بازی‌های کودکانه جماعتی فنا شده!

تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۹۰

رجوی به خوبی آگاه است که تلاش‌های مذبوحانه‌ای که درفرقه تحت فرمانش انجام می‌شود، در حکم بازی سرگرم کننده‌ای است که گذر زمان را برای اعضای این فرقه آسان کند.

گرداب- وقتی مسعود از پیش همرزمان بی‌سلاحش رفت و غیب شد، هیچ گمان نمی‌کرد روزی از راه برسد که مستمسک شاد کردن کوه مردان و شیرزنان این فرقه در پادگان اشرف،‌ رأی یک دادگاه فرمایشی در اسپانیا باشد که نوری مالکی را به خاطر منافقین احضار کند و نخست وزیر عراق هم به مانند همه مسئولان سیاسی گذشته در کشورهای مختلف که از سوی این دادگاه محلی احضارشده‌اند،‌ حتی زحمت جواب دادن را به خود ندهد.
 
هیچ وقت گمان نمی‌کرد روزی از راه برسد که بهانه اشک‌‌های تبلیغاتی که قرار است به زور در چشم مجریان تلویزیون فرقه جمع شود، برنامه همیاری و کمک‌های مردمی باشد که تماس‌های مردمی‌اش از پشت اتاق فرمان استودیو تلویزیون منافقین باشد و با تغییر لهجه افراد درون فرقه، فریبکارانه تلاش کنند تا نشان دهند این تماس‌ها از ایران است و مردم بسیج شده‌اند تا فرش زیرپایشان را بفروشند و به یاری منافقین بشتابند.

درد این مشکلات برای مسعود رجوی بسیار زیاد است وقتی می‌بیند یکی از هم‌پیمانان این فرقه که بارها بر سر مسائل مالی سرفرقه‌اش را کلاه گذاشته – اما سرکرده منافقین تنها به دفاعیه‌های خشک و خالی این شخص از فرقه‌اش دل خوش است –‌ حالا که در نخست وزیری عراق پست مهمی دریافت کرده،‌ محلی به این فرقه نمی‌دهد تا صندلی مهم حکومتی‌اش بر سر جایش بماند.

مریم رجوی هر ماه با هزینه‌های بسیار گزاف، برخی سیاسیون اروپایی را در اتاقی گرد هم می‌آورد و برای آنها از ایران و آزادی ایران می‌گوید، از رؤیای خیالی‌اش برای به دست گرفتن حکومت و هزار مهمل دیگر که در قبال آن، سیاسیون اروپایی هم شدت هیجان و حرف‌هایشان را می‌توان با توجه به میزان پولی که دریافت کرده‌اند حدس زد؛ دفاع از حقوق ساکنان پادگان اشرف برای ادامه زندگی انگلی آنها درعراق.
 
با وجود اینکه همه این افراد از تروریست بودند منافقین و حضورشان در لیست‌های تروریستی آگاهی دارند، اما نگاه‌های مریم رجوی در هنگام صحبت برایشان، برق اسکناس‌های درشت یورو و دلار را به یاد می‌آورد و هر چقدر این همراهی با مریم رجوی بیشتر باشد، سخنرانی‌های بعد و پول‌های کلان‌تری هم در راه خواهد بود.
 
اساساً حمایت از مشتی تروریست برای پرکردن جیب، رویه‌ای شده است برای برخی سیاسیون بازنشسته اروپایی و آن دسته از سیاسیونی که با ملت ایران عناد دارند و حمایت از منافقین را برای نشان دادن شدت بغض خود به مردم ایران در دستور کار قرار می‌دهند، اما در مقابل انتقادها و پرسش‌های رسانه‌های گروهی کشورشان در مورد چرایی حمایت این افراد از منافقین، مریم رجوی برای آنها چرب‌تر حساب می‌کند تا ننگ حمایت از فرقه‌ای تروریست،‌ با ارز آوری بیشتر برای آنها سر به سر شود.

وی برای آنکه نشان دهد در تعاملات سیاسی خود موفق‌تر از گذشته است، حتی به چند پارلمان اروپایی هم سر زده و در آنجا سخنرانی کرده و به به و چه چه برخی نمایندگان پارلمان این کشورها را هم شنیده است اما این تمجید‌ها و مجیزگویی‌ها هم در وضعیت قبل و بعد این فرقه تأثیری نداشته است.

سیمای منافقین هم طبق کارکرد فرقه‌ای‌اش، بعد از چنین مراسمی، تا دو هفته خوراک تبلیغاتی برای پخش کردن دارد. یک روز گزارش کامل برنامه، روز بعد عکس‌ها و تحلیل‌ها، روز بعد میزگرد بررسی حمایت‌های بی‌شائبه از پادگان اشرف، روز بعد...

