گرداب- دوستي خدا صادقانه ترين، خالصانه ترين و برترين دوستي هاست، به گونه اي كه آن را ذاتي خوانده اند. پروردگار بي هيچ انتظار و چشمداشتي به آدمي عشق مي ورزد، پيش از او و بيش از او.
آيا تا به حال انديشيده ايم كه خدا، ما را بيشتر دوست دارد، يا ما او را؟!
اين نكته را استاد بزرگ اخلاق مرحوم "ملا احمد نراقي" در كتاب "معراج السعادة" چنين باز ميگويد: بالاترين اقسام محبت آن است كه خداوند جهان، نسبت به بندگان خود دارد؛ سپس محبتي كه اهل معرفت به او دارند. عشق و مهر الهي همواره و در هر حال وجود دارد، او آفريدگانش را بسيار دوست دارد..
خداوند هم بندگان "شايسته" دارد و هم بندگان "ناسپاس"؛ اما به همگان روزي مي رساند، به كافران و مؤمنان. او آدميان را شفا ميبخشد، بدان و خوبان را.
پرسش ديگر اينكه اگر انسان، محبوب خداست، چرا در برخي آيات قرآن سخن از افراد يا گروههايي به ميان آمده كه پروردگار آنان را دوست ندارد؟!
اين گونه به نظر ميرسد كه خداوند "انديشه" يا "عمل" آنها را شايسته نمي داند و بيزاري اش را اينسان ابراز ميدارد؛ اما هرگز از هدايت و راهنمايي آنان دريغ نمي ورزد. او دوستدار آدمي و هدفش نجات اوست.و اينسان است كه عشق الهي نسبت به آفريدگانش بسيار افزون تر از عشق آنان به اوست و هزاران بار بيش از محبت مادر نسبت به فرزند.
مادر موسي، چو موسي را به نيل
درفكند از گفته رب جليل
خود ز ساحل كرد با حسرت نگاه
گفت: كي فرزند خرد بي گناه!
گر فراموشت كند لطف خداي
چون رهي زين كشتي بي ناخداي؟!
گر نيارد ايزد پاكت، به ياد
آب، خاكت را دهد ناگه به باد
وحي آمد: كاين چه فكر باطل است
رهرو ما اينك اندر منزل است
پرده شك را بر انداز از ميانتا ببيني سود كردي يا زيانما گرفتيم آنچه را انداختي
دست حق را ديدي و نشناختي
در تو تنها عشق و مهر مادري ست
شيوه ما، عدل و بنده پروري ست
به كه برگردي به ما بسپاريش
كي تو از ما دوست تر ميداريش!؟