گرداب- "محمد خودر" در مقالهای در پایگاه تحلیلی "صباح ریپورت" مینویسد: در طول تاریخ، درستی و عدالت برای تمامی امپراتوریها و جرگهسالاریهای قدرتمند امری نفرین شده بوده است. از الهامات الهی گرفته تا لزوم همزیستی مسالمتآمیز انسانها، عدالت همیشه بالاترین و شریفترین فضیلتی بوده است که تضمین میکند هیچ انسان، دولت و ملتی بالاتر از قانون تساوی حقوق تمام انسانها نیست و افراد مظلوم، فقیر و ضعیف میتوانند با کمک آن آزادی، برابری، ارزش و جایگاه خود را طلب کرده و درخواست اجرای عدالت کنند.
زندگی، حقوق انسانی، آزادی و اختیار از سوی خداوند به انسانها عطا شده است، بنابراین هدف انسان این است که به هیچ کس اجازه ندهد این فضائل و موهبتها را با زور از او پس گیرد.
"ادموند بورک" میگوید: «فقط یک قانون برای همه وجود دارد و آن قانونی است که تمام قوانین تحت لوای آن قرار دارند، قانون خالق ما، قانون انسانیت، عدالت، تساوی – قانون طبیعت و ملتها.»
سازمان ملل با هدف ایجاد صلح جهانی تبدیل به اجتماعی از قدرتمندان و برای منافعشانبرای اولین بار در تاریخ بشر ملتها در یک مؤسسه بینالمللی برای جلوگیری از اختلافات و حل آنها، حل و فصل منازعات و برای ایجاد مکانی بینالمللی که در آن بیعدالتی و رفتار غیر انسانی یک فرد علیه دیگری شنیده شده و در مورد آن رأی صادر میشود، به دور هم جمع شدند. بنابراین از خاکستر دو جنگ جهانی در اروپا سازمان ملل پدید آمد، مؤسسهای سرشار از امید، آزادی، عدالت، تساوی و حقوق بشر برای همه مردم، حق مردم برای خود مختاری، رهایی از حمله و اشغال؛ مؤسسهای که مروج صلح است اما متأسفانه این سازمان به قیمت زندگی میلیاردها نفر در سراسر دنیا، تبدیل به اجتماعی از قدرتمندان و برای منافع قدرتمندان شد.
سازمان ملل از زمان شروع به کار خود در خدمت منافع سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی پنج کشور ابرقدرت عضو شورای امنیت بوده که هرکدام از آنها دارای یک رأی یا حق وتو هستند که میتواند باعث نجات جان مردم و برقراری صلح شود یا برای حفظ منافع خود و کشورشان، باعث قتل عامهای مهارناشدنی شود.
بیشتر تصمیمات شورای امنیت وابسته به سیاستهای داخلی و قدرت منافع خاص است. به نظر میرسد اشتهای سیریناپذیر غرب برای قدرت امپریالیستی پس از قرنها اشغال بیشتر کشورهای دنیا هنوز فروکش نکرده است.منافع ملی خلاصه میشود به پول؛ به خصوص در حکومتهای دموکراتی که یک درصد از جمعیت دارای قدرت در آنها انتخابات را برای خود میخرند. سیاستمداران و مؤسسههای سیاسی مانند گروگان در دست همین افرادی هستند که انتخابات را خریداری کردهاند.
نفوذ آمریکا و انگلیس در سازمان ملل باعث تشکیل اسرائیل و جنگ عراق شدآشکارترین نمونههای این امر در تاریخ معاصر، تشکیل رژیم نامشروع اسرائیل در فلسطین به خاطر نفوذ و قدرت انگلیس و آمریکا و تحمیل خواستههایشان بر سازمان ملل، و همچنین حمله نامشروع و غیر اخلاقی آمریکا (و متحدانش) به عراق و قتل عام در این کشور به خاطر نفوذ زیاد نومحافظهکاران یهودی همسو با منافع اسرائیل و طمع سیریناپذیر شرکتهای نفتی است. آنها اطلاعات نادرست و تبلیغات گستردهای ایجاد کردند که نگرانی شدیدی در کاخ سفید، کنگره و میان مردم به وجود آورد.
