گرداب- سبک زندگی (life style) مفهومی است که چگونه زیستن را بر اساس انتخاب انسان ها به آنها دیکته می کند. در واقع یک انسان در زندگی خود مختار است تا هر نوع آرمانی را که دوست دارد انتخاب کند و پس از این انتخاب است که باید سبک رسیدن به این آرمان را در قالب یک روش زندگی انتخاب کرده و به مولفه های آن عمل کند.
اما آنچه که پس از این معرفی موضوعیت پیدا می کند، نگاهی است به تلاش های استکبار جهانی برای استیلا بر همه جوامع دنیا طی بیش از ۳۰۰ سال گذشته و در ادامه مفهومی که در کلام رهبر فرزانه ما با عناوینی همچون "استعمار فرانو" و یا "ناتوی فرهنگی" از ابعاد آن یاد شده است.
امپریالیزم جهانی دیگر نمی تواند از فرمول های قدیمی برای استعمار و استثمار ملت ها استفاده کند و لذا به سمت پیاده سازی مفاهیمی جدید در قالب استعمار فرانو و یا ناتوی فرهنگی می رود که بتواند با زحمت و هزینه ای کمتر، عاید بیشتری از اهداف سلطه گرانه خود داشته باشد.آنها در یکی از این رویکردها شروع به معرفی مطلوب های مصنوعی به انسان ها می کنند و پس از جا اندازی اینکه این مطلوب بهترین انتخاب است، مفهوم "سبک زندگی برای رسیدن به این مطلوب!" را معرفی می کنند.
پر واضح آنکه مطلوب مصنوعی معرفی شده از سوی استکبار، فی النفسه و در مظان قضاوت ارزش های الهی و انسانی نه تنها مطلوب نیست، بلکه در مسیر نیستی و تاریکی نیز قرار دارد و تنها هدف ساخته شدن آن نیز ظرفیت سازی بیشتر برای کشورهای استعمارگر در جهت استفاده از منابع و استعدادهای کشورهای دیگر است.
در سال های عمر انقلاب اسلامی و به ویژه از بعد از پایان دوران دفاع مقدس، دشمنان ما به دلیل شکست سختی که در جبهه جنگ سخت از ایران اسلامی متحمل شدند، به هجمه فرهنگی و در ادامه جنگ نرمی روی آوردند که یکی از مولفه های پیش برنده آن بحث معرفی لایف استایل هایی به مردم ایران به جای لایف استایل یا سبک زندگی در پرتو انقلاب اسلامی است.
حال اگر ما فقط کمی به گذشته خود تا امروز دقت کنیم درخواهیم یافت که متاسفانه دشمن اندکی توانسته است در این محور توفیقاتی را نیز کسب کند.
شاید امروز واژه ها و مفاهیمی نظیر "فرهنگ شهروندی"، "قشر آسیب پذیر"، " بهتر بودن زندگی در غرب"، "نبود آزادی در ایران"، "جمع آوری پول برای تفریح بیشتر"، "مذمت زندگی سیاسی در ایران" و از این دست مفاهیم برای ما بسیار آشنا باشد.
ما این مفاهیم و عبارت ها را هر روز و هر لحظه می توانیم از دور و برمان ببینیم، بخوانیم و یا بشنویم و البته اینکه چه کسی این مقولات را مطرح می کند بحث دیگری است. آنها را در کتاب و روزنامه می خوانیم، ممکن است از یک راننده تاکسی بشنویم و یا امکان دارد که یک استاد دانشگاه آن را برایمان به بحث و گفتگو بگذارد!
بحث اصلی این است که هوشیار باشیم و تشخیص دهیم که این مفاهیم جملگی از اندیشکده ها و آکادمی های کشورهای استکباری بیرون آمده است تا در هدفی کلی بتواند لایف استایل اصلی ما یا همان "سبک زندگی در انقلاب اسلامی" را از ما بگیرد. (و در واقع کاری کند تا ما به دست خودمان، آن سبک زندگی که برایش انقلاب و در راه آن استقامت کرده ایم را به کنار بگذاریم.)
ما با فرهنگ شهروندی بیگانه ایم، چون مسلمانان شیعه ای هستیم که پیامبرمان فرمود: «از من نیست کسی که سیر بخوابد در حالی که همسایه اش گرسنه باشد.» این در حالی است که در فرهنگ شهروندی کسی به کسی کاری ندارد.
