Gerdab.IR | گرداب

نقدي تحليلي بر مواضع كساني كه اعتقادي به جنگ فرهنگي ندارند؛

باور كنيد جنگ نرم جدي است

تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱۳۹۰

بسيار عجيب و حيرت‌آور است كه چرا و با چه اهدافي برخي از مسئولان سعي دارند "دغدغه‌هاي فرهنگي نظام جمهوري اسلامي" در يك جنگ فرهنگي را به "ناز و عشوه‌هاي فرهنگي" روي فرش قرمز تبديل كنند؟

گرداب- استفاده از ابزار فرهنگ در جهان امروز آنچنان در پازل قدرت گنجانده شده كه با يك نگاه گذرا چرخاندن ابعاد و زواياي فرهنگ به سمت استفاده‌هاي سياسي، اقتصادي و حتي نظامي از سوی بسياري از كشورها كاملاً مشهود است.

در اين چرخه، نگاه متقابل فرهنگ به مقولات ديگر به گونه‌اي است كه دولت‌ها مي‌كوشند تا از طريق ترويج و اشاعه فرهنگ خود در قالب بسته‌هاي فرهنگي به ساير كشورها، در مسير اهداف سياسي، اقتصادي و نظامي خود گام‌هاي بلندي را بردارند و از سوي ديگر سياست، اقتصاد و اهداف نظامي و جنگي خود را در مسير اشاعه فرهنگ مورد قبول خود به سراسر جهان به كار گيرند.

قدرت فرهنگ در دنياي امروز به گونه‌اي پيش مي‌رود كه جنگ فرهنگي را ميان بسياري از كشورها شكل داده است. جنگ براي كسب قدرت بيشتر ميان دولت‌ها مسئله‌اي انكارناپذير است كه در قرن حاضر پس از چند صد سال قتل‌عام و خونريزي و استفاده از ادوات نظامي از سوی استعمارطلبان، تبديل به تهاجم و شبيخون فرهنگي شده است و در اين جنگ كه فقط ابزار آن از نظامي به فرهنگي تغيير كرده است، اگر دولت‌هاي اسلامي در برابر نظام سلطه منفعلانه عمل كنند و در برابر هجوم فرهنگي و جنگ نرم دشمنان گرفتار تحليل و درك غلط از موقعيت‌ و خوش‌بيني بيش از حد شوند، بي‌شك بازنده ميدان خواهند بود.

فرهنگ بزرگترين سرمايه جنگ امروز غرب عليه ايران
كشور ايران يكي از كشورهايي است كه در هر دوره‌اي به مقتضاي شرايط زمان مورد تهاجم نظام سلطه بوده است. پس از شكست قطعي مهار منطقه‌اي و بين‌المللي ايران كه در ابعاد نظامي و سياسي و اقتصادي دنبال شد، دنياي غرب در شرايط حاضر بيش از پيش مي‌كوشد تا جمهوري اسلامي را آماج حملات خود قرار دهد؛ اين حملات اما به شيوه سخت سابق نيست و در قالب جنگي نرم و با عملياتي نظير شبيخون و تهاجم فرهنگي دنبال مي‌شود. فرهنگ بزرگترين دستمايه و سرمايه جنگ كنوني غرب عليه جمهوري اسلامي است.

براي اثبات اين مدعا مي‌توان به مواردي از اين قبيل اشاره كرد:
۱- بودجه‌هاي مصوب غرب براي جنگ نرم عليه ايران همچون "بودجه ۵۵ ميليون دلاري پنتاگون در سال ۲۰۱۰ براي جنگ نرم در ايران"، "هزينه ۱۷ ميليارد دلاري غرب طي فتنه ۸۸"، "۴۲ ميليون دلار بودجه صنعت اسلام‌هراسي امريكا كه عمده آن با بودجه ايران‌هراسي مخلوط است"، و ميليون‌ها دلار بودجه ديگر كه مراكز و بنيادهاي غربي سالانه براي جنگ نرم عليه ايران به كار مي‌گيرند.
 
در اكثر اين موارد بسياري از مراكز نظامي نيز دخيل هستند و نقش فعالي دارند كه اين حاكي از نگرش و روحيه تهاجمي آنان به مقوله فرهنگ براي پيشبرد اهداف جنگ نرم است. بي‌ترديد در اين شرايط اگر دولتي "شرايط جنگي با تهاجم فرهنگي" را درك نكند، دچار خوش خيالي افراطي شده است.