"آری شاویت" در مقالهای که در سوم آوریل سال 2003 در روزنامه "هاآرتز" منتشر شد، مینویسد:جنگ عراق از سوی 25 اندیشمند نومحافظهکار که بیشتر آنها یهودی هستند، برنامهریزی شد و آنها به رئیس جمهور بوش فشار آورند تا روند تاریخ را تغییر دهد.
پس از نه سال کشتار و ویرانی، آمریکا سرانجام از عراق خارج شد (نه به طور کامل) و آنچه از خود بهجا گذاشت، بیابانی است که قبلاً کشوری آباد بود اما آمریکاییها آن را عراقی آرام، دموکراتیک و شکوفا مینامند. آنها برای گسترش دموکراسی دست به کشتار زدند. امروزه عراق به لطف اسرائیل و آمریکا شاهد شدیدترین درگیریهای فرقهای است که اتحاد ملی را به شدت تهدید میکند.
پروفسور "ساموئل هانتینگتن" در کتابی با عنوان "برخورد تمدنها و ایجاد نظم نوین جهانی" مینویسد: در دنیایی که سرشار از تضادهای قومی و برخوردهای تمدنی است، باور غرب بر جهانی بودن فرهنگ غرب دارای سه اشکال عمده است: اشتباه است؛ غیر اخلاقی است؛ خطرناک است... امپریالیسم نتیجه منطقی عامگرایی است.
منافع اسرائیل تبدیل به هدف اصلی بیشتر دولتها،بهخصوص آمریکااین دو نمونه نشاندهنده ناکارایی، عدم موفقیت و بیکفایتی سازمان ملل در جلوگیری از چنین اعمال غیر مشروع، غیر اخلاقی و کشتار جمعی یک کشور علیه کشور دیگر و ارتکاب جرائم جنگی غیر قابل تصور، جرائم علیه انسانیت، قتل عام و تجاوز است.
دنیای ما در حقیقت تبدیل به سیارهای به مرکزیت اسرائیل شده است که در آن منافع اسرائیل تبدیل به مشغولیت و هدف اصلی تمام دولتها و در رأس آنها آمریکا که منافع اسرائیل اساس سیاست خارجی آنها در خاورمیانه است، شده. رؤسای جمهور آمریکا معمولاً صهیونیستهای یهودی را در شورای امنیت ملی به کار منصوب میکنند تا سیاستهای خاورمیانه را هدایت کنند. آیا دیگر جای تعجبی باقی میماند که اسرائیل با پشتیبانی آمریکا، تمام قطعنامههای سازمان ملل، تمام لوایح بینالمللی یا رویههای صلح را زیر پا گذاشته و حتی بر خلاف منافع ملی آمریکا که همیشه حامی و پشتیبان اوست، عمل میکن.
"دان شاپیرو"، سفیر آمریکا در اسرائیل، در ششم سپتامبر سال 2011 در گفتگو با مؤسسه "جوئیش پیپل پالیسی" (JPPI) آنچه را که همه دنیا در حال حاضر میدانند، علناً قبول کرد؛ سیاست خارجی آمریکا سیاستی است که از سوی اسرائیل تنظیم میشود و فقط در خدمت اسرائیل است، نه آمریکا.
هدف سیاستهای آمریکا، حفظ امنیت اسرائیلسفیر آمریکا گفت: «اولین کار این است: تمام سیاستهایی که دولت در قبال خاور میانه ایجاد میکند، آزمایش میشود تا مطمئن شوند با هدف حفظ آینده اسرائیل به عنوان کشوری امن، یهودی و دموکراتیک منطبق است. این تعهدی است که تمام دولتمردان ما مشترکاً به آن پایبند هستند، حتی هنگامی که بحث بر سر روابط آمریکا و اسرائیل و درگیریهای منطقهای از زوایای مختلف است. آزمون سیاستهای ما –یعنی اینکه وضعیت اسرائیل را به عنوان کشوری امن، یهودی و دموکراتیک بهبود بخشد– تعهد ما را در جنگ تمام عیار علیه کسانی که بخواهند اسرائیل را در جامعه جهانی منزوی کرده یا غیرقانونی نشان دهند، توضیح میدهد.»
بسیاری از سیاستمداران، دیپلماتها، مقامات نظامی، اعضای آکادمی، روزنامهنگاران و سازمانهای ملی آمریکا چندین دهه است که به این مطلب اذعان دارند، اما از بیان این مطلب در رسانهها و اعلام قدرت اسرائیل و لابی آن، مخصوصاً آیپک، بر دولت آمریکا منع شدهاند.
