به گزارش
گرداب، مردم در اين اجتماعات و تظاهرات چندين هزار نفرى نيويورك يك تابلوئى بلند كردند كه رويش نوشته بود: "ما 99 درصديم."
يعنى 99 درصد ملت آمريكا،
محكومِ يك درصدند. جنگ عراق و افغانستان را آن يك درصد راه مىاندازد، اما كشته و غرامتش را آن 99 درصد مي دهد... حمايت از اسرائيل را همين يك درصد مي كنند. مردم آمريكا انگيزه و علاقهاى به حمايت از اسرائيل ندارند، كه پول بدهند، ماليات بدهند، خرج كنند، براى اينكه بتوانند غدهى سرطانى اسرائيل، دولت جعلى اسرائيل را در يك منطقهاى سر پا نگه دارند. 1 در نظرسنجیهای متعدد، بیش از 50 درصد از مردم آمریكا از حضور این پول و صاحبان سرمایه در ساختار سیاسی ناراحت هستند، اما دموكراسی آمریكایی برخلاف ادعایش نمیتواند تابع اكثریت باشد، چون باید ساختار سیاسی آن تغییر كند.
همزیستی متقابل برپایه نظام سرمایهداریرژیم صهیونیستی بدون حمایت آمریكا نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. در حقیقت كمك آمریكا برای بقا این رژیم ضروری است و با توجه به لابی اسرائیل در ایالات متحده، هم جمهوریخواهان و هم دموكراتها این حمایت را ادامه خواهند داد. به همین دلیل افرادی كه در پی مبارزه با رژیم صهیونیستی هستند، باید به دنبال قطع و كاهش حمایتهای آمریكا از صهیونیستها باشند. اما چرا این اقلیت آمریكایی- اسرائیلی كه كمتر از 10 میلیون نفر هستند، تا این حد در ساختار سیاسی و اقتصادی آمریكا كه سردمدار ادعای دموكراسی است، نفوذ دارند و حاكم بر سرنوشت ملتی با 312 میلیون نفر جمعیت بوده نیز هستند؟
در پاسخ باید بگوییم كه ساختار سیاسی و اقتصادی آمریكا بر مبنای سرمایهداری است، آن هم نظامسرمایهداری از نوع آمریكایی. در این نظام، حضور پول در سیاست را كاملاً به رسمیت شناختهاند و حضور و نفوذ ثروتمندان در این ساختار كاملاً قانونی است. شاید به این دلیل كه وقتی به مخارج رقابتهای انتخاباتی نگاه میكنیم، میبینیم این رقم بسیار بالا است، در حالی كه خیلی از كشورهای دنیا رقم تولید ناخالص ملیشان به این مقدار نمیرسد.
انتخابات، سرمایهگذاری برای سود بیشتردر ژانویهی 2010 دادگاه عالی آمریكا قانونی را به رسمیت شناخت كه محدویتهای خرج كردن و حضور پول شركتها در سیستم انتخاباتی را از میان برداشت. افزایش بسیار زیاد هزینههای انتخاباتی در سال 2008 كه نزدیك به 20 میلیارد دلار بود، همچنین پیشبینی هزینههای 32 میلیاردی برای سال 2012، به دلیل برداشتن آن محدودیتهای نهچندان قرص و محكمی است كه از قبل وجود داشت. بنابراین اتفاقی كه در عمل میافتد این است كه كاندیداها برای رقابتهای انتخاباتی نیاز به پولهای كلانی دارند.
اوباما در دوره قبل شخصاً مجبور شد یك میلیارد دلار پول جمع كند. در آمریكا بر خلاف ایران كه كاندیداها میتوانند از زمان رایگان برای تبلیغ در رادیو و تلویزیون استفاده كنند ،این امكان به آنها داده نمیشود. البته در آمریكا نیز این موضوع مطرح است و در نظرسنجیهای متعدد، بیش از 50 درصد از مردم آمریكا از حضور این پول و صاحبان سرمایه در ساختار سیاسی ناراحت هستند، اما دموكراسی آمریكایی برخلاف ادعایش نمیتواند تابع اكثریت باشد، چون باید ساختار سیاسی تغییر كند. پس این فساد در ساختار سیاسی آمریكا وجود دارد و فردی كه كاندیدا میشود یا باید خودش میلیونر باشد یا اینكه وابسته به میلیاردرها باشد، در غیر این صورت این فرد توانایی رقابت در عرصهی انتخابات را نخواهد داشت.
پول، سنجهای برای تأیید صلاحیتدر آمریكا حتی پول، معیاری برای جدا كردن كاندیداها از هم است. افرادی كه از سرمایهداران پولی دریافت نمیكنند، رد صلاحیت میشوند. از طرف دیگر افرادی كه طرفدار نظام سرمایهداری هستند و پول دریافت میكنند، تأیید صلاحیت میشوند و به عرصههای بعدی رقابت راه پیدا میكنند و طبیعی است كه این افراد در صورت پیروزی نیز از ثروتمندان حامی خود حمایت خواهند كرد و در جهت حفظ منافع آنان گام برمیدارند. در واقع نوعی غربال در این نظام وجود دارد و چینش نظام به نحوی است كه افراد وابسته به سرمایهداران و صاحبان ثروت، وارد مبارزهی انتخاباتی میشوند. اشخاصی هم كه نسبت به این نظام سیاسی منتقد هستند، فرصت حضور و عرض اندام در مبارزات انتخاباتی را پیدا نمیكنند.
