گرداب- جنگ نرم چیست؟ آیا عدهای در یک اتاق تاریک پر از مانیتور نشسته و دائما علیه انقلاب و جمهوری اسلامی توطئه میکنند؟ آیا غایت سیاستگذاری عدهای این است که جوانان ایرانی را به لجام گسیختگی کشانده و آنان را علیه نظام اسلامی بشورانند؟ آیا صاحبان استودیوهای هالیوودی هر هفته جلسه میگذارند تا تاکتیکهای جنگ نرم خود را علیه جمهوری اسلامی ایران رصد کنند و با گزارشهایی که از داخل میگیرند، موضوع فیلمنامههای خود را تغییر دهند؟
آیا این جنگ نرم فقط علیه جمهوری اسلامی ایران راهاندازی شده است؟ ویژگی جمهوری اسلامی چیست که فرماندهان جنگ نرم را برای راه انداختن جنگ علیه آن ترغیب میکند؟ آیا این جنگ فقط مسلمانان ایرانی را هدف گرفته است؟ ماهیت این جنگ چیست؟ چرا این واژه به شکل گستردهای وارد گفتمان قدرت در جمهوری اسلامی شده است؟ آیا اساسا جنگی به نام جنگ نرم آنگونه که امروز از آن در جمهوری اسلامی تعبیر میشود، وجود دارد؟
قدرت نرمواژه قدرت نرم را اولینبار "جوزف نای" آمریکایی، استاد دانشگاه هارواد، در اوایل دهه ۹۰ بهکار برد. او قدرت نرم را قدرتی میدانست که نفوذ خود را نه به شکل سخت و از طریق تقابل فیزیکی و یا جنگ افزاری، بلکه بهصورت نرم و غیر مستقیم بر دشمن خود اعمال میکند.
البته مفهوم نفوذ به شکل نرم به معنای امروزی آن به دوران جنگ سرد و رویارویی ایالات متحد آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی برمیگردد. آنجا که "صدای آمریکا" در خدمت پروپاگاندای آمریکایی برای جلوگیری از نفوذ سیطره شوروی در اروپای شرقی بود و روسها نیز در مقابل، با برگزاری جلسات و کنفرانسها، همچنین چاپ کتاب و انتشار بیانه و توزیع نوارهای کاست، ایدئولوژی بلوک شرق را در اقصینقاط دنیا ترویج میکردند.
انقلاب اسلامی برای اولین بار مبنای مدرنیته غربی را به چالش کشیداما در سال ۱۹۷۹میلادی، انقلاب اسلامی ایران رخ میدهد. انقلابی که آرمانهایش تنها به تغییر یک رژیم سیاسی منتهی نشده، بلکه برای اولینبار در دوران معاصر مبنای مدرنیته غربی را بهعنوان یک پارادایم به چالش میکشد و در مقابل، شریعت اسلام را به عنوان یک مبنای جایگزین برای ایجاد یک جامعه آرمانی به دنیا معرفی میکند.
از دل انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی بهعنوان یک ساختار سیاسی متولد میشود که غایتش محقق کردن آرمانهای انقلاب اسلامی و حفظ منافع ملی مردم ایران است. در این لحظه است که دو جبهه در مقابل انقلاب اسلامی صف آرایی میکنند: یکی جبهه طرفداران مبانی مدرنیته غربی و دیگری جبهه دشمنان جمهوری اسلامی.
جبهه اول جبههای بیشتر سمبلیک مبنایی و فلسفی است، در حالیکه جبهه دوم جبههای قابل لمس، واقعی و غیر انتزاعی است که فعالانه سعی در تغییر جمهوری اسلامی دارد.
در واقع میتوان گفت که وقوع انقلاب اسلامی، هم رویارویی مبنای مدرنیته و مبنای شریعت و هم رویارویی طرفداران و مخالفان فعال جمهوری اسلامی را رقم زد.
جمهوری اسلامی از دو ناحیه مورد هجمه استو اما اگر سبک زندگی را به مثابه لایه خروجی مبنای یک تمدن فرض کرد؛ میتوان انقلاب اسلامی را به مثابه آغازی برای رویارویی دو سبک زندگی یکی بر پایه مبنای مدرنیته غربی و دیگری بر پایه مبنای شریعت دانست. بنابراین انقلاب اسلامی و به تبع آن جمهوری اسلامی از دو ناحیه مورد هجمه است: از سویی طرفداران و صاحبان سبک زندگی غربی بر مبنای مدرنیته که اصطلاحا سبک زندگی آمریکایی نیز نامیده میشود و از سوی دیگر مخالفان فعال که با جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم سیاسی سر عناد داشته و سعی در تغییر آن دارند.