۲- اعتراف نظام سلطه و نظريه‌پردازان غربي به شكست حمله نظامي در برابر ايران و ضرورت پيگيري اهداف نظامي در ابعاد فرهنگي و شكست و فروپاشي ايران از درون كه انجام تحقيقات گسترده در موسسه بروكينگز آمريكا در اين باره يكي از نمونه‌هاي درگيري فرهنگي با ايران است.

۳- وقوع حوادثي نظير ۱۸ تير ۷۸ و فتنه ۸۸ در ايران كه رنگ و بوي يك تهاجم از خارج به داخل ايران را داشت و از نوع تهاجمات فرهنگي محسوب شد، ثابت كرد كه عده‌اي براي شكست ايران همان نقشه‌هاي دهه اول انقلاب را در ابعادي ديگر دنبال مي‌كنند، زيرا در آن شرايط هدف نهايي بسياري از دولت‌هاي غربي و آمريكا، براندازي نظام جمهوري اسلامي با يك جنگ فرهنگي بود؛ جنگي كه اگرچه در آن خبري از ابزارآلات سخت نظامي نظير هواپيما و ناو جنگي و تانك و موشك نبود، اما با ادوات نرم جنگ از جمله فرهنگ پايه‌ريزي شده بود.

تأكيد رهبر انقلاب بر وجود "جنگ فرهنگي" در شرايط امروز دنيا
جنگ فرهنگي دشمنان اسلام و ايران عليه جمهوري اسلامي كه از حدود ۲۵ سال گذشته با سرعتي وصف ناپذير روند صعودي حمله نرم به ايران را مي‌پيمايد، باعث شده تا طي اين سال‌ها رهبر معظم انقلاب با سخناني روشنگرانه مسئولان كشور و مردم را از "ناتوي فرهنگي" و "شبيخون فرهنگي" غرب عليه ايران آگاه سازند.
 
ايشان در يكي از ديدارهاي امسال خود كه با اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي داشتند، با اشاره به جنگ فرهنگي خاطرنشان كردند: «با تحولات عظيم ارتباطاتي كه امروز در دنيا به‌وجود آمده، جنگ فرهنگي به عرصه‌اي با ابعاد مختلف و فراگير و پيچيده تبديل شده است
 
رهبر انقلاب در آن ديدار علاوه برآنكه مهمترين هدف تهاجم فرهنگي جبهه استكبار را نظام جمهوري اسلامي دانستند، موضوعي را مطرح كردند كه حاكي از خواست ايشان مبني بر آرايش جنگي گرفتن مسئولان نظام در برابر جنگ فرهنگي غرب است. آنچنان كه رهبر انقلاب اسلامي با يادآوري تعبير چند سال گذشته خود از شوراي عالي انقلاب فرهنگي به عنوان "قرارگاه اصلي فرهنگي كشور" افزودند: «در آن زمان براي برخي سؤال يا ابهام به‌وجود آمده بود كه چرا يك اصطلاح نظامي براي مسائل فرهنگي استفاده مي‌شود در حالي كه اگر به شرايط كنوني فرهنگي دنيا دقت شود، مشاهده مي‌شود كه يك تهاجم عظيم و پيچيده در عرصه فرهنگ در جريان است

با توجه به اصطلاحات نظامي كه رهبر انقلاب در زمينه مقابله با تهاجم فرهنگي غرب طي چندين سال به كار برده‌اند و همچنين با يادآوري ديدار چند روز گذشته هيئت دولت با رهبر انقلاب به مناسبت هفته دولت كه در آن مقام عظماي ولايت توصيه‌هاي فرهنگي خود را به دولتمردان فرمودند و بر مسائلي چون "توجه بسيار جدي به موضوع فرهنگ"، "لحاظ شدن جهت گيري‌هاي انقلابي و اسلامي بدون رودربايستي و قاطعيت در موضوع فرهنگ"، «"پرهيز از حاشيه سازي" و "لزوم تعيين اولويتها" تأكيد فرمودند، بسيار عجيب و حيرت‌آور است كه چرا و با چه اهدافي برخي از مسئولان سعي دارند "دغدغه‌هاي فرهنگي نظام جمهوري اسلامي" در يك جنگ فرهنگي را به "ناز و عشوه‌هاي فرهنگي" روي فرش قرمز تبديل كنند؟

