یک اندیشکده آمریکایی در مقالهای با بررسی تلاش ایران برای جلب حمایت کشورهای فرعی و شکل دادن به یک بلوک ضدغرب، با مرکزیت تهران، این فعالیتها را نیازمند توجه جدی و واکنش پیگیرانه واشنگتن دانست.
به گزارش
گرداب به نقل از فارس، اندیشکده "مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل" در گزارشی به قلم "براندون فایت"، تهران را در حال شکل دادن به شبکهای از ارتباطات گسترده سیاسی - اقتصادی با کشورهای فرعی تصویر و ادعا میکند که با تحلیل ابعاد مختلف این روابط، میشود دریافت که برخلاف ضعف نظامی و اقتصادی کشورهای درگیر
، قدرت اثر شبکه حاصل میتواند تهدیدی جدی برای آمریکا و غرب به شمار آید.
دوستان فرعی ایران، میتوانند در دور زدن تحریمها و ایجاد بازار جایگزین نفت به ایران کمک کنند
تهران در حاشیه جغرافیایی و راهبردی رقابت میان آمریکا و ایران، به دنبال همکاری با دولتهای مختلف با هدف ایجاد شبکهای از روابط دیپلماتیک و اقتصادی یا برخورداری از "شرکا"یی است که بتوانند شدت اثر تحریمهای بینالمللی را کاهش داده و به طور کلی در برابر تلاشهای غرب برای تحدید جاهطلبی تهران موضعگیری کنند. این "شرکا" ی فرعی که به طور عمده در آفریقا و آمریکای لاتین، قرار گرفتهاند، همچنین میتوانند به عنوان بازارهای جایگزین نفت ایران، پوششی دیپلماتیک بر فعالیتهای هستهای تهران، و در نهایت کمک به دستیابی ایران به کالاهای ممنوعه در فهرست تحریمهای بینالمللی نیز عمل کنند.
کشورهای فرعی با فراخوان تهران به موضعگیری علیه غرب، به سمت ایران کشیده میشوند
راهبرد عملی تهران، از حساسیتهای موجود در قبال یکدستیهای ایدئولوژیک و مذهبی، با هدف ایجاد ائتلافی از دولتهای غیر یا ضدغربی، که ظرفیت اثرگذاری بر جریان رقابت ایران با آمریکا را داشته باشند، پیروی میکند. دولتهای دخیل در چنین مشارکتی، به واسطه وعده کمکهای اقتصادی -به ویژه در بخش انرژی- و در کنار آن، از طریق فراخوان ایران برای اتخاذ مواضع مشترک علیه نظام بینالمللی غربی، به سمت ایران کشیده میشوند.
به علاوه، جمهوری اسلامی، انزوای فعلی خود را که به اراده آمریکا و اروپا شکل گرفته است، در قالب دنباله حرکت امپریالیسم غرب تصور کرده، و با استفاده از اعتبار خود، به عنوان یکی از اعضای جنبش عدم تعهد، نسبت به جلب حمایت دولتهای پراکندهای در سرتاسر قاره آفریقا، و همینطور آمریکاییهایی که از ابتدای امر، نارضایتی خود را از نظام غربی و دولتهای جریانسازش ابراز میکردهاند، اقدام میکند.
آمریکا نماینده وضع استثماری کنونی است و ایران وعده نظامی جایگزین را میدهد
به عقیده مقامات بلندپایه ایرانی، رقابت جمهوری اسلامی ایران، با آمریکا و همپیمانانش تنها یک مسابقه ساده میان دولتها نیست، که مقدمهای است بر شکلگیری برخوردی عظیم در سطح جهانی.
آمریکا نماینده وضع استثماری کنونی است، و ایران وعده نظامی جایگزین جهت پیشبرد منافع و اقتدار کشورهای در حال توسعه را مطرح میکند. یکی از شنوندگان سخنرانی احمدینژاد، رئیسجمهور ایران، در سال 2010 در نیجریه، که با طرح درخواستی جهت قطع جدی روابط همهجانبه با نظام فعلی تحت سلطه غرب، همراه شده بود، اینطور میگوید: «ما باید همکاری مناسبی با سایر کشورهای در حال توسعه داشته باشیم تا بتوانیم خود را از زیر سلطه قدرتهای غربی بیرون بکشیم. امروزه، روند تلاش برای نیل به چنین هدفی، در میان کشورهای مستقل در حال توسعه، رو به گسترش است. ما باید با فعالیتهای منسجم گروهی، یک سیستم اقتصادی مستقل بینالمللی را که تنها بر مبنای عدالت عمل کند، پایهگذاری کنیم.»
