به گزارش
گرداب، با توجه به موج دين ستيزي كه در جوامع غربي رو به افزايش است دولتمردان آنها تمام فكر و ذهن شان اين است كه با زرق و برقي مبهم افكار را به سوي خودشان منحرف و سوداي تنوع طلبي و مصرف گرايي را به روح جوامع خود تزريق كنند اما در پس اين دست و پا زدن آنها واقعيت ديگري در جريان است و آن گسترش دين مداري در جوامع غربي است.
گسترش دين مداري در جوامع غربي فعاليت هاي جريان هاي منحرف القايي را به همراه دارد تا آنجاكه هر روزه شاهد پديده اي نوظهور و فرقه سازي هستيم. فرقه هاي منحرفی که بدون هيچ محدوديتي به فعاليت مي پردازند و دولت هاي غربي آنها را آزاد گذاشته اند تا هر آنچه كه دين ستيزانه است در غرب رواج پيدا كند.
فرقه هاي مبلغ بي ديني در غرب دين مبين اسلام را بزرگترين سد پيش روي خود در جهت گسترش افكارشان مي بينند چرا كه با افزايش موج روز افزون گرويدن به اسلام در غرب شاهد تغيير معيارهاي اين جوامع هستيم به گونه اي كه آمارها حكايت از گسترش بيش از پيش تفكر اسلامي در كشورهاي اروپايي دارد.
به هر حال جمعيت در حال رشد مسلمانان در جوامع غربي عكس العمل هايي را به دنبال دارد. حذف جمعيت فزاينده مسلمانان در غرب براي مقامات اين كشورها تبعات فراواني از جمله سقوط رشد جمعيت كشورها و از دست رفتن نيروهاي كارآمد وتاثيرگذارجامعه را به همراه دارد اما از سويي تفكرات اصيل اسلامي باعث تلاطم ذهني تفكرات افراطي حاكم بر غرب شده است.
لذا دولتمردان غربي متوجه اين موضوع شده اند كه اسلام در مسير پويايي خود گام بر مي دارد.
از اين رو از طريق لايه هاي تاثيرگذار سياسي جوامع خود به ترويج اسلامي در چارچوب تفكراتشان مي پردازند و اين بدان معناست كه مسلمانان بايد آن طور كه مقامات غربي مي خواهند مسلمان باشند.
از اين رو اسلام در جوامع غربي با توجه به مناطق جغرافيايي تقسيم بندي مي شود: اسلام آمريكايي، اسلام فرانسوي و حتي اسلام آلماني در غرب رواج پيدا مي كند.اين توهم شيطاني مبارزه با اسلام بر آنها چنان چيره مي شود كه "نيكولا ساركوزي"، رئيس جمهور فرانسه، در جمع مسلمانان روزه دار فرانسه چنين گستاخانه اظهار نظر مي كند: «هموطنان من شما قبل از اينكه مسلمان باشيد يك فرانسوي هستيد. سوال من اين است كه چگونه مي توانيد هنگامی كه روزه هستيد ساعت8 صبح يك فنجان قهوه نخوريد و در حاليكه نماز اجباري نيست وقت خودتان را براي خواندن آن بيش از اندازه تلف كنيد.»
يا وزير آموزش و پرورش آلمان پا را فراتر گذاشته و در اظهار نظري تند، سياست كشورش را در قبال مسلمانان و دين اسلام چنين اعلام مي كند: «از اين به بعد تمام افرادي كه به عنوان معلم و روحاني مي خواهند در جامعه آلمان فعاليت كنند بايد در دانشگاههاي "توبينگل"، "مونسترو" و "ازنابروك" آموزش ديده باشند تا اسلامي را كه ما مي گوييم تعليم ببينند.»
از نظر وي اين دانشگاهها مراكزي براي تلفيق اسلام و غرب هستندكه رويكرد جديدي در تفسيرقرآن ارائه مي دهند.
راه اندازي موسسات، انجمن ها و تشكيل شبكه هاي میسیونري از سوي دولتمردان غربي اهرمي مي شود براي اينكه فقط نامي از اسلام در غرب باقي بماند به همين منظور غربي ها تمام هم و غم خود را بر تسلط بي ديني بر تفكرمسلمانان ساكن اروپا و غرب گذاشته اند.
