به گزارش
گرداب، نشریه "فستر تایمز" در مقالهای به قلم "لینکلن میشل" مینویسد: یکی از قانع کنندهترین و ویرانکنندهترین پاسخها به تأکید بر قدرت نرم از سوی آمریکا، متهم کردن این کشور به دورویی است.
به طور کلی، این امر نتیجه حمایت نابرابر از آرمانهایی مانند آزادی و دموکراسی، اولویت دادن مکرر امنیت و نیازهای اقتصادی بر این آرمانها یا ناتوانی آمریکا در برآورده کردن شعارهای غرورآمیز خود است.
برخی اتفاقات میتواند دورویی آمریکا در استفاده از قدرت نرم را نمایان کند گاهی اتفاقات خاصی رخ میدهد که این دورویی را بیشتر نمایان میکند. مثلاً انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 و پس از آن عدم بازشماری آراء در فلوریدا برای کسانی که مخالف مداخله دولت آمریکا با نام انتخابات آزاد هستند، دستاویز تبلیغاتی بزرگی شد. به همین صورت رابطه دوستانه میان شرکت "هالیبرتن" و دولت بوش تلاشهای آمریکا برای توجه به مسئله فساد از طریق قدرت نرم و الگو قرار دادن رفتار خود را تضعیف کرد.
انحراف از تصویر جامعه کامل تلاشهای آمریکا در رسیدن به اهداف دیپلماتیک را تضعیف میکند قدرت نرم به شدت متکی بر تصویر آمریکا به عنوان جامعهای بردبار، دموکراتیک، عاری از تبعیض و آزاد در خارج از این کشور است. هرگونه انحراف از این تصویر ذهنی از سوی آمریکا، مورد توجه قرار گرفته و در نهایت تلاشهای آمریکا برای تأکید بر قدرت نرم و رسیدن به اهداف دیپلماتیک خود را تضعیف خواهد نمود. این امر به رهبران دیگر کشورها، به خصوص رهبران خودکامه نیز اجازه میدهد تا با اشاره به اعمال ناپسند آمریکا و اغراق در آن، از اعمال نادرست خود دفاع کنند. در مورد جنبش والاستریت، آمریکا هم اکنون با چنین وضعی مواجه است.
تصویر گسترده ایجاد شده از سوء استفاده از قدرت از سوی شهرداران در شهرهایی مانند اوکلند و نیویورک به دلیل استفاده شدید از قدرت و کم توجهی به اصلاحات اولیه، همچنین خشونت بیرحمانه پلیس که این اواخر به وضوح در محوطه دیویس در دانشگاه کالیفرنیا دیده شد، در تضاد کامل با بیانیههای آمریکا مبنی بر حمایت از شرکت کنندگان شجاع آفریقای شمالی در تظاهرات انجام شده طی سال گذشته است.
جنبش والاستریت با تظاهرات علیه حکومتهای دیکتاتوری قابل مقایسه نیستنمیتوان مقایسهای جدی میان شرکت کنندگان در جنبش والاستریت و شرکت کنندگان در تظاهرات علیه دیکتاتورهایی مانند مبارک، قذافی یا اسد انجام داد، زیرا با وجود شجاعت و صداقت بسیاری از تظاهرکنندگان آمریکایی، موقعیتهایی که در آن قرار دارند قابل مقایسه نیستند.
آزادی بیان، محدودیتهای پلیس و دموکراسی در آمریکا به مراتب بیشتر از مصر، لیبی یا سوریه است و باراک اوباما، مایکل بلومبرگ و دیگران هم دیکتاتور نیستند. با این وجود دشوار است عملکرد رئیس جمهور آمریکا را که با فصاحت در حمایت از مخالفان دیکتاتوری در دیگر کشورها صحبت میکند، اما در مقابل خشونتهای پلیس در میدانها و دانشگاههای شهرهای آمریکا سکوت میکند، دارای ثبات دانست.
آمریکا موافق آزادی بیان در دیگر کشورها است، اما از پوشش اخبار داخلی جلوگیری میکندآزادی بیان و تجمع، عناصر اصلی لیبرال و دموکرات شدن هستند که آمریکا در تلاش است این عوامل را در خارج از کشور گسترش دهد، اما تصاویری مانند جلوگیری از پوشش سرکوب جنبش والاستریت در نیویورک از سوی رسانهها حاکی از آن است که این آزادیها اغلب نادیده گرفته میشوند. در بسیاری از تظاهرات انجام گرفته در جنبش والاستریت، فریاد "تمام دنیا در حال نظاره است" به گوش میرسد که در عصر یوتیوب و توئیتر، این امر از هر زمان دیگر بیشتر واقعیت دارد.
هر تصویری از سوء استفاده از قدرت در آمریکا دستاویز رهبران دیکتاتور میشودهر تصویری از پلیس نیویورک یا اوکلند در حال سوء استفاده از موقعیت خود، هر داستانی درباره چگونگی مجروح شدن یک سرباز قدیمی یا شهروند سالخورده از سوی یکی از این نیروهای پلیس، هر تصویری از یک افسر پلیس دانشگاه که بر روی برخی دانشجویان که فقط آرام در تظاهرات نشستهاند به صورت تصادفی اسپری فلفل میزند، باعث لطمه زدن به توانایی آمریکا در اثرگذاری بر مردم و دولتهای سراسر دنیا شده و فقط به درد رهبران دیکتاتوری میخورد که میخواهند قبل از کشتار یا ضرب و شتم تظاهرکنندگان داخل کشور خود، خواهشهای آمریکا را نادیده بگیرند.
منبع:
فارس