Gerdab.IR | گرداب

وبلاگ "رجزمویه"؛

امیدوارانه

تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۳۹۰

خدای من! کیست که با آن امید که بخوانی‌اش، مقیم درگاهت شده است و تو او را فرا نخوانده‌ای؟!

گرداب- خدای من! تو آنی که چون بنده‌ای چیزی از تو خواهد، عطایش می‌کنی و چون درمانده‌ای، آرزومند چیزی شود که نزد توست، کامروایش می‌سازی. چون به تو روی آورد، نزد خودش می‌خوانی؛ چون پرده‌درانه سرکشی کند، پرده بر جُرمش می‌پوشی و چون سرنوشتش را به تو بسپارد، از غیر بی‌نیازش می‌کنی.

خدای من!
کیست که با این آرزو که پذیرایی‌اش کنی، نزدت اتراق کرده است و تو او را مهمان خود نکرده‌ای؟!

کیست که با آن امید که بخوانی‌اش، مقیم درگاهت شده است و تو او را فرا نخوانده‌ای؟!

آیا رواست که ناامید از تو برگردم، حال آنکه جز تو مولایی ندارم که در حقّ این بنده نیکی کند؟

چگونه در دیگران امید ببندم، حال آنکه کلید خزانه خوبی‌ها، تنها به دست توست و چگونه دست به دامان دیگران بزنم، حال آنکه چرخ کائنات، تنها به اشارت سرانگشت تو می‌چرخد؟

آیا ناامیدم می‌کنی، حال آنکه از این پیش، بی آنکه از تو خواسته باشم، از فضل و کرامتت بهره‌مندم ساخته بودی؟

آیا مرا از خود می‌رانی، حال آنکه به ریسمان لطف تو آویخته‌ام؟

خدای من!
تو آنی که پناه‌جویان را به مهربانی کامروا می‌کنی و عذرخواهان را از عذاب آتش امان می‌دهی. چگونه فراموشت کنم، حال آنکه همواره به یاد منی؟ چگونه از تو غافل باشم، حال آن‌که در همه حال نگران منی؟

خدای من!
دستم به دامن کَرَمت؛ آن مایه بر من عطا کردی که آرزوهایم صدچندان شد. زنگار شرک از آیینه جانم پاک کن و خالص و بی‌شائبه، در شمار بندگان برگزیده‌ات جایم ده.

خدای من!
تو آنی که هرکه از هرکجا بگریزد، در تو گریخته است و هر که هرچه بخواهد، از تو خواسته است. تو آنی که نیازمندان را از درت نمی‌رانی و امیدواران را محروم نمی‌گذاری. باب رحمتت را بر طالبان گشوده‌ای و پیش چشم عاشقان، پرده از چهره برداشته‌ای.

تو را به لطف و کرامتت، بر سرم سایه لطف انداز و نعمت‌هایت را بر دلم فرو ببار، چندان که چشمانم روشن شود. امیدوارم ساز، چندان که قلبم آرام گیرد.

جانم را جایگاه یقین کن، چندان‌که رنج دنیا را به هیچ گیرم و پرده‌های چرک تردید را از مقابل چشمانم کنار زنم.
ای مهربان‌ترینِ مهربانان! آمین.

(ترجمه آزاد دعای امیدواران، از مناجات پانزده‌گانه امام زین‌العابدین علیه‌السلام)

رجزمویه