گرداب- دیوار معمولاً نمادی از اسارت، دوری و فاصله است. بیشتر مواقع دیوار را برای ایجاد مرز بین دو چیز، یعنی دو مکان به کار می برند.
پس چگونه می توان گفت چهار دیوار برای آزادی؟
منظور از این چهار دیوار، چهار دیواری خانه هاست.
ازدواج، آزادی می آورد یا اسارت؟
بعضی از ازدواج فراری اند، زیرا تصور آنها از ازدواج تعهد، اسارت و دربند شدن است.
اما آنها که با ازدواجی صحیح در کانونی گرم و دلپذیر، زندگی مشترک را آغاز می کنند، می بینند که ازدواج، آزاد شدن است؛ آزاد شدن از بسیاری خطرات... فرد مجرد در معرضِ آفات، لغزش ها و انحرافات است..
آزاد شدن از غم ها و ناراحتی های ناشی از تنهایی و بی همدمی و تلخی های تنها زیستن...
ازدواج، سر و سامانی است بر بی تعلقی ها، پراکندگی ها و هدر رفتن انرژی ها...
فرد مجرد معمولاً از آن جا که انرژی خود را در یک کانون و برای یک هدف و یک منظور صرف نمی کند، ممکن است احساس شادابی و توان و انرژی کمتری داشته باشد؛ مثل آتشی که اگر در فضای باز باشد، گرمایش ذخیره نمی شود، اما اگر چهار دیوار دورِ آن را بگیرند، گرما، نور و انرژی آن می تواند به چند نفر گرما بخشد.
چهار دیوار در جنگلی پرخطر، می تواند کلبه ای امن و آرام باشد.
"چهاردیواری" را اگر دریابیم، آن را بزرگ تر از دنیای بیرون از چهار دیواری می یابیم.