ایران شبکه بزرگی از کشورها را در برابر "سلطه غرب" به صف کرده است
علیرغم اینکه کشورهایی که ایران، همکاران خود را در میان آنها جستوجو میکند، از نظر نیروی نظامی و اقتصادی ضعیف هستند، اما تهران شبکه بزرگی از این کشورها را برای شکل دادن به یک صفبندی عظیم جهانی با هدف موازنه آنچه که "سلطه غرب" خوانده میشود، وارد بازی کرده است. تهران در پی آن است که خود را به عنوان مرکز بلوک غیرغربی معرفی کرده، و بتواند به زودی نفوذ آمریکا بر ایران و جهان در حال توسعه را از بین ببرد.
روابط ایران با کشورهای فرعی، از قابلیت انسجامبخشی در قالب سازمانی رسمی برخوردار است
توانایی واشنگتن در پس زدن تلاشهای ایران با هدف چگالش شبکه شرکایش، در کشورهایی که از کمکهای آمریکا یا روابط تجاری با این کشور بهره میبرند، و همینطور در آن دسته از کشورها که از پایههای اعتقادی لازم جهت مخالفت با رویه غرب، برخوردار نیستند، قوی و موثرتر واقع شده است. با اینکه پیشنهاد ارائه شده ایران برای دولتهای فرعی، پتانسیل لازم در مسیر تضعیف تلاشهای آمریکا با هدف محاصره و انزاوی این کشو را دارا است، اما از سوی دیگر نیز شبکه تهران، شکننده و احتمالا تا حدودی گمراهکننده است. حال باید دید که آیا تهران میتواند در زمینه پیشبرد تعهداتش در قبال شرکای بالقوه خود، با موفقیت عمل کند یا اینکه با انسجام دادن به روابط خود با دولتهای فرعی، در قالب فعالیت یک موسسه یا سازمانی رسمی، این پیوندها را از محدوده ارتباطات شخصی میان سران دولتها فراتر برد. طرح ایران برای بازسازی سیستم بینالمللی در برابر مدل غرب مدار، بیش از آنکه طرحی جامع، با امکان گسترشی جهانشمول به نظر برسد، تصویری از اتحاد تعداد انگشتشماری از حکومتهای حاشیهنشین را به ذهن متبادر میکند.
واشنگتن باید برای مقابله با نفوذ ایران به دنبال سیاستگذاریهای هوشمندانه و موثر باشد
تاخت و تاز ایران در آمریکای لاتین، و دیگر نقاط جهان، محصول یک دیپلماسی تهاجمی است که با هدف سبک کردن تحریمهای بینالمللی، و از آن بالاتر برای مبارزه با نظم بینالمللی -که تهران آن را به مثابه تهدیدی علیه منافعش میبیند- به جنب و جوش درآمده است. در حال حاضر، روابط ایران با قدرتهای منفرد فرعی، آنقدر قوی نیست که بتواند به این کشور در راه رسیدن به اهدافش کمک کند؛ به تبع این فعالیتها توجه آمریکا را برنمیانگیزد. علت ضعف فعلی شبکه همپیمانان ایران را میتوان در اختلافات موجود میان ایران و شرکای برگزیدهاش، و البته همینطور در تعامل پایدار و فشار موجود از جانب آمریکا، بر این شرکا، ارزیابی کرد.
برای جلوگیری از تقویت ارتباطات ایران با نیروهای فرعی، سیاستگذاران واشنگتن باید به راهبردهای گسترده فهرست شده در ادامه توجه کنند:
1- با کشورهای حاشیهای تعامل داشته باشید، اما گرم نگیرید
برخی تحلیلگران، از آمریکا برای غفلت از نواحی فرعی (به ویژه آمریکا لاتین) و به تبع میدان دادن به ایران در این مناطق، انتقاد میکنند. جاهطلبی ایران و راهبرد جغرافیایی بدون مرزش، در جستوجوی شریک و "همپیمان" نشان میدهد که آمریکا نخواهد توانست تبعات ناشی از کنار گذاشتن هیچ کدام از نواحی بینالمللی را بعدا جبران کند. اینطور گفته میشود که در کشورهایی با منافع راهبردی محدود، بهتر است تا تعاملات از طریق جریانی آرام و متداول صورت پذیرد، به ویژه زمانی که میدانیم ساختمان تعهدات ایران نیز به گونهای است که هر آن امکان دارد زیر بار وزن خود خم شده و فرو ریزد (برای مثال خط تولید خودروی سنیران در سنگال). کمکهای آمریکا و منافع بازرگانی، برای کشورهای فرعی، انگیزهای قوی جهت دور ماندن از همکاری کامل با ایران محسوب میشود.
