Gerdab.IR | گرداب

"پهپاد انسانی" در دام سربازان امام زمان؛

مشروح اعترافات جاسوس بازداشت شده سیا در ایران + فیلم

تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۳۹۰

به دستور اوباما میز ایران در سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا مامور می‌شود تا علاوه بر فعالیت‌های خرابکارانه و جاسوسی که تاکنون انجام می‌داده، پروژه‌ای سه جانبه را بسیار محرمانه و با همکاری موساد و MI6 طراحی کند.

به گزارش گرداب،  اولین تصاویر از جاسوس بازداشت شده سیا در ایران و فیلم اعترافات مهم این جاسوس منتشر شد. مشروح گزارش "مهار شده" که به چگونگی شکار پهپاد انسانی سازمان سیا (جاسوس آمریکایی) در ایران می‌پردازد به شرح ذیل است:

به دستور باراک اوباما میز ایران در سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا سیا مامور می‌شود تا علاوه بر هزینه‌های گذشته، فعالیت‌های خرابکارانه و جاسوسی که تاکنون انجام می‌داده، پروژه‌ای سه جانبه را بسیار محرمانه و با همکاری موساد و MI6 طراحی کند.

یعنی علاوه بر ترور و جنگ رسانه‌ای ‌سیا تمام توان خود را برای فاز سوم طرح‌ به کار می‌گیرد؛ راهی برای نفوذ.

حکمتی (جاسوس دستگیر شده سیا در ایران): «تمام مواردی که نیاز داری تا این ماموریت را انجام بدی با جزییات دونه دونه بهت یادمی‌دهند.»

نیاز سازمان سیا جدی است که این پروژه با فوریت و جدیت تمام در دستور کار قرار می‌گیرد. یک تیم ویژه مامور می‌شود تا زبده‌ترین فرد را برای نفوذ به دستگاه اطلاعات ایران انتخاب کند.

فرد مورد نظر در آریزونای آمریکا متولد شده و سابقه یک دهه آموزش‌های فشرده اطلاعاتی را در رزومه خود دارد. نام برده در آگوست 2001 در قسمت اطلاعات ارتش آمریکا مشغول به کار می‌شود.

حکمتی(جاسوس دستگیر شده سیا در ایران): «سال 2001 دبیرستان را تمام کردم و تصمیم گرفتم وارد ارتش آمریکا بشوم. آگوست 2001 رسماً لباس ارتش آمریکا را پوشیدم و آموزش‌های مختلف نظامی اطلاعاتی را دیدم.»

از آموزش‌های عمومی و ویژه نظامی به دانشگاهی مخصوص فرستاده می‌شود تا در کنار آموزش‌های اطلاعاتی زبان‌های خاورمیانه‌ای را نیز بیاموزد.

حکمتی: «وقتی که فهمیدند من کمی فارسی بلدم، کمی عربی بلدم، گفتند که ما دوست داریم شما را بفرستیم به یک دانشگاهی که عربی یادبگیری.»

حکمتی حالا به تحلیل گر اطلاعات تبدیل شده که با پوشش نظامی ارتش آمریکا وارد خاک عراق می‌شود.

ماموریت حکمتی در عراق شناسایی افرادی بین مقامات عراقی است که گرایش به آمریکا دارند، آمریکا می‌تواند با صرف هزینه آنها را عروسک خیمه شب‌ بازی خود بکند.
 
حکمتی: «نظر مقامات عراقی را در مورد آمریکا و حضور نظامیان آمریکایی در عراق بررسی می‌کردم. هدفمان این بود که در بین سران و مقامات افرادی که تمایل به آمریکا دارند پیدا کنیم و کاری کنیم که در روز وقوع هر مسئله ای اینها از نظامیان و آمریکا حمایت کنند و بعد از ارسال گزارشات ما به اطلاعات ارتش، ماموران امنیتی جلسه‌ای مخفیانه با این مقامات برگزار می‌کردند و سعی می‌کردند رابطه نزدیکتری را برقرار سازند.»

حکمتی باید افرادی را بیابد که اهداف آمریکا را در خاک عراق تامین کند.