اما امروزه شبكه جهاني اينترنت به واسطه اينكه مرزهاي جغرافيايي را در هم مي شكند بهترين وسيله براي پياده كردن پروژه اي است كه از آن با نام "اسلام اروپايي" ياد مي شود.اسلام اروپايي كه در فضاي مجازي از سوی فرقه هاي مخالف با دين داري تبليغ مي شود نه تنها هيچ نشاني از اسلام ناب محمدي ندارد بلكه وظيفه و هدف آن دين ستيزي است.
جمهوري اسلامي ايران به عنوان ام القري كشورهاي اسلامي از اهداف اصلي اسلام ستيزان محسوب میشود لذا سايت هاي ضد ديني با هجمه هاي تبليغاتي دين ستيزانه فراوان در فضاي مجازي سعي در مورد هدف قرار دادن اقشار مختلف جامعه ايراني دارند تا سرمايه اصلي جامعه يعني دين مداري از مردم سلب شود و به تبع آن آنچه را كه در كشورهاي اروپايي پياده مي شود در ايران نيز دنبال شود.
در همين ارتباط يكي از مديران ارشد دستگير شده سايت هاي ضد ديني در ايران درباره برنامه هاي انجام شده از سوي اين سايت ها گفت: «ايجاد20 وبلاگ ضدديني با عناوين مختلفي چون"گفتمان صريح وآزاد" و تالار گفتگو اولين اقدام انجام شده از سوي اين گروه در راستاي انجام پروژه اسلام اروپايي بوده است.»
وي خاطر نشان كرد: «تخريب دين، نفي وجود خدا و به تمسخر كشيدن اسلام مهمترين اهداف سايت هاي ضد دين بود. اين امر در مقالاتي كه از سوي اعضا منتشر مي شد به طور واضح مشخص است.»مدير ارشد دستگير شده سايت هاي انحرافي و ضد ديني در فضاي مجازي دوران كودكي و جواني خود را اينگونه توصيف مي كند: «پدرم در دوران قبل از انقلاب سمپاد چريك هاي فدايي خلق بود به همين دليل، تحت فشار بسيار از ايران خارج شديم و به آلمان رفتيم. كودكي من در اين عوالم گذشت كه پدرم مي خواست مرا با انديشه هاي كمونيستي پرورش دهد و در زماني كه من مي خواستم به مدرسه بروم او مرا در مدارس اسلامي تحت سفارت جمهوري اسلامي ثبت نام نكرد. من در مدارس معمولي آلماني يعني مدارس مسيحي دوران تحصيل خود را سپري كردم.»
وي در ادامه خاطر نشان مي كند: «بعد از بازگشت به ايران از طريق يك موسسه آموزش زبان آلماني وآشنايي با دو نفر به نام هاي حميد و عليرضا كه يكي از آنها از مديران موسسه بود و ديگري از دانش پذيران بود، توانستم با بخش فرهنگي سفارت آلمان در ايران ارتباط برقرار كنم و با وعده هايي همچون گرفتن تابعيت آلماني و استخدام به عنوان معلم رسمي زبان با آنها وارد همكاري شوم.»
ارتباط گيري اين فرد با سفارت آلمان در تهران او را در جريان افكار شوم غربي ها براي پياده سازي هدفي ضد اسلامي قرار مي دهد. به طوريكه او متوجه مي شود كه اروپاييان برنامه مدوني براي تخريب اسلام در پيش گرفته اند. وي با اشاره به اينكه سياست كشور آلمان در راستاي تخريب چهره اسلام بر اين مبنا بود كه افكاركسانيكه وارد خاك اين كشور مي شدند مورد تجزيه و تحليل قرار مي گرفت، افزود: «اين سياست با افزايش گرايش به اسلام در اروپا تغيير پيدا كرد و بر اين مبنا قرار گرفت كه آنها قبل از ورود مهاجران به كشورشان با ايجاد يك برداشت تحريف شده، سكولاريزه و غير ولايي از اسلام وارد عمل شوند لذا طرح اروپايي سازي اسلام را مطرح کردند و در اين راستا با دعوت از دو اسلام شناس آلماني به ايران و برگزاري يك جلسه محرمانه در سفارت قرار شد طرحي با عنوان اسلام اروپايي مطابق با ارز شهاي غربي شكل گيرد.»
