رجوی به خوبی آگاه است که تلاشهای مذبوحانهای که درفرقه تحت فرمانش انجام میشود، در حکم بازی سرگرم کنندهای است که گذر زمان را برای اعضای این فرقه آسان کند.
درد این مشکلات برای مسعود رجوی بسیار زیاد است وقتی میبیند یکی از همپیمانان این فرقه که بارها بر سر مسائل مالی سرفرقهاش را کلاه گذاشته – اما سرکرده منافقین تنها به دفاعیههای خشک و خالی این شخص از فرقهاش دل خوش است – حالا که در نخست وزیری عراق پست مهمی دریافت کرده، محلی به این فرقه نمیدهد تا صندلی مهم حکومتیاش بر سر جایش بماند.
وی برای آنکه نشان دهد در تعاملات سیاسی خود موفقتر از گذشته است، حتی به چند پارلمان اروپایی هم سر زده و در آنجا سخنرانی کرده و به به و چه چه برخی نمایندگان پارلمان این کشورها را هم شنیده است اما این تمجیدها و مجیزگوییها هم در وضعیت قبل و بعد این فرقه تأثیری نداشته است.
سیمای منافقین هم طبق کارکرد فرقهایاش، بعد از چنین مراسمی، تا دو هفته خوراک تبلیغاتی برای پخش کردن دارد. یک روز گزارش کامل برنامه، روز بعد عکسها و تحلیلها، روز بعد میزگرد بررسی حمایتهای بیشائبه از پادگان اشرف، روز بعد...
تیم خبرسازی این فرقه هم از بازیهای تبلیغاتی موجود بیبهره نمیماند؛ جعل نام و نشان برخی قبایل و ساخت و تولید چند قبیله و عشیره، معمولا بخش ثابت اخبار این فرقه است که در طول سال یکی دو بار هم آمارهای ساخته شده خاصی به آن اضافه میشود تا چاشنی برجستهای برای تبلیغات این فرقه باشد؛ حمایت ۲/۵ میلیون عراقی،۱۴ هزار حقوقدان و وکیل عراقی، ۳۰۰ هزار شیعه جنوب عراق و... از این جمله است که آن هم برای خود ماجرایی دارد که ماهها ادامه دارد، اما با سرعت همان هیاهوی ایجاد شده، گرد و خاک این هیاهو هم فروکش میکند.
پرونده سازیهای منافقین نیز در مورد منتقدینشان همچنان ادامه دارد، اما هر از گاهی با افتضاحات پروندههایی همانند ایوبونه، تشت رسوایی منافقین باز هم بر زمین میافتد و اندک حامیان انگشت شمار آنها که در تجمعات ۱۰ یا ۲۰ نفر از این فرقه حمایت میکنند، روز به روز بیشتر به عملکرد فرقهای این گروهک تروریستی پی میبرند.
مریم رجوی که داغ ریاست جمهوری در ایران را برای همیشه با خود به گور خواهد برد، خیلی دوست دارد که سران کشورها و نهادهای بینالمللی بر روی او نیز همانند یک چهره مطرح سیاسی حساب باز کنند، اما علیرغم این درخواست و با وجود رپرتاژهای تبلیغاتی در مورد رئیس جمهور خودخوانده – که تنها در سیمای منافقین تولید و پخش میشود – این فرقه در محاسبات سیاسی معاصر هیچ جایگاهی برای سیاسیون دنیا ندارد و با وجود اینکه به سبک رهبران شجاع، مریم رجوی نیز دست به قلمش برای نامهنگاری به دبیرکل سازمان ملل و نهادهای حقوقی بینالمللی و... نیز خوب است، اما تا به امروز حتی یک کدام از این مسئولان سیاسی هم به نامههای همسر سرکرده منافقین پاسخی نداده است.
سران منافقین برای اینکه دامنه اعتراضها در درون این فرقه را کمتر کنند و به صفر برسانند، افراد این گروهک را به شدیدترین کارها میگمارند، نظافت روزانه پادگان اشرف بیشتر از آن که ضروری باشد، تنها بیگاری کشیدن است، کلاسهایی که قبل از ظهر آغاز میشود و تا شب ادامه دارد، نشستهای عملیات جاری و غسل هفتگی که همه اعضا میدانند ثمری جز تخریب شخصیت اعضای این فرقه ندارد و کلاسهای ایدئولوژیک در ضرورت مقاومت و ایستادگی برای رسیدن به آرمانها! نیز در حکم کلاه گذاشتن بر سر کودکی ۶ ساله است که از فرض ناشیانه بودن، اعتراض همان کودک ۶ ساله را به دنبال دارد.
مرور تمام فعالیتهای منافقین طی سالهای اخیر نشان میدهد که سگ دو زدنهای سران این فرقه تنها برای این است که نشان دهند رکود ندارند و نیمچه حیاتی در کار است تا به این وسیله بوی گند مرداری که در این فرقه استشمام میشود، بیش از این دلآزار اسیران این فرقه نشود.