حکمتی: «تاجایی که می‌توانند امور کشورها را کنترل می کنند؛ مخصوصاً بحث نفت را. آمریکا قصد داشت تا با تصرف چاه‌های نفت عراق سازمان اوپک را ورشکست کند و کاری کند که نفت فقط به دلار معامله شود تا قدرت آمریکا مقابل چین و روسیه بیشتر باشد. یکی از دلایل حضور نظامی آمریکا در عراق اینکه در خاورمیانه حضور داشته باشد و با نفوذ در گروه‌های اسلامی در بین مردم مسلمان نفوذ کند و انحراف ایجاد کند. آمریکا با پوشش آوردن دموکراسی آمد. یکی دیگر از اهداف آمریکا کنترل خاورمیانه از جمله ایران، سوریه، لبنان، عراق، بحرین و حتی تونس بود تا ایران برای این کشورها الگو نشود

حکمتی خیلی زود باید خود را به مقامات مافوق ثابت کند به طوری که بلافاصله پس از پایان ماموریت چند ماهه در عراق به استخدام چندین شرکت اطلاعاتی در می‌آید. "دارپا"، مرکز پیشرفته تحقیقاتی و اطلاعاتی متعلق به وزارت دفاع آمریکا است و حکمتی را از سال 2005 تا 2007 به خدمت گرفت. پس از دارپا حکمتی به KUMAGAMES (کوما گیم) می‌رود؛ شرکتی رایانه‌ای که از سازمان سیا پول می‌گیرد تا فیلم‌ها و بازیهای خاصی را برای تغییر افکار عمومی در خاورمیانه طراحی و رایگان توزیع کند و این بازی هدفش این بود که مردم عراق و همه دنیا را قانع کند که کاری که آمریکا دارد در کشورها انجام می‌دهد کار خوبی است.

حکمتی: «رئیس کوما به من زنگ زد و گفت من از طریق دارپا رزومه شما را گرفتم و ما یک برنامه داریم که دوست‌داریم با ما همکاری کنید.»

انتخاب حکمتی برای این است که سیا توانایی وی در دقت به جزئیات محیط و تفکر برای آمریکا را بسنجد. پس از کوما CUBIC کمپانی و شرکت خصوصی که پنهانی به کارهای اطلاعاتی می‌پردازد. تغییر این شرکت‌ها در فاصله زمانی کوتاه به خاطر این است که حکمتی آموزش‌های مختلف را در پوشش کار در شرکت‌های مختلف بیاموزد و ضمن اینکه دوستان و همراهان وی به ماهیت ماجرای وی پی نبرند.

حکمتی: «این شرکت هم یک پوششی بود برای سازمان سیا و فقط رئیس شرکت می‌دونه که شما با سازمان کار می‌کنید.»

تیم ویژه‌ای که میز ایران در سیا مامور کرده بود سرانجام حکمتی را برای عملیات پیچیده نفوذ انتخاب می‌کند، اما حکمتی باید پیشاپیش برای این ماموریت مهم و استراتژیک محک زده و آموزش ببیند.

حکمتی: «ژولای 2009 خانمی با من تماس گرفت که می‌گفت کارمند دولت است. اسمش "دولارس" بود.»

این آزمون‌ها به همین جا ختم نمی‌شود. حکمتی بارها تست دروغ سنجی و روانشناسی و معاینات پزشکی را با موفقیت پشت سر می‌گذارد تا دولارس مامور گزینش سیا با وی تماس بگیرد و اعلام کند که تحقیقات خاتمه یافته و حکمتی باید منتظر تماس آنها بماند و در این فاصله حکمتی به عنوان نیروی ویژه به BAESYSTENS فرستاده می‌شود
 
حکمتی: «یک تماس گرفته شد از BAESYSTENS که باید اونجا بری به عنوان تحلیل گر اطلاعات و اونجا ماموریت‌ها می‌گیری از مرکز اطلاعات در عراق که یک رئیس داری اونم بهت ماموریت می‌دهد.»

حکمتی در عراق حدود دو سال استفاده از سیستم‌های محرمانه و جمع‌آوری اطلاعات از اماکن و اشخاص مختلف به طور کاربردی را فرا می گیرد. در این بین سیا می‌کوشد تا پوششی مناسب، برای ماموریت بزرگ وی بیابد.

واشنگتن 2011
حکمتی: «یک زن به من زنگ زد گفت بیا پیش ما در واشنگتن. او گفت این مراحل آموزش که در عراق فرا گرفتی می‌خواستیم ببینیم شما اگر امکانات و ظرفیت خوبی دارید برای این پروژه فکر می‌کردیم که از شما چطوری استفاده کنیم.»

میز ایران در سیا که در مقابله با سرویس اطلاعاتی ایران شکست‌هایی پی‌درپی خورده است، پروژه نفوذ را حیاتی می‌بیند و با فوریت و جدیت تمام آن را دنبال می‌کند و از این رو بزرگترین ماموریت حکمتی که سفر به ایران است در هتل واشنگتن به وی ابلاغ می‌شود.

