي اسلام كه شما را به سعادت مىرساند و راه را نشان مىدهد و دوم اتّحاد و اتّفاق.» (1377.3.21)
امام با سخنان و رفتار خود يك هدايت مستمرى را براي امت به جاي گذاشته است؛ همان که از آن به مکتب امام تعبير ميکنيم. به واقع انگشت اشاره امام در همه پيچ و خمهاي زندگي، ما را راهنمايي ميكند و يكي از قويترين و بهترين مواريث معنوي امام، همين وصيتنامه اوست. جا دارد در برهههاي مختلف، مردم و به خصوص مسئولان و جوانها اين وصيتنامه را بازخواني و با دقت در آن تدبر كنند. اکنون به اجمال چند نكته از وصيتنامه پر نكته امام مطرح ميشود.
اول- امام در وصيتنامه شان تأكيد ميكنند كه اين انقلاب، يك انقلاب الهي است و پايه اصلى آن مردمند. معناي اين حرف اين است كه هيچ كس نبايد ادعاي مالكيت اين انقلاب را بكند و خود را مالك دانسته، ديگران را مستأجر اين انقلاب بداند. اگر قرار بود كسي خود را نسبت به اين انقلاب مالك و صاحب بداند، از همه مناسبتر و شايستهتر، خود امام بود كه انقلاب بر محور عزم، اراده و شخصيت او به وجود آمد، ولي امام خود را همواره هيچكاره و خدا را همهكاره ميداند. اينکه گروهي فکر کنند چون در راه انقلاب شهيد داده و يا زندان ديدهاند و يا پول خرج کردهاند، سهم بيشتري از انقلاب دارند، از مکتب امام منحرف شده اند.
دوم- امام در وصيتنامه خود اعلام ميكند كه اين انقلاب گسترش خواهد يافت و دست استعمارگران را از جهان اسلام كوتاه خواهد كرد.
اين پيشگويي امام بزرگوار امروز اتفاق افتاده است.
گسترش انقلاب از نظر امام از راه لشكركشي نيست، بلکه از راه الگوسازى نظام جمهوري اسلامى است. به اين معنا که وقتي ملتهاي ديگر به اين الگو نگاه كنند، شوق پيدا کرده و آن راه را دنبال كنند. همان چيزي که امروز در کشورهاي عربي آن را مشاهده ميکنيم.
سوم- انقلاب اسلامي كمك به پيشرفت، خلاقيت و نوآوري ملت است؛ درست نقطه مقابل آنچه دشمنان اسلام تبليغ ميكنند كه دينداري با پيشرفت منافات دارد و تنها راه پيشرفت را غلتيدن در آغوش غرب ميدانند، اما
امام بزرگوار از اول انقلاب تا روز آخر و در وصيتنامه خود تأكيد کردند كه روح انقلابي، روح حركت به جلو است، روح پيشرفت، ابتكار و نوآوري است.
چهارم- توجه دادن امام به جنگ سرد و عمليات رواني دشمن است. دشمن آن وقتي كه در ميدان، در صحنه عمل نتواند كاري از پيش ببرد، دست به جنگ رواني ميزند. همان مطلبي که امروز مقام معظم رهبري از آن به جنگ نرم تعبير کرده و مقابله با آن را جزء اولويتهاي اول نظام ميداند. دشمنان با جنگ رواني و با تهديد سعي ميكنند ملتهاي مقابلشان، ميدان را خالي كنند. اين جنگ نرم از اولين روزهاي انقلاب تا امروز كه سي سال ميگذرد، همچنان ادامه دارد.
پنجم- هشدار امام به جوان هاست که ميتوان آن را در راستاي مورد قبل ارزيابي کرد، چرا که اهداف جنگ نرم غالبا جوانها هستند. دشمن دانسته است كه تقوا و پرهيزگاري جوان ايراني و دينداري جوان ايراني به پيشرفت او در ميدانهاي مختلف كمك ميكند، لذا ميخواهد اين را تضعيف كند. امام هشدار ميدهند؛ هم به جوان ها، هم به دانشگاه ها، هم به حوزههاي علميه، هم به قاطبه جوانان كشور كه هوشيار باشند.
اغفال جوان و سست كردن جوانها، به معناي عقب نگهداشتن ملت است.
ششم- مسئله مواجهه با زورگويان عالم است. مواجهه علني حضرت امام با آمريکا و رژيم غاصب صهيونيستي مسئلهاي است که به هيچ وجه قابل انکار نيست. استکبار ستيزي و مبارزه با زورگويان عالم و دفاع از مستضعفين در برابر مستکبرين از جمله محکمات سيره سياسي امام است. شجاعت و صراحت در مبارزه مقابل ابرقدرتها خود يکي از ابزار مبارزه در جنگ نرم است، چنانچه امام راحل بارها اين مهم را نشان داد.
تسليم در مقابل زورگويان جهان، زورگو را به زورگويي تشويق ميكند. پس براي ملت ها يك راه حقيقي بيشتر باقي نميماند و آن مقاومت است.
يكي از برجستهترين نقاط خط امام كه در وصيتنامه و در همه بيانات امام منعكس است، لزوم ايستادگي قاطع در مقابل طمعورزان و مستكبران است. (برگرفته از بيانات مقام معظم رهبري 1387.3.14)
امروز اگر ايران اسلامي يکي از قدرت هاي هستهاي دنيا شده است به برکت حرکت در همين راهي است که از امام خود آموخته است و خلف صالح او نيز با همان صلابت و شجاعت در راه امام پيش ميرود.
رسالت