گرداب- قائم مقام قرارگاه حمزه بود. با حفظ سمت گذاشتنش فرمانده تیپ.
گفتم: «هه! تیپ؟ یه گردان هم نیست.»
گفت: «کار برای خدا که این حرفها رو نداره.»
گفتم: «آخه برای چی پا شدهای اومدهای اینجا؟»
گفت: «اینجا هم باید رو به راه بشه دیگه. خوب نیست بچهها بیافتند به جون هم.»
خجالت کشیدم. این حرفهای ما براش باد هوا بود.
برگرفته از کتاب یادگاران (12)/ شهید محمد بروجردی