و یا در این فرهنگ همانند همان مفهومی که اخیرا از سوی یکی از مدیران کشور!!! مطرح شد مبنی بر اینکه " ما مىگوييم آزادى همه جانبه و براى همه مشروط به اينكه آزادى ديگران سلب نشود" ؛
کسی مزاحم دیگران نمی شود و این به آن معنی است که مفهوم امر به معروف و نهی از منکر، به عنوان یکی از اصلی ترین مبانی دینی اسلام و انقلاب اسلامی و همینطور، تعمق در احوالات سایر جوامع، در سبک زندگی غربی یا همان فرهنگ شهروندی هیچ جایی ندارد.ما در لایف استایل انقلاب اسلامی، یاد گرفته ایم که مطلوب غایی زندگی دینی آن هنگام حاصل می شود که گره خورده در سیاست باشد. در واقع امام راحل با انقلاب اسلامی به هر ذهن با انصافی این حقیقت منطقی را آموخت که اگر در آرزوی رسیدن به حیات طیبه و استقلال و آزادی واقعی هستید، راهی جز گذار از وادی سیاستی که عین دیانت شیعی باشد، ندارید.
و هم اکنون، گذشت بیش از ۳۲ سال از انقلاب اسلامی ایران نشان می دهد که این مفهوم بیان شده از سوی آن یار سفر کرده، مفهومی است درست و تضمینی که می تواند استقلال واقعی و مردمسالاری دینی را برای یک ملت به ارمغان بیاورد.
یا همینطور، تلاش دشمن برای جااندازی مفاهیمی از قبیل اینکه زندگی در غرب، قرین با آسایش و برخورداری از تفریحات و آزادی است.
در واقع اگر نیکوتر به این مسئله فکر کنیم، می بینیم که مثلا در یکی از زوایای آن، حتی برخی مدیران نیز با تأثیر پذیری ناملموس از این مفهوم، همواره تلاش کرده اند (البته با نیتی خیر) تا اگر هم خدمتی را برای مردم انجام می دهند به گونه ای باشد که جای خالی مدینه فاضله تصویر شده از غرب را در ذهن برخی از مردم پر کنند و این در حالیست که همین مسئله یک گام غلط در جهت کمک به جااندازی مفهوم سبک زندگی غربی است.
ما مسلمانانی ایرانی هستیم با مولفه های خاص فرهنگی و اجتماعی خودمان. مردمی دور از خرافه و علاقه مند به تعالیم آسمانی که برخوردار از چندین هزار سال سابقه فرهنگی و تمدنی خاص هستند.
آیا همین مولفه ها و هزاران مولفه مطلوب موجود در آیین، باورها و گذشته ما نبود که اندیشیدن به آنها، نسلی عاشورایی را شکل داد که در کنار خمینی کبیر، ایران اسلامی را از زیر یوغ طاغوتیان به در آورد و طی بیش از ۳۲ سال آن را تبدیل به یکی از ابرقدرتهای مهم دنیا کرده است؟
و در سایه همین پیشرفت ها و باور ما به زندگی مطلوب شیعی در سایه حکومتی شیعی است که امروز در تعبیری واقع بینانه به "قلب جهان" تعبیر شده ایم و دانسته یا شاید نادانسته در حال چشیدن طعم استقلال و آزادی واقعی هستیم.
پس چه می شود که عده ای در حال تلاش برای تغییر دادن ذائقه ما و دور کردن ما از افکار مطلوب دینی، تمدنی و اجتماعی خودمان هستند در حالی که مرّ مطلوب و لذت های بیشتری که نصیب ما می شود، در گرو زیستن در همین فضا است نه در فضایی پوشالی که غرب آن را برای ما تصویر می کند.
مفهوم سبک زندگی در انقلاب اسلامی ابعاد بسیار گسترده و حجیمی همچون یک اقیانوس دارد. اقیانوسی که شناخت کرانه های آن و غوص در آن باید از سوی نسل های امروز جامعه جمهوری اسلامی ایران مورد مداقه و غور بیشتری قرار گیرد.
نسل هایی که باید ضمن دفاع از این سبک زندگی و تلاش برای قوام و مانایی آن، برای صدور مفاهیم آن، اهتمامی صد چندان داشته باشند تا این نور و سعادت متلزم با بیداری اسلامی که در انقلاب اسلامی ایران تبلور یافت، در میان تمام مردم جهان نیز رویت شود.