حکمتی: «من رفتم یک آقایی آمد و یک ساعت و نیم سوالاتی پرسید و گفت ‌ما برنامه‌هایی برات داریم اگه تو این کار موفق باشی بیشتر بهت آموزش و کار و سفر می‌دهیم برای این کار هم نیاز داره که بری ایران آیا برای این کار حاضری یا نه؟ من گفتم آره.»

مامور سیا با دادن توضیحات ریز و دقیق حکمتی را برای انجام این ماموریت بزرگ توجیه می‌کند و به وی اطمینان می‌دهد با پوششی که برای او ایجاد می‌کنند هیچ مشکلی پیش نیاید. دو طرف طی سه روز بارها نوع مواجه با ماموران اطلاعاتی با پوشش حکمتی را تمرین می‌کنند.

حکمتی: «بعد در مورد این داستان اینقدر تکرار و سوال و تمرین کردیم تا سناریو را خوب بلد شدیم.»

سیا تصمیم گرفته تا یکی از زبده‌ترین نیروهایش که در زمینه‌های مختلف اطلاعاتی آموزش دیده و حالا دیگه از سطح تحلیل‌گر اطلاعاتی بالاتر رفته با پوشش یک دلال اطلاعات در مسیر دستگاه امنیتی ایران قرار دهد تا نفوذ صورت گیرد. برای این کار فرد مورد نظر به هر طریق ممکن اعتماد سازی کند.

حکمتی: «اینکه شما میرید یک منبع می‌شوید برای وزارت اطلاعات، سه هفته می‌ری اطلاعات هماهنگ شده را بهشون می‌دی و یک پولی هم می‌گیری و بعد برمی‌گردی.»

حکمتی اجازه دسترسی به سری‌ترین سیستم‌های اطلاعاتی را پیدا می‌کند تا برای جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز پروژه نفوذ، به پادگان بگرام افغانستان فرستاده می‌شود و در این هنگام شبکه‌های مختلف ایران که تحرک و فعالیت‌های بگرام را زیر نظر دارند از حضور یک آمریکایی ایرانی تبار در این پادگان مطلع می‌شوند. حکمتی سپس با پروازی به دبی می‌رود.

حکمتی: «ازپایگاه بگرام تا کابل 45 دقیقه فاصله است. من در یک مرکز جاسوسی کار می‌کردم که در بگرام مستقر بود. من از بگرام یک سری پرواز داشتم که یکی از آنها از خط بگرام به دبی بود. دو روز در دبی مستقر و از آنجا یک بلیت گرفتم و به تهران آمدم.»

حجم اطلاعاتی که حکمتی آورده به گونه‌ای است که هر سرویس اطلاعاتی در مواجهه با آن خود را در مقابل منبعی مهم می‌بیند و سعی می‌کند تا علاوه بر صحت سنجی هر طور شده این منبع را از دست ندهد و نیاز اطلاعاتی‌اش را به وسیله آن برآورده کند و این همان دامی است که برای ایران پهن شده است.

هر سرویس اطلاعاتی نیاز به اطلاعات دارد، هر سرویس اطلاعاتی نیاز به منابع دارد و مخصوصا ایران که با آمریکا دشمن است. سازمان سیا در این پروژه به دنبال ایجاد اثر انگشت یا ردپای سرویس اطلاعاتی ایران است تا هر طور شده لااقل یکی از ماموران امنیتی ایران را به دام انداخته و پس از درخواست اطلاعات از حکمتی به توانمندی و نیازهای ایران اشراف یابد تا بتواند از آن بعنوان حربه‌ای علیه ایران قرار دهد.

حکمتی: «نقشه آنها بود که اولش یک‌سری اطلاعات ارزشمند را مفت بدهند که بعد ببینند اطلاعات خوبی است یا نه و بعدا با من تماس بگیرند. کسی که تشنه باشه بهش آب می دی، نمی پرسه آب را از کجا گرفتی و آب می خوره و می گه خیلی ممنون.»

ولی دستگاه امنیتی ایران بر این تشنگی اشراف یافت. با ارزیابی درستی، اطلاعات به فرعی بودن کار پی می‌برد و با شناسایی مسیرها و راه‌های اعزام فرستاده که حکمتی از آنها عبور کرده بود پروژه نفوذ را کنترل و مهار می‌کند.
 
 سربازان گمنام امام زمان‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف؛ این مجاهدان خاموش جمهوری اسلامی ایران با ردگیری و مهار فرستاده نه تنها پروژه نفوذ را با شکست مواجه کردند، بلکه شبکه گسترده جاسوسی با طیف وسیعی از اطلاعات ستاد را شناسایی و منهدم کردند تا روش‌های واسطه‌ها و همکاران این شبکه جاسوسی در اعتبار نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی قرار و بار دیگر نقشه بدخواهان این مرز و بوم فنا شود.

دانلود