به راستي اين عده با تأكيد براينكه "اعتقادي به جنگ فرهنگي ندارند" و ابراز سخنان حاشيه ساز درباره فرهنگ، چگونه مي‌توانند تعارض اينگونه حرف‌هاي خود را كه برآمده از افكار و انديشه‌هاي افراد و جريان‌هاي حاشيه ساز و منحرف است، با سخنان رهبري در خصوص "شبيخون فرهنگي"، "ناتوي فرهنگي"، "قرارگاه فرهنگي" و "جنگ فرهنگي" توجيه و برطرف كنند؟

چند سؤال از آنان كه اعتقادي به جنگ فرهنگي ندارند:
اين افراد با بيان اينگونه اظهار نظرات، سؤالاتي را در ذهن مخاطبان خود ايجاد مي‌كنند كه اگر در گفتار خود انديشيده باشند و صادق باشند بايد بتوانند اين سؤالات را نيز پاسخ دهند.

اولين سؤال آنكه: شما كه در دنياي امروز هيچ اعتقادي به جنگ فرهنگي نداريد، آيا مي‌توانيد اين اعتقاد خود را به جبهه استكبار و استعمارطلبان هم تسري و انتقال دهيد و آنان را قانع كنيد به اينكه شما هم بياييد و دست از دشمني و جنگ فرهنگي عليه ايران برداريد؟

دومين سؤال آنكه: اگر شما بر اين اعتقاد منفعلانه خود در برابر جنگ فرهنگي نظام سلطه پايدار بمانيد و در عوض آنان بر شدت تهاجم فرهنگي خود عليه جمهوري اسلامي بيفزايند، آيا مي‌دانيد چه سرنوشتي نصيب ايران و ايرانيان خواهد شد؟

سومين سؤال آنكه: آيا بي‌اعتقادي آن مقام مسئول به جنگ فرهنگي برداشتي سبك از نظريه سوخته گفت‌و‌گوي تمدن‌ها كه حاصل بي‌مايه دولت‌هاي قبلي بود، نيست؟ آيا آنان از اين ساده‌انگاري‌ها و خوش‌خيالي‌ها، سود و منفعتي نصيب كشور و ملت كردند كه اكنون نيز عده‌اي قصد تكرار و پرورش سوژه‌هايي موازي با اهداف بيگانه نظير "توهم توطئه" كه در دوران اصلاحات بسيار مطرح بود و اتخاذ "مواضع منفعلانه"در برابر شورش فرهنگي غرب عليه ايران را دارند؟

و چهارمين سؤال آنكه: آيا به خاطر بي‌اعتقادي جنابعالي و جريانات حاشيه‌ساز به جنگ فرهنگي است كه بودجه‌هاي فرهنگي بعضاً در مسيرهاي ديگري هزينه مي‌شود يا اين مورد عوامل و علل ديگري دارد؟!

پيگيري اهداف قدرت‌طلبانه از ابراز اعتقاداتي خاص
بي ترديد اين عده از چنين اعتقاداتي به دنبال اهداف ديگري مي‌گردند كه در اينجا فقط به چند نمونه از مهم‌ترين آنها اشاره مي‌شود:

۱- ايجاد حواس پرتي جمعي در جامعه و ارسال پيام‌هايي كه منجر به انحراف افكار عمومي از حقايق و مسير اصلي كشور منجر شود.

۲- تثبيت تقابل با سياست‌هاي نظام و پيام به اپوزيسيون داخلي و خارج از كشور.

۳- ايجاد فضايي در افكار عمومي از وجود حاكميت دوگانه در ايران.

۴- سوءاستفاده از شكاف نسلي و قطبي‌سازي فرهنگي در كشور.

۵- شليك چالش‌هاي نوظهور در عرصه فرهنگي.

۶- زمينه‌سازي براي هنجارشكني منتها به سبك و سياق ديگر كه يك نمونه آن اخيراً با انتشار ويژه نامه‌اي انحرافي رخ داد.

۷- جذب آرا و علايق مخالفان خود و نظام به منظور تضمين حضور جرياني خاص در قدرت.

۸- پنهان كردن پروژه‌اي بزرگ‌تر پشت پرده ابهامات عقيدتي- سياسي و افتتاح مسير بزرگ‌تر انحراف در زمان معين.
علی رضایی
 
منبع: جوان