به گزارش
گرداب، "فيليپ جيرالدي" (Philip Giraldi) افسر بازنشسته سازمان سيا در مقالهاي كه در سايت "آنتي وار" original.antiwar منتشر شد، با اشاره به گزارشهايي كه ايران را متهم ميكند به رهبران القاعده اجازه داده است به افغانستان بروند و سربازان آمريكايي را بكشند، مينويسد: شايد شما اين داستانسرايي را يك بار ديگر شنيده باشيد. دفعه قبل، صدام قهرمان اين داستان بود و متهم شد كه روابطي پنهاني با سران القاعده برقرار كرده است و به اين گروه شرير كمك كرده تا به ايالات متحده حمله كنند و مردم آمريكا را بكشند. بر عليه صدام -كه در واقع فقط تهديدي عليه مردم كشورش به شمار ميرفت- طوفاني از اخبار بر پا شد كه مدام تلاش صدام براي گسترش سلاحهاي كشتار جمعي و ماجراهاي روابط پنهاني وي با عاملان واقعه 11 سپتامبر را تكرار ميكردند و اين داستان را ادامه ميدادند. اكنون نوبت ايران است و داستان و داستانسرايان دقيقا تكراري هستند.
سابقه جنگطلبي در سياست رسانههاي آمريكاييحتي زماني كه همه چيز تغيير كند، جريان غالب رسانههاي آمريكايي American mainstream media) MSM) سياست "جنگ در هر مكان و هر زمان" policy of all war all the time را تغيير نميدهند.
تاريخ دروغگويي رسانهها طولاني است. در سال 1897، ويليام راندولف هرست William Randolph Hearst در نشريهاش به نام "نشريه صبح نيويورك" New York Morning Journal تعمدا مقالات شورانگيزي نوشت كه با تهييج افكار عمومي، به جنگ اسپانيا منتهي شد. ساير رسانههاي آن زمان، موضع محتاطانهاي در پيش گرفتند و حتي برخي از آنها هيجان هرست را كه منجر به آغاز جنگ شد، به تمسخر گرفتند.
در دوران كنوني، به دليل كاهش رقابت ميان رسانهها و بيعلاقه بودن آنها براي افشاي نيمهدروغهاي رقباي ديگر، موضعگيري مخالف، ديده نميشود. همآوايي ديدگاهها، به ويژه در سرمقالهها آشكار است و از تفكر گروههاي فكري نئوكانها آبشخور ميگيرد.
همه رسانههاي آمريكايي (MSM) به صورت ضمني معتقدند كه ايران يا داراي سلاح هستهاي است و يا در آستانه دستيابي به اين سلاحهاست. همچنين باور دارند كه ايران، تروريستهاي زيادي را تحت پوشش دارد و از آنها براي حمله به آمريكاي كاملا مظلوم و بيگناه استفاده ميكند. فضاي اشباعشده از پروپاگاندا باعث شده كه جامعه آمريكا، كم و بيش اين روايت را بپذيرند.
علت حمايت از سياستهاي دولت در رسانههاي آمريكاييتوضيح اينكه چگونه ما آمريكاييها به اين نقطه تأسفبار رسيدهايم، مشكل است. بخش مهمي از اين وضعيت به اين دليل است كه بيشتر رسانهها، جزئي از يك بنگاه هستند كه تمايلي ندارند قدرت حاكم را به چالش بكشند.
بخش ديگري از مشكل به دليل بستن بيشتر نمايندگيهاي خارجي روزنامهها و نيز كاهش خبرنگاران محلي است.
به علاوه، استفاده از روزنامهنگاران خاص براي پوشش اخبار جنگ به اين معناست كه فقط خبرنگاراني به روايت جنگ ميپردازند و به اخبار داغ جنگ دسترسي دارند كه مطابق ميل حلقه پنتاگون رفتار نمايند.
اما مهمترين عامل ايجاد اين تصورات در جامعه آمريكايي، اين است كه روزنامهنگاران متعصبي كه اعتقاد دارند جنگ طولاني به نفع آمريكاست و مشكلات اين كشور را حل ميكند، صفحات داخلي و سرمقالهها را پر ميكنند. آنها معتقدند كه سرنوشت آمريكا با جنگي بيپايان گره خورده است كه دشمنان -بخوانيد مسلمانان- در كل جهان پراكندهاند.
رسانهها در مورد اين تهديد بزرگنمايي ميكنند و به داستانپردازي خود ادامه ميدهند و با كشته شدن سربازان آمريكايي و سرازير شدن ميلياردها دلار به چاه بيانتهاي جنگ، اين رسانهها تلاش بيشتري براي راضي نگه داشتن عموم مردم به خرج ميدهند.
روايت رسانهها، به ويژه زماني ميان مردم مقبول ميافتد كه حقيقت، تلخ بوده و پرداختن به آن چندان دلپذير نباشد. به عنوان مثال در حالي كه رفتار درندهخويانه رژيم صهيونيستي عليه فلسطينيها، خشم مردم منطقه، عليه سربازان آمريكايي را برميانگيزد، رسانهها ترجيح ميدهند به جاي پرداختن به اين موضوع، در مورد نگراني عميق رژيم صهيونيستي از تهديد "بالقوه" ايران، قلم بزنند. اين نوع خبررساني، ناديده گرفتن كامل خطر بالفعل و واضحي است كه آمريكا را تهديد ميكند و بحث را به طور كامل به نفع رژيم صهيونيستي منحرف ميكند و به اين روايت كهنه كه يهوديان، همواره قرباني هستند و توان آزار ديگران را ندارند، جاني دوباره ميبخشد.
اجراي چنين سياستي، بيشباهت با اقدام رسانهها در مورد صدام نيست. مشتي مزخرف، آراسته شده و منتشر ميشوند، به اين اميد كه برخي از آنها مقبول مخاطب قرار گيرد.
سرنخ همه اطلاعات غلط درباره ايران به صهيونيستها باز ميگرددنشريه "ساندي تايمز" چاپ لندن كه در اختيار يك صهيونيست متعصب به نام "روپرت مرداك" Rupert Murdoch قرار دارد، به شيوه غيرعادي، نوشتههاي غير معتبري را منتشر ميكند كه تقريبا در تمام آنها به سازمان اطلاعات رژيم صهيونيستي (موساد) استناد شده است.
ادامه دارد ... .
منبع: خبرگزاری فارس