تفاوت های دو جبههآنچه اینجا مورد توجه است؛ تفاوت ماهوی این دو جبهه علیرغم اتخاذ روش نرم از سوی هر دو، برای پیشبرد اهداف خود است. سیطره و نفوذ سبک زندگی آمریکایی هر چند در کارکرد نفوذ به شکل نرم به تلاش مخالفان جمهوری اسلامی برای براندازی نرم شبیه است؛ اما در عالم واقع، فضای کارکردی کاملا متفاوتی برای مقابله با آرمانهای انقلاب اسلامی را در درون خود دارد.
و اما تفاوتهای کارکردی این دو جبهه را اینگونه میتوان خلاصه کرد:
الف- خصوصیات جنگ نرم مخالفان جمهوری اسلامی:- غالبا از طریق شبکههای خبری است و بودجه آن نیز از سوی کشورهای غربی تأمین میشود.
- ابتدا ازسوی عدهای که عموما فعالان عرصه دیپلماسی عمومی هستند، در جلساتی سیاستگذاری شده و سپس از طریق روزنامهنگاران و خبرنگاران و فعالان حقوق بشر به اجرا گذاشته میشود.
- هدف پنهان و آشکارش سیاسی بوده که همانا تغییر نظام جمهوری اسلامی است.
ب- خصوصیات جنگ نرم مروج سبک زندگی آمریکایی:- از طریق فیلمها و رسانههای هالیوودی و غربی ترویج میشود.
- مخاطب هدف تولید فیلمها و سریالهای غربی خود شهروندان کشورهای غربی هستند.
- پخش فیلمهای غربی در کانالهای ماهوارهای برای مخاطب ایرانی با اهداف تجاری و نه سیاسی انجام میگیرد.
- عدهای سیاستگذار، صرفا جهت ترویج سبک زندگی آمریکایی در جمهوری اسلامی برنامهریزی نمیکنند.
- این محصولات فرهنگی لزوما با هدف تأثیر گذاشتن بر کشورهای دیگر تولید نمیشوند.
بنابراین علیرغم جنگ نرم مخالفان جمهوری اسلامی که از سوی عدهای با اهداف سیاسی مشخصی دنبال میشود؛ جنگ نرم سبک زندگی آمریکایی سیالتر بوده و مروجان آن دراتاقی با هدف تغییر مناسبات سبک زندگی در جمهوری اسلامی ننشستهاند. از اینرو میتوان این دو نوع جبهه نرم را "جنگ نرم سخت" و "جنگ نرم نرم" نامگذاری کرد.
جنگ نرم نرم و جنگ نرم سختدر جنگ نرم سخت، دشمن و نیت او مشخص است. دشمن از تمام ابزار و امکانات خود جهت تغییر سیاسی در جمهوری اسلامی استفاده میکند؛ در حالیکه در جنگ نرم نرم، شخص، یا گروه و یا چیزی بهعنوان دشمن وجود ندارد؛ بلکه دشمن، مبنای گفتمان مدرنیته غربی و به تبع آن سبک زندگی آمریکایی است.
در جنگ نرم نرم، هجمه به شکل سیستماتیک و بدون برنامهریزی مشخص صورت میگیرد؛ در صورتی که جنگ نرم سخت، تمام تاکتیکها برنامهریزی شده و قابل پیشبینیاند.
هر چند که این دو نوع جنگ نرم به شکل مجزا و با ماهیتی متفاوت فعالیت میکنند، اما تأثیر یکی بر دیگری قابلارزیابی است. به هر میزان جنگ نرم نرم در تغییر سبک زندگی در جمهوری اسلامی بهسمت سبک زندگی آمریکایی موفقتر شود؛ بستر نفوذ جنگ نرم سخت را گسترش میدهد؛ چراکه ایدهآلهای سیاسی مروجان جنگ نرم، سخت با سبک زندگی آمریکایی تطابق بیشتر دارد تا با جمهوری اسلامی.آن چه اینجا باید مورد ارزیابی قرار گیرد؛ نسبت پارادوکسیکال جمهوری اسلامی با سبک زندگی آمریکایی است. نتیجه عملکرد و نوع سیاستگذاریها در جمهوری اسلامی نشان میدهد که به همان میزان که جمهوری اسلامی سبک زندگی آمریکایی ترویج شده در رسانههای غربی را مذموم میشمارد، به همان اندازه خود، متولی سبک زندگی آمریکایی است.