2- آمریکا برنامه کمکها و حمایتهای خود را ادامه دهد
آمریکا باید برنامه کمکرسانی فعلی خود را چه در سطوح عمرانی و چه امنیتی حفظ و تقویت کند. هزینه اجرای این برنامهها به مراتب کمتر از تبعات احتمالی گسترش نفوذ ایران بوده و به علاوه اهمیت زیادی در موازنه تلاشهای ایران و نیز نمایش نگرانیها و توجه آمریکا خواهد داشت. از این گذشته، آمریکا باید با تقویت همکاری خود با همپیمانان کلیدیاش در حوزه خلیجفارس، مانند عربستان سعودی، توانایی ایران در بهرهبرداری از صادرات انرژی را، به عنوان ابزاری در جهت تقویت ارتباطاتش با دولتهای آمریکای لاتین و آفریقا به حداقل برساند.
3- ترسیم چهره ایران به عنوان یک نیروی آشوبگر انزواطلب
توانمندترین نیروهای فرعی در اثرگذاری بر این رقابت، نیروهای منطقهای مشتاقی مانند برزیل و آفریقای جنوبی هستند. آمریکا و همپیمانانش باید به طور ثابت حکومتهای فرعی را تحت فشار قرار داده و روشن سازند که همکاری با ایران برخلاف سود اقتصادی زودگذری که به همراه خواهد داشت، به علت پیشینه تاریک تهران در زمینه حقوق بشر و احتمال بالا گرفتن ناآرامیهای داخلی در این کشور، یک خطر اقتصادی بلندمدت و سیاسی محسوب میشود.
4- تهدید هر نوع همکاری در زمینه تهیه مواد شکافتپذیر برای ایران، با مجازاتهای سنگین و خشن
آمریکا باید هماهنگ با همپیمانان خود، کشورهایی را که گمان میرود در فکر تامین مواد هستهای مورد نیاز ایران هستند، به طور دائم و پیشگیرانه مخاطب اخطارهای خود در خصوص مجازاتهای سنگین اقتصادی قرار دهد. برای مثال موضعگیری آمریکا در مقابل زیمبابوه، نتایج مثبتی به همراه داشت که میتواند در برخورد با دیگر کشورهای حامی احتمالی ایران تکرار شود.
5- پرهیز آمریکا از انجام اقداماتی که میتوان تهدیدگر حق حاکمیت کشورهای آمریکای لاتین و آفریقا، محسوب شود
واشنگتن باید به شدت نسبت به تحریک خشم کشورهای آمریکای لاتین و آفریقا، در قبال آن دسته از فشارها و تحریمهای کاخ سفید که حاصل یک دیپلماسی دقیق و قانعکننده نیست، حساس بوده و از آن پرهیز کند. این وظیفه تیمهای فعال در سفارتخانهها است که با در پیش گرفتن رویکردی ظریف و دقیق، در برخورد با هر کشور، تمام حساسیتها و نگرانیهای مطرح ملی و سیاسی موجود در منطقه را به خوبی درک و در معادلات تعاملی وارد کرده باشند.
فاصله تهران با ایجاد ائتلافی ضدغرب میتواند کمتر شود
از سوی دیگر، آمریکا هیچگاه نباید در تخمین ظرفیتهای ایران در ناحیه فرعی اغراق یا عرصه رقابت فرعی را به عنوان موقعیتی بحرانی و حساس ارزیابی کند؛ واشنگتن باید پیشرفتهای ایران در این زمینه را با در نظر داشتن راهبرد فراگیر تهران در گریز از فشارهای غرب و گسترش منافع منطقهای خود، دنبال کند.
فاصله تهران از هر نظر، با ایجاد ائتلافی در میان دولتهای مخالف غرب، در ابعاد جهانی، بسیار زیاد است، اما چنین فاصلهای از این هدف تنها به واسطه تعامل و هوشیاری قدرتهای فعلی ایجاد شده است، که به طور قطع برای محافظت از نواحی فرعی باید ادامه یافته و تقویت شود.