Gerdab.IR | گرداب

نگاهي به نظرسنجي نشريه تايم:

یک قهرمان بدن سازی، یک هنرپیشه، یک رقاص يا یک سیاست مدار كدام يك تاثيرگذارترند؟

تاریخ انتشار : ۲۸ فروردين ۱۳۸۹

چند سالی است که هفته نامه تایم لیستی را منتشر می کند که 200 نفر از تاثیرگذارترین افراد سال جاری میلادی در آن ذکر شده است. «تایم» تاکید می کند یک شخصیت بسیار منفی نیز باید این شانس را داشته باشد که در این لیست ظاهر شود و حتی انتخاب شود.

چند سالی است که هفته نامه تایم لیستی را منتشر می کند که 200 نفر از تاثیرگذارترین افراد سال جاری میلادی در آن ذکر شده است و از کاربران می خواهد به افراد مورد نظرشان رای دهند. از نظر «تایم»، این رای باید از منظر میزان تاثیرگذاری فرد باشد، و نه نشان دهنده علاقه مندی افراد به کاندیدای مورد نظر. «تایم» تاکید می کند یک شخصیت بسیار منفی نیز باید این شانس را داشته باشد که در این لیست ظاهر شود و حتی انتخاب شود، چرا که یک شخص بسیار بد می تواند تاثیر منفی بسیار عظیمی بر جهان داشته باشد. با همین استدلال است که مثلاً امسال انور الاولاکی را به عنوان یکی از اعضای القاعده در این لیست گنجانده است.
اخیراً در فضای مجازی (به خصوص در فیس بوک و توییتر و وبلاگهای وابسته به جنبش سبز) شدیداً تبلیغ می شود که همه باید در اقدامی هماهنگ به میرحسین موسوی رای بدهند تا عکس ایشان روی جلد مجله تایم منتشر شود! برای اینکه بدانیم این لیست چقدر ارزشمند است و برنده نهایی آن طبق چه معیارهایی انتخاب می شود، ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد.

نخست: چه کسانی در لیست حضور دارند؟
مجله تایم افراد حاضر در لیست را به چند گروه تقسیم می کند: سیاسیون و رهبران؛ مخترعین و پیشگامان علم و فن آوری؛ هنرمندان؛ دانشمندان و متفکرین؛ و در نهایت، چهره های محبوب و اسطوره ها. بدیهی ترین سوالی که مطرح می شود این است که آیا واقعاً ورود همه این اشخاص به لیست «تاثیرگذارترین» ها از لحاظ عقلی صحیح است؟ مثلاً آیا می توان یک قهرمان بدن سازی یا یک هنرپیشه یا یک رقاص را از لحاظ تاثیرگذاری با یک سیاست مدار، درون یک لیست مشترک، مقایسه کرد؟! سوال مهم تر اینکه آیا یک قهرمان ورزشی یا یک خواننده اصلاً این توانایی را دارند که بدون فعالیت های اجتماعی- سیاسی، جزء افراد تاثیرگذار بر بشریت محسوب شوند؟! سوال بعدی، چه کسانی و با چه ملاکی در این لیست قرار داده می شوند؟ برای مثال، در سال 2004 (یعنی یک سال بعد از شروع جنگ عراق) تونی بلر در این لیست جزء کاندیداها مطرح نشد؛ در حالی که بلر به همراه جرج بوش طراحان اصلی اشغال عراق محسوب می شوند و جنگ عراق قطعاً سرنوشت آینده خاورمیانه و جهان را تحت تاثیر قرار داده است. از طرفی، گرهارد شرودر (صدراعظم وقت آلمان) و ژاک شیراک (رییس جمهور وقت فرانسه) نیز که به شدت با شروع این جنگ مخالف بودند نیز در این لیست حضور ندارند! (1) تنها نتیجه ای که می توان گرفت آن است که تهیه کنندگان این لیست تلاش داشته اند بر اختلاف نظر کشورهای اروپایی در مورد جنگ عراق سرپوش بگذارند. در سال 2007، حتی جرج بوش رییس جمهور امریکا نیز در این لیست گنجانده نشد. کدام عقل سلیمی می پذیرد که رییس جمهور امریکا جزء صد نفر از افراد تاثیرگذار جهان نباشد ولی جرج کلونی، بازیگر سینما (!) در این لیست حاضر باشد؟ آیا عدم حضور بوش و در عین حال حضور غیرمنتظره باراک اوباما در لیست 2007 (2) را باید تصادفی دانست؟ لیست امسال نیز در نوع خود جالب است. از کشور ایران شیرین عبادی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در این لیست حضور دارند، در حالی که برای مثال محمود احمدی نژاد یا هاشمی رفسنجانی در این لیست گنجانده نشده اند. کدام عقل سلیمی می پذیرد که میزان اثرگذاری آقای احمدی نژاد یا حتی آقای کروبی در معادلات سیاسی کمتر از زهرا رهنورد باشد؟ چه کسی می پذیرد که نقش آقای احمدی نژاد یا سیدحسن نصرالله یا حتی شیمون پرز و دمیتری مدودف (که هیچ یک در این لیست حضور ندارند) در شکل دهی آینده جهان از سعد حریری یا حتی معمر قذافی یا حتی سارا پالین و دخترش (که هر چهار نفر در این لیست حضور دارند!) کمتر باشد؟ یا برای مثال، در میان ورزشکاران، چرا نام کاکا و رونالدو دیده می شود در حالی که از لیونل مسی (برنده توپ طلای اروپا و دارنده عنوان بهترین بازیکن جهان در سال 2009) خبری نیست؟ مثالهایی از این دست بسیار فراوانند و نیازی به ذکر همه آنها دیده نمی شود. به طور خلاصه، بر خلاف ادعای سردبیران تایم، لیست کاندیداها با اغراض مشخصی تهیه می شود که به سیاست های رسانه ای هفته نامه تایم مربوط می شود، نه تاثیرگذاری واقعی این افراد در سرنوشت بشر، و نه حتی میزان فعالیت ها یا شهرت یا موفقیت این افراد.