بهطور مثال، شورای عالی انقلاب فرهنگی در راستای ترویج مصرف بازیهای رایانهای بودجهای نه چندان اندک را به تولید این بازیها اختصاص میدهد. سیاستهای سازمان بهزیستی در جهت تشویق خانوادهها به فرستادن کودکان به مهد کودکها طراحی شده است. وزارتهای بهداشت و بازرگانی، سیاست مدونی در مقابله با گسترش فست فودها در جامعه ندارند و سیاستهای شهرسازی، همه بر اصول و مبنای معماری مدرن طراحی شدهاند.
سیاستهای اشتباه غیرخلاق و سطحی در حوزه موسیقی نیز به حاشیه رفتن موسیقی سنتی و جایگزین شدن آن با موسیقی پاپ و گاها زیرزمینی با مضامین سبک زندگی آمریکایی انجامیده است. وزارت ارشاد در جهت دیجیتالی شدن فرهنگ، بودجههای کلانی صرف کرده و مبنای آموزش و پرورش نیز در راستای آموزش بر مبنای مدرنیته به دانش آموزان بوده است. با این اوصاف، جمهوری اسلامی را میتوان یکی از متولیان تأثیرگذار در جنگ نرم نرم علیه جمهوری اسلامی قلمداد کرد.
آنچه حایز اهمیت است، جدید نبودن فرآیند جنگ نرم سخت علیه جمهوری اسلامی است. از بدو پیروزی انقلاب، رسانههای بیگانه از قبیل رادیو آمریکا، بیبی سی، اسرائیل و غیره همواره سعی در پیاده کردن سیاستهای تبلیغاتی اتاقهای فکر نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی داشتهاند.
هر چند هجمه این تبلیغات و رسانهها بهنظر برخی در سالهای اخیر بیشتر شده است؛ اما این بیشتر شدن به ارزانتر و راحتتر شدن راهاندازی شبکههای تلویزیونی خبری با توجه به پیشرفت تکنولوژی برمیگردد. اتفاقی که نهتنها به مخالفان جمهوری اسلامی برای راهاندازی شبکه تلویزیونی کمک کرده است؛ بلکه جمهوری اسلامی را نیز در راهاندازی شبکههای برونمرزی مانند "پرس تیوی"، "العالم" و دهها رادیوی برونمرزی توانمند کرده است. بنابراین با توجه به پیشرفت تکنولوژی و قدرتمند شدن جمهوری اسلامی در مقابله به مثل، بهنظر نمیرسد هجمه تبلیغاتی نسبت به گذشته افزایش چندانی داشته و به تبع آن تأثیر متفاوتی نسبت به گذشته داشته باشد.
نتیجهگیریآن چه امروز در جمهوری اسلامی جنگ نرم نامیده میشود؛ فرآیندی پیچیدهتر از حضور افرادی در جلساتی در خارج از مرزهای ایران برای توطئه نرم علیه جمهوری اسلامی است. تلاش دولتهای غربی برای تغییر نظام جمهوری اسلامی با استفاده از رسانههای خبری فارسی زبان را میتوان جنگ نرم سخت نامید که فرآیند جدیدی نبوده بلکه تاریخچه آن به روزهای اول انقلاب بازمی گردد. اما پدیده دیگری که به شکل نرم جمهوری اسلامی را مورد هجمه جدید خود قرار داده است؛ ترویج سبک زندگی آمریکایی است که میتوان آن را جنگ نرم نرم نامید.
جنگ نرم نرم بر خلاف جنگ نرم سخت به شکل مستقیم برای جمهوری اسلامی ایران طراحی نشده؛ بلکه اقتضای وجودی تمدن غالب در بازتولید رسانهای خود است. در واقع جنگ نرم نرم، فرماندهان و سربازان خارجی که برای تغییر سبک زندگی در جمهوری اسلامی تربیت شده باشند ندارد؛ بلکه این تفاوت مبنایی شریعت و مدرنیته غربی است که صرف سیطره عقلانیت مدرن و به تبع آن سبک زندگی آمریکایی را، خطری نرم برای جمهوری اسلامی که در عالم نظر بنایش را بر مبنای شریعت گذاشته است، رقم میزند.
در این میان جمهوری اسلامی با ترویج سبک زندگی آمریکایی از طریق سیاست گذاریهای مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود، زمینه را برای نفوذ مبنای سیاسی دشمن در جنگ نرم سخت را آماده میسازد. بنابراین میتوان گفت چیزی به اسم جنگ نرم بهعنوان یک فرآیند جدید وجود ندارد و اگر وجود دارد متولی آن خود جمهوری اسلامی است. فرایندی که میتوان آن را "ضعف سخت" نامید.
میلاد دخانچی
منبع:
پنجره