"بیل کلینتون"، رئیس جمهور سابق آمریکا اظهار داشت: «آیپک در لابی کردن از هرکسی بهتر است». یا سخنگوی اسبق کاخ سفید، "نیوت گینگریچ"، آیپک را پرنفوذترین گروه با هدف کلی... در کل زمین خواند.
سناتور اسبق "فریتز هالینگز" در هنگام بازنشستگی گفت: «اینجا نمیتوان در قبال اسرائیل سیاستی غیر از آنچه آیپک میگوید، داشت. بنابراین زنگها برای که به صدا در میآیند؛ برای اسرائیل و نه برای میلیونها فلسطینی قربانی و محروم. بر اساس گفتههای "گلدا میر"، چیزی به نام مردم فلسطین وجود نداشته است.»تاریخ ساخته دست اسرائیل به دنیا تلقین شده و هیچکس جرأت مخالفت با آن را نداردبه دنیا تلقین شده است تا تاریخ ساخته دست اسرائیل و ادعای بیگناهی آنان در مقابل رنج مردم فلسطین را قبول کنند. اسرائیل به لبنان، مصر، سوریه، اردن، عراق، لیبی و یمن حمله کرده است و حالا هدف بعدی آنها ایران است. در همین حال سازمان ملل و جامعه جهانی فقط ابراز نگرانی کردهاند که این امر برای مجروحان و کشته شدگان بیمعنی است.
مورخ انگلیسی، پروفسور "آرنولد تویینبی" میگوید: «
در فلسطین هم مانند سایر مکانها درست و غلط یکی است. موضوع منحصربهفرد درمورد درگیریهای فلسطین این است که تمام دنیا به حرفهایی که طرف گناهکار میزند، گوش میدهند و حرفهای قربانیان را نادیده میگیرند.»بنابراین قربانیان امپریالیسم غربی و صهیونیست برای حمایت و عدالت باید به چه کسی پناه ببرند؟ چه کسی در این دنیا شجاعت و پایبندی مخالفت در برابر اسرائیل، در مورد غارت فلسطین، از بین بردن روزافزون اقلیتها، تخریب صدها روستای فلسطینیان، ویرانی هزاران خانه، مزرعه و باغ، ستم و پایمال کردن حقوق مردم تحت امر، سرقت آبهای سرزمین فلسطین برای پرکردن استخرهای ساکنان و ساخت بیامان سکونتگاه در سرزمین اشغالی فلسطین علیرغم ابراز نگرانی مداوم سازمان ملل، آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و صدها قطعنامه سازمان ملل که اسرائیل با مصونیت نادیده گرفته و پایمال میکند را دارد. اسرائیل حتی رئیس جمهور آمریکا را که جرأت مطرح کردن پیشنهاد توقف ساخت سکونتگاه جدید را داشت در اتاق خود تمسخر میکند.
هیچ یک از این "نگرانیهای" مطرح شده نتوانسته است حتی جلوی گذاشتن یک آجر در آنچه که تمام دنیا "سکونتگاه غیرقانونی" مینامد را بگیرد. اما آمریکا این سکونتگاهها را فقط "نامعقول" خوانده و قطعنامه شورای امنیت مبنی بر "نامشروع" خواندن این سکونتگاهها را در اقدامی شرمآور وتو کرد.
اگرچه چهارده کشور عضو شورای امنیت اخیراً تا حدودی اشتباه خود را جبران کرده و از آمریکا به خاطر عدم جلوگیری از ادامه ساخت و ساز در کرانه باختری و بخش شرقی اشغال شده اورشلیم انتقاد کردند؛ متأسفانه باز هم اسرائیل رأی شورای امنیت را نادیده خواهد گرفت.
سازمان ملل در مورد مسئله فلسطین صلاحیت خود را از دست داده استشرم آور است که سازمان ملل بار دیگر در دستیابی به اهداف خود ناکام مانده و بهجز شورای حقوقبشر سازمان ملل، تمام اعتبار خود را در مورد صلاحیت یا مشروعیت برای اثرگذاری بر چندین دهه اشغال غیرقانونی سرزمین سه میلیون فلسطینی از سوی اسرائیل و کما بیش شرایط هفت میلیون پناهنده فلسطینی که در اردوگاههای کثیف در کشورهای عربی همسایه زندگی میکنند، از دست داده است.