تیم خبرسازی این فرقه هم از بازی‌های تبلیغاتی موجود بی‌بهره نمی‌ماند؛ جعل نام و نشان برخی قبایل و ساخت و تولید چند قبیله و عشیره، معمولا بخش ثابت اخبار این فرقه است که در طول سال یکی دو بار هم آمارهای ساخته شده خاصی به آن اضافه می‌شود تا چاشنی برجسته‌ای برای تبلیغات این فرقه باشد؛ حمایت ۲/۵ میلیون عراقی،‌۱۴ هزار حقوقدان و وکیل عراقی،‌ ۳۰۰ هزار شیعه جنوب عراق و... از این جمله است که آن هم برای خود ماجرایی دارد که ماه‌ها ادامه دارد، اما با سرعت همان هیاهوی ایجاد شده، گرد و خاک این هیاهو هم فروکش می‌کند.

پرونده‌ سازی‌های منافقین نیز در مورد منتقدینشان همچنان ادامه دارد، اما هر از گاهی با افتضاحات پرونده‌هایی همانند ایوبونه، تشت رسوایی منافقین باز هم بر زمین می‌افتد و اندک حامیان انگشت شمار آنها که در تجمعات ۱۰ یا ۲۰ نفر از این فرقه حمایت می‌‌کنند، روز به روز بیشتر به عملکرد فرقه‌ای این گروهک تروریستی پی ‌می‌برند.

مریم رجوی که داغ ریاست جمهوری در ایران را برای همیشه با خود به گور خواهد برد،‌ خیلی دوست دارد که سران کشورها و نهادهای بین‌المللی بر روی او نیز همانند یک چهره مطرح سیاسی حساب باز کنند، اما علی‌رغم این درخواست و با وجود رپرتاژ‌های تبلیغاتی در مورد رئیس جمهور خودخوانده – که تنها در سیمای منافقین تولید و پخش می‌شود – این فرقه در محاسبات سیاسی معاصر هیچ جایگاهی برای سیاسیون دنیا ندارد و با وجود اینکه به سبک رهبران شجاع، مریم رجوی نیز دست به قلمش برای نامه‌نگاری به دبیرکل سازمان ملل و نهادهای حقوقی بین‌المللی و... نیز خوب است، اما تا به امروز حتی یک کدام از این مسئولان سیاسی هم به نامه‌های همسر سرکرده منافقین پاسخی نداده است.

سران منافقین برای اینکه دامنه اعتراض‌ها در درون این فرقه را کمتر کنند و به صفر برسانند، افراد این گروهک را به شدید‌ترین کارها می‌گمارند، نظافت روزانه پادگان اشرف بیشتر از آن که ضروری باشد،‌ تنها بیگاری کشیدن است، کلاس‌هایی که قبل از ظهر آغاز می‌شود و تا شب ادامه دارد، نشست‌های عملیات جاری و غسل هفتگی که همه اعضا می‌دانند ثمری جز تخریب شخصیت اعضای این فرقه ندارد و کلاس‌های ایدئولوژیک در ضرورت مقاومت و ایستادگی برای رسیدن به آرمان‌ها! نیز در حکم کلاه گذاشتن بر سر کودکی ۶ ساله است که از فرض ناشیانه بودن، اعتراض همان کودک ۶ ساله را به دنبال دارد.

مرور تمام فعالیت‌های منافقین طی سال‌های اخیر نشان می‌دهد که سگ دو زدن‌های سران این فرقه تنها برای این است که نشان دهند رکود ندارند و نیمچه حیاتی در کار است تا به این وسیله بوی گند مرداری که در این فرقه استشمام می‌شود، بیش از این دل‌آزار اسیران این فرقه نشود.

مسعود رجوی فراری به خوبی می‌داند آنچه امروز همسر پاکدامنش! انجام می‌دهد هیچ ثمری برای این فرقه ندارد و راهگشای قفل‌های محکمی که بر سرنوشت این فرقه زده شده نیست. رجوی به خوبی آگاه است که تلاش‌های مذبوحانه‌ای که درفرقه تحت فرمانش انجام می‌شود، در حکم بازی سرگرم کننده‌ای است که گذر زمان را برای اعضای این فرقه آسان کند، چه اینکه همه می‌دانند سرنوشت تیره‌ روزی‌های رجوی،‌ رویه‌ ثابتی است و روشنایی در کار نیست و خیمه‌شب‌‌ بازی‌های امروز، همه و همه بازی کودکانه‌ای است برای آنکه مرگ فرقه دیرتر در باور اسیران فرقه به اثبات برسد.
پدرام امینی
 
منیع: هابیلیان