دوم: نحوه رای گیری چگونه است؟
در نظرسنجی امسال، هر کاربر می تواند به دلخواه به یک یا چند نفر از افراد این لیست رای دهد. در هر رای، امتیازی بین 1 تا 100 به کاندیدای مورد نظر تعلق می گیرد. بعد از هر بار رای دهی، یک کد آنتی اسپم (متشکل از دو کلمه انگلیسی) باید توسط کاربر تایپ شود، زیرا در سال 2007 هکرها موفق شده بودند نتایج نظرسنجی را عوض کنند (3) و با این کار تلاش شده جلوی رای دهی اتوماتیک هکرها گرفته شود. با این وجود، هنوز هم ایرادات عمده ای در این نظرسنجی دیده می شود که می توان آنها را به ایرادات تکنیکی و نظری تقسیم کرد. در مورد ایرادات تکنیکی، نخست، هیچ گاه نمی توان صددرصد مطمئن بود که هکرها داده ها را دستکاری نمی کنند. در ثانی، چگونگی تاثیر آرا در این سیستم رای دهی چندان روشن نیست. برای مثال ظاهراً هر کاربر می تواند به یک کاندیدا بیش از یک بار رای دهد، که صحت نظرسنجی را زیر سوال می برد. از آن عجیب تر، عدم تاثیر آنی رای دهی در شمارش آراست. کافی است این را امتحان کنید: هر بار که به یکی از کاندیداها رای می دهید، تعداد آرای داده شده به آن کاندیدا هیچ تغییری نمی کند. کلیک کردن روی آیکونی که برای به روز رسانی (آپ دیت) داده ها در بالای لیست قرار داده شده نیز در این موضوع تاثیری ندارد. به طور کلی، هیچ تضمینی وجود ندارد که میزان آرای مشاهده شده (حتی اگر بعد از چند ساعت نیز به روز رسانی شوند) نشان دهنده عدم دستکاری آرا توسط تایم باشد. از دیدگاه نظری، نمی توان مطمئن بود افراد واقعاً به تاثیرگذارترین کاندیداها رای می دهند یا مثلاً به مشهورترین و زیباترین و محبوب ترین کاندیداها. گذشته از این، هواداران یک فرد یا جریان خاص ممکن است با تماس با یکدیگر و دعوت از دوستان و همفکرانشان، سعی کنند افراد بیشتری را برای دادن رای مثبت به کاندیدای مدنظر خود تشویق کنند، در حالی که بعضی از کاندیداها ممکن است (در جامعه مجازی) هوادار زیادی نداشته باشند و یا هوادارانشان به سراغ سایت «تایم» نروند. به این ترتیب، این نوع رای فی نفسه حتی نشان دهنده یک نمونه گیری تصادفی از کاربران اینترنت هم نیست. در نهایت، کمتر کاربری حاضر خواهد بود اصولاً به یک چهره منفی (مثلاً یک تروریست یا دیکتاتور) رای بدهد، هر چند این چهره منفی واقعاً ممکن است تاثیر خیلی زیادی در معادلات جهانی داشته باشد. و حتی در صورتی که این کاربر به یک کاندیدای دیکتاتور یا جنگ افروز هم رای بدهد، به احتمال زیاد کمترین امتیاز را به این شخص خواهد داد، صرف نظر از اینکه این فرد چقدر تاثیرگذار محسوب می شود.

