چرا ایالات متحده پیش‌نویس قطعنامه چهارم را ارائه کرد؟

آمریکا؛ بازیکنی که این بار روی نیمکت ذخیره‌ها نشست

تاریخ انتشار : ۰۲ خرداد ۱۳۸۹

هنگامی که مسئولان کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا روز کاری دوشنبه را آغاز کردند، واقعاً غافلگیر شده بودند چون بدیهی‌ترین حق دولت آمریکا از سوی برخی کشورهای مستقل پایمال شده بود!

گرداب- "آمریکا به چه دلیلی پیش‌نویس قطعنامه چهارم علیه ایران را به شورای امنیت ارائه کرده است؟" این سوالی است که این روز‌ها در مورد واکنش آمریکا به بیانیه تهران بسیار شنیده می‌شود و پاسخ‌های مختلفی نیز به آن داده می‌شود. این نوشتار قصد دارد تا از زاویه دیگری این پرسش را پاسخ دهد.

هنگامی که مسئولان کاخ سفید و وزارت خارجه روز کاری دوشنبه را آغاز کردند، واقعاً غافلگیر شدند چون بدیهی‌ترین حق دولت آمریکا البته از منظر دولتمردان این کشور پایمال شده بود.

دولتمردان آمریکایی وقتی که متوجه شدند بیانیه تهران بدون اطلاع و نقش‌آفرینی آن‌ها صادر شده است، دچار یک شوک ناگهانی شدند. تقریباً در جریان‌های پس از جنگ سرد، کمترین رخداد بین‌المللی را می‌توان سراغ داشت که ایالات متحده در آن حق دخالت را برای خود متصور نبوده باشد و این دقیقاً مهم‌ترین نکته‌ای است که آمریکایی‌ها را دچار بهت و حیرت و پس از آن، خشم و شتابزدگی برای جبران این عقب‌ماندگی کرد.

گروه وین به طور عام و ایالات متحده به طور خاص، در حالی خبر توافق سه‌جانبه تهران، آنکارا و برازیلیا در مورد تبادل سوخت اتمی را آن هم از طریق رسانه‌های خود دریافت کردند که کار از کار گذشته بود! البته در یکی از بندهای توافقنامه عنوان شده که ایران آماده است تا جزئیات این توافق را به آژانس و گروه وین اعلام اعلام کند، ولی طبیعی است که کنار زدن ایالات متحده از موضوع هسته‌ای ایران به هیچ وجه برای این اسالات متحده راضی‌کننده نباشد. چرا که انحصار تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی از دست اعضای دائم شورای امنیت، جایی که آمریکا باید حرف اول و آخر را بزند و تکلیف همه پرونده‌ها را معین کند، خارج شده بود.

 عصبی‌ترین واکنش آمریکا در سال‌های گذشته
آیا امکان دارد بیانیه تهران، آغاز یک حرکت به سمت باز کردن فضای بین‌المللی برای همکاری میان بازیگران دولتی و غیردولتی، فارغ از باید و نبایدهای آمریکا و هم دستانش باشد؟ آیا بیانیه تهران، نشان‌دهنده این است که اگر یک مرتبه، آمریکا از نقش بازی‌سازی و سیاست‌گذاری کنار گذاشته شد، این اتفاق می‌تواند برای مرتبه دوم و سوم و دفعات دیگر رخ بدهد؟ اصلاً آیا ممکن است بی‌توجهی به مطالبات آمریکایی که خود را ابرقدرت بی‌چون چرا می‌داند، با بیانیه تهران آغاز شده و به تدریج نهادینه شود؟ این سوالات و پرسش‌های مشابه آن، دقیقاً از پس از دریافت امضای بیانیه تهران توسط طرف‌های سه‌گانه، سیاست‌ورزان و دولتمردان آمریکایی را عمیقاً به مشغول کرده است.

از این رو واکنش آمریکا در قبال دیپلماسی زیرکانه و حساب شده جمهوری اسلامی، در حد یک عکس‌العمل عصبی تنزل پیدا کرد و هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا بلافاصله اعلام نمود که با ارائه پیش‌نویس قطعنامه چهارم علیه ایران، پاسخ بیانیه تهران را داده است. و در پی آن حرف‌های ملال‌آور و کسل‌کننده مقامات غربی برای توجیه واکنش‌های منفعلانه خود، باز هم شروع شد.

 واکنشی از موضع اقتدار یا از سر انفعال؟!
آمریکا، پیش‌نویس قطعنامه چهارم را در نیویورک منتشر کرد چون هیچ رویکرد جایگزین (آلترناتیو) دیگری برای پاسخ به بیانیه تهران نداشت. به عبارت دیگر، آمریکایی‌ها هم حتی تصور نمی‌کردند که دیپلماسی جمهوری اسلامی دارای چنین انعطاف و پتانسیلی باشد که بتواند بازی، میز بازی و قواعد بازی را از دست غرب و گروه وین خارج کرده و به کنترل خودش در آورد.

آمریکا وقتی متوجه این پتانسیل دیپلماتیک ایران شده که انرژی جنبشی آن، تمامی رسانه‌ها و خبرگزاری‌های بین‌المللی را تسخیر کرده بود. بنابراین ایالات متحده چاره‌ای نداشت تا حیثیت خود را اعاده کند. اما از چه طریقی؟ ایالات متحده پیش‌نویس قطعنامه چهارم را -که اتفاقاً مفصل نیز هست– روی میز قرار داد تا جریان بازی را به نیویورک (شورای امنیت) بازگرداند، ولی آیا این اقدامی از سر اقتدار بود؟ هرگز!

این عملکرد آمریکا کاملاً موضع ضعف این کشور را نشان می‌داد. چون آمریکا هیچ برگ برنده‌ای در برابر ابتکار دیپلماسی ایران و تیم بیانیه تهران نداشت. به عبارت دیگر ایران به گونه‌ای مهره‌هایش را چید تا در زمان مناسب و موقعیت مناسب، نه تنها بتواند طرح و نقشه حریف (تحریم و افزایش فشار‌ها) را خنثی کند بلکه علاوه بر این، مدیریت بازی را نیز در اختیار خود بگیرد. مسئله‌ای که آمریکا از آن غافل بود و بر همین مبنا، بازی دیپلماتیک را واگذار کرد.

منبع: شبکه ایران