به گزارش
گرداب، رئیس موسسه حکمت و فلسفه ایران مطالعه دقیق و جریانشناسانه فرقههای نوظهور را ضروری دانست و گفت: «بدون مطالعه دقیق و جریانشناسانه درباره فرقههای نوظهور، گرفتار پدیدهای میشویم که از هیچ طریقی نمیتوان آن را کنترل کرد.»
حجتالاسلام "عبدالحسین خسروپناه"، دیروز هفتم دی در نخستین نشست علمی علل پیدایش و گسترش عرفانوارهها و راهکارهای مقابله با آن به ارائه تحلیلی از جریانشناسی عرفانوارهها پرداخت و با بیان اینکه تعبیر معنویتواره را به عرفانواره ترجیح میدهد، معنویت را در دو معنای الهی و سکولار مورد بررسی قرار داد.
وی رسیدن سالک به قرب الهی و دستیابی به نفس مطمئنه را از مهمترین دغدغه معنویتهای دینی و الهی برشمرد و افزود: «معنویت دینی به احساس آرامش توجه دارد و تنها به دنبال ایجاد یک احساس آرامش مطلق نیست، اما معنویتهای سکولار به دنبال حل بحرانهای روحی و روانی انسانها هستند و سلوک برای رسیدن به مقام توحید را دنبال نمیکنند.»
رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با بیان اینکه انسان معاصر دچار بحران معنویتی شده و معنویتوارهها در صدد رفع آن بحران هستند به ارایه تعریفی از جریان پرداخت و گفت: «جریان یک جمعیت مدیریت شده نظاممند تأثیرگذار بر جامعه است و فرد اگرچه در ایجاد جریان نقش دارد، اما جریانساز نیست.»
وی جریانهای معنویتواره را به اعتبار پذیرش و عدم پذیرش باورهای دینی، تأثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی و اعتبار منش سیاسی و استعماری تقسیم کرد و با بررسی اعتبار باورهای دینی در شش دسته، این تقسیمبندی را برای مدیریت فرهنگی کشور بسیار مفید دانست.
حجتالاسلام خسروپناه ادامه داد: «دسته اول
گروههای الحادی مانند کلیسای شیطانی است که برخلاف برخی که معتقدند شیطانپرستی مدرن و حتی شیطانپرستیهای سنتی جریانهای معنویگرا نیستند، معنویتگرا است؛ چراکه برای تأمین نیاز معنوی، به شدت از موسیقیهای مدرن استفاده میکند.»
وی در تبیین بهتر دسته اول به جریان یزیدیه در کردستان عراق و در مناطقی از قفقاز اشاره کرد و گفت: «یزیدیه جریانی صوفیمسلک با رویکرد و روشی شیطانی است، البته آنها نمیپسندند که شیطانپرست خوانده شوند، اما ارادت خاصی به شیطان دارند، در حالی که خود را مسلمان میدانند.»
مدیر گروه فلسفه و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: «دسته دوم گروههایی
هستند که در ظاهر با معنویتهای دینی و با تبلیغ روشها و آیینهای مذهبی منافاتی ندارند، اما در عمق اینگونه نیستند و در آنها تعارض دیده میشود.»
وی افزود: «دسته سوم مانند
سیک که به شدت متأثر از اسلام است و اما
منشأ دینی برای خود قائل نیست، گروههایی با منشأ شرقی و تبلیغات در ظاهر مذهبی هستند و دسته چهارم
زیرشاخههای مسیحیت و یهود مانند شاهدان یهوه و مونیز هستند که از ادیان غیر اسلامی پدید آمدهاند؛ خود را دینی میدانند و به شدت از علوم روانشناختی متأثر شدهاند.»
حجتالاسلام خسروپناه دسته پنجم را گروههایی معرفی کرد که
از مذاهب اسلامی نشأت گرفتهاند اما معنویتهای التقاطی را رواج میدهند و گفت: «فرقههای صوفیه جزء این دسته هستند که از یک سو ادعای اسلام دارند و خود را مسلمان میدانند و حتی ممکن است مرجع تقلیدی را هم بپذیرند و در مسجدها شرکت کنند، اما خانقاه دارند و مناسک آنها کاملا التقاطی است.»
وی گروههایی مانند
بهائیت را که از مذاهب اسلامی انشعاب یافتهاند و در اعتقاد به دین اسلام پایدار نماندهاند را در دسته ششم این تقسیمبندی قرار داد و با طبقهبندی فرقهها به لحاظ اجتماعی ابراز داشت: «بعضی از فرقهها به لحاظ اجتماعی حضور پررنگتری دارند و دنبال آن هستند که در سطوح مختلف جامعه نفوذ کنند.»
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه حیات برخی از فرقهها به سکوت و حیات برخی دیگر به تبلیغ و ترویج است و هرگز نباید در بررسی این جریانها دچار اشتباه و یا داوری اشتباه شویم، افزود: «برخی معنویتها از ابتدای تأسیس دغدغه دینی نداشتند و نسبت به دین لابشرط هم نبودند، اما صرفا میخواستند فعالیتی معنوی برای درمان برخی دردها را شروع کنند.»
وی مطالعه دقیق و جریانشناسانه درباره فرقههای نوظهور را ضروری دانست و با بیان اینکه اگر مطالعه دقیق جریانشناسانه در این حوزه صورت نگیرد، گرفتار پدیدهای میشویم که از هیچ طریقی نمیتوان آن را کنترل کرد، گفت: «مدیریت این جریانها نیازمند فعالیت علمی و جریانشناسانه جامعهشناسانه است.»
حجتالاسلام خسروپناه اظهار داشت: «اعضای فرقههای جدید پایبندتر و متعصبتر هستند و به فرقه خود دلبستگی زیادی دارند، بیشتر به صورت زیرزمینی و پنهان کار میکنند و رهبران این فرقهها در همه ابعاد زندگی فرد دخالت دارند، از اینرو باید درباره عوامل پیدایش این جریانها مطالعه جدی صورت گیرد.»
وی دو عامل علمی و سیاسی را در پیدایش جریانهای نوپدید مؤثر دانست و گفت: «علم مدرن فرقهساز است و اگر مشکلی را حل میکند، مشکلات دیگری را به وجود میآورد؛ مهمترین بحران علم مدرن به وجود آوردن بحران معنویت و شکلگیری فرقههای نوظهور است؛ لازمه رفع بحرانهای معنوی وجود معنویتهای نوظهور است.»
منبع: رسا