سوم: نتایج امسال نظرسنجی تایم 100 چه می گوید؟
نتایج این نظرسنجی را به دو شکل متفاوت می توان نمایش داد. بر اساس تعداد آرای داده شده به هر کاندیدا ویا بر اساس متوسط امتیاز کسب شده توسط وی. برگزیده نهایی بر اساس هر دوی این معیارها انتخاب شود، یعنی ممکن است کسی که بالاترین امتیاز را کسب کرده باشد، چون افراد کمی به او رای داده اند در مجموع نفر اول شناخته نشود. تا لحظه نگارش این متن، در میان 5 نفر از کاندیداهایی که بیشترین آراء را کسب کرده اند، سه خواننده، یک رقاصه (لیدی گاگا) و یک راننده مسابقات اتومبیل سواری دیده می شوند. از همین جا به راحتی می توان دانست که معیار «تعداد آرا» قطعا معیار صحیحی برای نشان دادن میزان تاثیرگذاری کاندیداها نیست. جالب آنکه در رتبه بندی مجموع نیز همین 5 نفر نفرات اول تا پنجم را تشکیل می دهند! تا این لحظه میرحسین موسوی در رتبه ششم، زهرا رهنورد در رتبه 43 و شیرین عبادی در مکان 64ام قرار دارد. از سوی دیگر، با معیار امتیاز کسب شده، این بار موسوی در مکان سوم، رهنورد یازدهم و عبادی در رتبه سیزدهم قرار دارند. جالب است بدانید که در میان ده نفر اول، به غیر از موسوی که سیاست مدار است، هیچ سیاست مداری وجود ندارد. به طور دقیق تر، تنها یک نویسنده چینی در رتبه ششم وجود دارد که به عنوان زندانی سیاسی معرفی شده است، و علاوه بر این دو نفر اخیر، پنج نفر خواننده و سه نفر ورزشکار هستند. همین داده ها باید نشان دهد این نظرسنجی چقدر ارزشمند است و چقدر نشان دهنده تاثیرگذاری این کاندیداها در دنیای واقع محسوب می شود.
به این ترتیب، باید بپذیریم که نقش نظرسنجی تایم شکل دهی افکار عمومی (با تشکیل یک لیست «غیرطبیعی» از کاندیداهای دلخواه) و سپس سنجش افکار عمومی است. اصولاً انجام یک نظرسنجی در میان عوام، و بدتر از آن در میان کاربران اینترنت، نمی تواند نشان بدهد یک فرد چقدر قدرت دارد. تا این لحظه، حداکثر بین بیست تا سی درصد مردم جهان به اینترنت دسترسی دارند، و به راحتی می توان حدس زد که قریب به اتفاق این افراد مشکلات مالی خیلی کمتری نسبت به سایر مردم جهان دارند و در دنیای سرمایه داری زندگی می کنند. گذشته از این، ممکن است بسیاری از مردم جهان شخصی را بسیار قدرتمند بدانند، در حالی که این طور نیست. برای مثال شاه ایران - که در زمان خود نزد افکار عمومی یکی از قدرتمندترین رهبران جهان محسوب می شد - با شکل گیری انقلاب اسلامی ظرف مدت کوتاهی تسلیم شد و تاج و تخت را رها کرد و از کشور گریخت. مثال دیگر مقاومت مردم ویتنام در برابر ارتش امریکا بود. هیچ کس مقاومت مردمی ویتنام را آن قدر قوی نمی پنداشت که متصور شود روزی ارتش امریکا در ویتنام شکست می خورد و این کشور را دست خالی ترک خواهد کرد. اصولاً نظرسنجی ها و انتخابات برای تعیین واقعیت ها نیستند، بلکه برای سنجش افکار عمومی هستند. حقیقت هر چه باشد با تغییر نظر اکثریت مردم تغییری نمی کند. این امکان وجود دارد که در یک زمینه خاص اکثریت مردم در اشتباه و گمراهی باشند. جنبش سبز با تلاش زیاد سعی می کند نتایج نظرسنجی ها را به نفع خود تغییر دهد تا حقیقت خود را اثبات کند، در حالی که این دیدگاه از ریشه غلط است.
منبع: الف