حال اين فرد كه وارد بازي دين ستيزان شده بود به مهره اي تاثيرگذار در القاي افكار شوم غربيها در قالب برنامه اي مدون و از پيش طراحي شده تبديل مي شود.
اين فرد موظف مي شود اسلام را از طريق كتابي كه با ارزشهاي غربي و با فرآيندهاي جهاني شدن و مدرنيته كاملا سازگار است به دانشجويان بورسيه آلمان معرفي كند، بدون آنکه از اين كتاب نامي ببرد؛ كتابي كه تدريس آن سبب مي شود كه فرد به شخصي ملحد تبديل شود.
ارتباط گيري با سفارت كشور آلمان در تهران، شركت در جلسات محرمانه ضد دين، مطالعه و تدريس كتابهاي الحادي و انحرافي همه و همه سبب مي شود تا او خود را براي تبليغ اسلام اروپايي در فضايي جديد آماده كند.
فعاليت هاي اين فرد كه دوران تحصيل خود را در آلمان به مدرسه غير اسلامي رفته است زمينه را براي تشكيلاتي كه داراي شبكه اي سيال و خدمتگزار در سياست هاي ضد دين است فراهم مي آورد تا اعضاي فرقه بهائيت كه همواره در پيگيري سياست هاي ضد ايراني و ضد اسلامي پيشگام و مقدم بوده اند از سوی شبكه هاي اطلاعاتي و سياسي به اين پروژه گره بخورند و بخش مهمي از اين پروژه شوند تا شايد بتوانند از اين راه ضربه اي را به كاملترين دين آسماني وارد آورند و از همين جاست كه عمليات گسترده دين ستيزانه از چت روم ها كليد مي خورد.
در اين رابطه چند تن از فريب خوردگان سايت هاي ضد ديني كه از سوی وزارت اطلاعات دستگير شده اند اذعان داشتند: «در زمان استفاده از چت روم به طور اتفاقي به بعضي از مطالب و مباحث مذهبي برخورد مي كرديم.»
آنها با اشاره به اينكه اين سايت ها داراي يك چارت مشخص بودند اظهار داشتند: «با عضويت در اين سايت ها مطالب ضد ديني وضد اسلامي براي ما ارسال مي شد و به اين ترتيب ارتباط ما با اين سايت ها روز به روز تنگاتنگ تر مي شد.»
اما سوال اينجاست كه هدف سرگروه و فعالين سايت هاي ضد ديني كه سهم بسزايي در توليد و نشر افكار ضد اسلامي و ضدديني چه در سطح جامعه و چه در سطح مجازي داشتند از تشكيل و تاسيس چنين سايت هايي چه بوده است؟پر واضح است كه هدف اين افراد تخريب دين، ترويج افكار ماركسيستي، ايجاد شبهه افكني با قصد ضربه زدن، مبارزه با اديان ديني، ترويج افكار الحادي در بين عموم مردم، تمسخر باورهاي اسلامي خصوصا شيعه، فراري دادن مردم از عقايد اسلامي و تبديل مسلمانان مقيد به مسلمانان سكولار بوده است.
حال نوبت اين است كه اين اهداف در فضايي به جز سايت هاي تخصصي ضد دين نيز نشر و گسترش پيدا كند. در اين راستا طرح هايي از طرف دين ستيزان مطرح مي شود تا شبكه هاي اجتماعي و وبلاگ ها هم وارد بازي كثيف غربي ها در فضاي سايبري شوند.
فكر اوليه فعاليت فريب خوردگان براي ارائه مطالب ضدديني به شبكه هاي اجتماعي از سوی "آرش بي خدا" شكل مي گيرد و به اين ترتيب فريب خوردگان با عضويت در شبكه هاي اجتماعي مطالب ضد ديني خود را منتشر مي كردند تا اينكه طرح بعدي از سوي "ناخدا" براي وبلاگ نويسي آغاز شد.اكنون نوبت سايت ها و گروههاي سياسي تابلودار و برانداز مخالف جمهوري اسلامي ايران است تا وارد ميدان شوند. به همين دليل طرح بعدي كه همراهي سايت هاي اپوزيسيون با فعالين سايت هاي ضد دين است شكل مي گيرد و بدين ترتيب سايت هاي بالاترين، انجمن پادشاهي، جنبش تندر و سايت هاي مخالف با نظام نيز همسو با سايت هاي ضد ديني عليه جمهوري اسلامي وارد عمل مي شوند.