نظرسنجیها در این كشور نشان میدهد كه مردم آمریكا به معیوب بودن نظام سیاسی پی بردهاند و به همین دلیل اكثریت مردم در انتخابات شركت نمیكنند. آمارها نشان میدهد كه مردم آمریكا به نظام سیاسی- اقتصادی این كشور اعتماد ندارند.
آیا نظام آمریكا هوشمند است؟اما نكتهای كه پنهان مانده و به نوعی با سخنان رهبر انقلاب ارتباط پیدا میكند، این است كه اكثر قریب به اتفاق سرمایهداران و ثروتمندان آمریكا از صهیونیستها هستند و توجهی به منافع عموم مردم این كشور ندارند. نظام كنونی آمریكا كاملاً هوشمند انتخاب شده است تا بتواند كاندیداها را گزینش كند و آنها را همیشه وامدار سرمایهداران قرار دهد. حتی شخصیتهای برجستهای مثل "رابرت دال" كه چند سال پیش كاندیدای حزب جمهوریخواه و رئیس سنا بود، وقتی بازنشسته شد به نكتهی جالبی اشاره كرد. او گفت افرادی که در سنا و سیاستمدار هستند، شغل اصلیشان پول جمع كردن است. آنها به جای پیگیری مطالبات مردم به صورت حضوری یا تلفنی به دنبال پول جمع كردن هستند. از طرفی این سرمایهداران آمریكایی هستند كه بر رسانهها تسلط دارند و اتاقهای فكر را تشكیل دادهاند، اتاقهای فكری كه وظیفهای جز توضیح و توجیه وضعیت موجود را ندارند.
با اینكه در آمریكا بحثی تحت عنوان "اصلاح تأمین بودجهی رقابتهای انتخاباتی" درگرفته است، اما مردم آمریكا نتوانستهاند این ساختار را تغییر دهند. تغییر نظام اداری- سیاسی كار دشواری است، زیرا كسانی كه باید این نظام را تغییر دهند وامداران اصلی سرمایهداری هستند. پس این افراد به خاطر منافع شخصی خودشان و اینكه در رقابتهای انتخاباتی پیروز شوند، مجبور به حمایت از رژیم صهیونیستی هستند.
رئیسجمهور برای انتخابات آماده میشوداوباما كه خودش را برای رقابتهای انتخاباتی آماده میكند، اردیبهشت ماه امسال بحثی را در ارتباط با بازگشت به مرزهای 1967 را مطرح كرد. وی اشاره كرد كه اسرائیل شهركسازی را متوقف كند. البته دولتهای قبلی هم چنین صحبتهایی را بر زبان داشتند، ولی در عمل كوچكترین قدمی برای اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی برنداشتند و حتی سالانه 3 میلیارد دلار هم به این رژیم كمك كردند. اوباما نیز در سخنرانی هفته گذشتهی خود در سازمان ملل، كوچكترین اشارهای به این حرفهای بدون پشتوانه نداشت.
از طرفی حضور صهیونیستها در دولت اوباما نكتهی قابل تأملی است. مثلاً "رام امانوئل"، رئیس دفتر اوباما، شخصی است كه در ارتش رژیم صهیونیستی خدمت كرده و حتی مجروح هم شده است و از معلولیت رنج میبرد. جالب است كه چند روز پیش از پیروزی اوباما در انتخابات ریاستجمهوری، روزنامهی "هاآرتص" چاپ رژیمصهیونیستی، خبر داده بود كه رام امانوئل رئیس دفتر اوباما خواهد شد. این در حالی بود كه رسانههای آمریكایی از این ماجرا بیخبر بودند.
همچنین "دنیس راس" كه الان پرونده هستهای ایران را پیگیری میكند و قبل از اینكه اوباما در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شود، چندین سال رئیس یك مركز پژوهشی با عنوان "سیاستگذاری مردم یهود" در تلآویو بود، پس از پیروزی اوباما به واشنگتن آمد و پروندهی هستهای ایران را برخلاف ادعاهای انتخاباتی در دست گرفت. اوباما قبل از پیروزی در انتخابات ادعا كرده بود كه روند پیگیری پروندهی هستهای ایران مبتنی بر گفتوگو و تعامل با این كشور خواهد بود.
در حقیقت اینگونه نیست كه لابی اسرائیل و سرمایهداری صهیونیست هر چهار سال یكبار شكل گیرد، بلكه این گروه به صورت مستمر و پیوسته با هیأت حاكمه و نمایندگان و حتی شخص رئیسجمهور آمریكا در ارتباط و تعامل است و این جدای از حضور صهیونیستهایی است كه خودشان در قالب سیاستمداردر آمریكا فعال هستند.
فؤاد ایزدی/ منبع:
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنهای (مدظله العالی)پینوشت:1. بيانات رهبر انقلاب در اجتماع بزرگ مردم كرمانشاه، 1390/7/20