گرداب- وقتي يه لباس سفيد و تازه مي پوشيم از نشستن روي جاهاي كثيف دوري ميکنيم. آنقدر حساسيم كه حتي نمي خوايم يه لكه روش بيفته يا گرد و غبار روش بشينه.
اما اولين لكه ها كه افتاد حساسيتمون كمتر ميشه. يه بار مي شوريم و بار بعد باز هم مواظبيم؛ در اولين جاي كثيفي كه نشستيم و جاش موند باز هم ميريم كه تميزش كنيم...
اما كمي بعد ديگه اون قدرها حساس نيستيم و زماني كه لباس سفيدمون كهنه شد ديگه نه از اون استفاده اي ميكنيم نه حساسيت و وسواس داريم.
روح انسان اولاش مثل يه لوح سپيده، بدون لك و تيرگي و سياهي، اما يكي يكي و دو تا دو تا لكه هاي بدي و گناه ميان و اگه حواسمون به خودمون باشه لكه ها رو زود پاك مي كنيم و سعي مي كنيم هميشه تازه و نوراني نگهش داريم.
اما اگه حواسمون نباشه يا به لكه ها بي اعتنا باشيم...
امام صادق
علیه السلام می فرمایند: «
بر اثر گناه كدورتي در قلب پيدا مي شود كه با تكرار گناه كم كم قلب را فرا مي گيرد و ديگر انسان روي سعادت را نخواهد ديد. اگر توبه كند، آن كدورت پاك مي شود و به نور فطرت باز ميگردد.»