مدير ارشد سايت هاي ضدديني حوزه فعاليت خود را يكبار ديگر به سمت جامعه گسترش مي دهد و در اين راه با فردي آشنا مي شود كه از طرف يك كشور اروپايي ديگر در ايران مامور شده بود.
اين فرد مامور و مبلغ مسيحيت در ايران بوده و هم اكنون به عنوان پناهنده در يكي از كشورهاي اروپايي زندگي مي كند. اين فرد كه سابقه شيطان پرستي و متال بازي را دارد فريب خوردگان را با ابزاري چون تامين مالي، برگزاري تورهاي مسافرتي و تامين مواد مخدري مثل كوكائين و ماري جوانا دور خود جمع كرده اما خود در يك فرصت زماني مناسب ناپديد مي شود.
اما افراد دين ستيز و تيم بهائي كه اهدافي مشترك با دين ستيزان در فضاي مجازي دنبال مي كردند فقط افكار بي دين را در دنياي سايبر پي نمي گرفتند و در اين راه توهين به عزيزترين مقدسات مسلمانان نيز در دستور كار خود قرار مي دادند.فريب خوردگان ويژگي هاي سايت هاي فارسي ضد دين را چنين توصيف كرده اند: «داشتن مطالب سخيف، ضعيف و طنزگونه در خصوص اسلام در فرم سوره هاي قرآن.»
يكي از ترفند هاي اين گروه براي مخفي نگه داشتن هويت خود در فضاي مجازي حفظ هويت با نام مستعار بوده است به همين دليل اين افراد با هويت هاي چند گانه در فضاي سايبر به فعاليت مي پرداختند.
مدير ارشد گروه الحادي در آن زمان به پشتوانه راهكارهاي پيشنهاد شده از سوي همفكران اروپايي خود تمامي اعضاي گروه را از اينكه هويت و Ip آنها غير قابل پيگيري است مطمئن كرده بود.
لذا فريب خوردگان در اظهارات خود اذعان داشتند که با توجه به توصيه هاي رهبر خود مبني بر امنيت بالاي سايت و تعويض مكرر Ip احتمال شناسايي خود را صفر مي دانستند و به واسطه كدگذاري و رمزنگاري هايي كه اين حلقه در انجام فعاليت هايشان انجام مي دادند هيچ گاه تصور نمي كردند كه روزي در دام نيروهاي وزارت اطلاعات گرفتار آيند.
مبلغان بي ديني در فضاي مجازي با بهره گيري از نرم افزارهايي كه به گفته خود آنها انجام هرگونه عمليات رهگيري را غير ممكن مي ساخت سعي داشتند تا تمامي فعاليت هاي منطبق با افكار بهائي ها و شبكه هاي ميسیونري را پي بگيرند غافل از اينكه مجاهدت خاموش و بي وقفه مدافعان دين اسلام هرگز اجازه نخواهد داد تا آنها به مقاصد خود دست پيدا كنند.
فعالين سايت هاي ضد دين در اظهارات خود خاطر نشان كردند: «ما هرگز تصور نمي كرديم كه از سوی نيروهاي حفاظت اطلاعات به آساني دستگير شويم.»
آنها با بيان اينكه فعاليت در اين سايت ها و ارائه مطالب به ديگران جز عقايد ديني ما نبوده است اذعان داشتند: «طبق توصيه ها و راهنمايي هايي كه به ما مي شد گمان مي كرديم در وادي حقيقت سير مي كنيم ولي در واقع حقيقت چيز ديگري بود و ما امروز از كرده خود پشيمان هستيم.»
اما كلام آخر اين گزارش هشداري است به خانواده هاي ايراني که در فضاي نامحدود اينترنت بر فعاليت هاي فرزندانشان نظارت کنند و مانع از ورود آنها در مسير تباهي سايت هاي دين ستيز شوند.
منبع:
باشگاه خبرنگاران