اسرائیل سخت تلاش کرده تا به مأموریت "آژانس کار و امداد سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در خاورنزدیک" جهت ارائه کمک به پناهندگان فلسطینی پایان دهد و حتی کنگره آمریکا را مجبور کرده تا دیگران را تهدید کند تا بودجه این آژانس را قطع کنند. به عقیده اسرائیلیها، کودکان فلسطینی نباید از حق غذا، بهداشت و درمان، آموزش و حتی آب آشامیدنی تمیز برخوردار باشند. اگر نتوانند فلسطینیها را با گلوله بکشند، آنان را از گرسنگی و بیماری خواهند کشت.
دنیا از رویارویی با اسرائیل عاجز استتا زمانی که دنیا از رویارویی با اسرائیل عاجز است و از این کار میترسد، هیچ عدالتی در مورد فلسطین، یا صلح در منطقه یا نیمکره غربی وجود نخواهد داشت.
دنیا به این باور رسیده است که اسرائیل همیشه بالاتر از قانون است و هیچگاه مسئول جنگها، کشتارها و ظلمهایی که به مردم فلسطین کرده نبوده است و به استفاده از سلاحها و حق وتوی آمریکا در قبال مردم بیپناه غیرنظامی فلسطین و لبنان با مصونیت ادامه خواهد داد.دنیا با ترس منتظر حمله اسرائیل به ایران است، عملی که پیامدهای نظامی و اقتصادی جدی برای منطقه، آمریکا، اروپا، چین و ژاپن خواهد داشت.
جدیت شورای امنیت و دیوان بینالمللی لاهه فقط در مقابل کشورهای ضعیفاما در آن روی سکه، شورای امنیت سازمان ملل در حال قدرتنمایی است. این شورا فقط در برابر کشورهای ضعیفتر، به خصوص کشورهای عرب و مسلمان قدرت خود را نشان میدهد. در مورد این کشورها، قطعنامههای سختگیرانه با نتایج سیاسی و اقتصادی جدی به طور مدام به تصویب میرسد که براساس آنها، این کشورها مسئول شناخته شده و برخی رهبران آنها نیز در دیوان بینالمللی لاهه تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند.
عملکرد دیوان مستقل بینالمللی لاهه نیز مانند شورای امنیت سازمان ملل، تحت تأثیر مقررات، دو رویی، تبعیضها و خواستههای سیاسی همان کشورهای قدرتمندی است که بر سازمان ملل حاکم هستند. در حقیقت این محل دادگاهی علیه کشورها و رهبران نیمکره جنوبی است، اما هیچ گاه به خاطر حمله و ویرانی عراق علیه آمریکا، انگلیس و غیره –و علیه اسرائیل، آخرین قدرت استعماری دنیا- کاری انجام نمیدهد.
"آسوشیتدپرس" در 15 دسامبر 2011، در گزارشی از قول "لوئیس مورنو اوکامپو"، دادستان دیوان بینالمللی لاهه، در مورد مسئله احتمال دستگیری رئیس جمهور سودان به خاطر جرائم جنگی مینویسد: دادستان کل دیوان بینالمللی لاهه، آقای "لوئیس مورنو اوکامپو"، روز پنجشنبه اعلام کرد: سرنوشت رئیس جمهور سودان، "عمر البشیر"، مشخص است. او به خاطر قتل عام و جرائم علیه انسانیت در "دارفور" محاکمه خواهد شد... عدالت بینالمللی همیشه پابرجا خواهد ماند.
چقدر در برابر سودان شجاعانه برخورد میکنند و چقدر در قبال اسرائیل بزدل هستند. آیا کشوری شجاع عضو دیوان بینالمللی لاهه نیست که بخواهد اسرائیل را به خاطر جرائم جنگی مورد پیگرد قرار دهد؟ کسی نیست که دو مزدور قاتل سوریه و یمن را به خاطر کشتار غیرنظامیان بیگناه که خواستار رهایی از دیکتاتوری بودند مورد پیگرد قرار دهد؟
عدم وجود نمایندهای از کشورهای مسلمان یا عرب در دیوان بینالمللی لاههمتأسفانه در کل ساختار دیوان بینالمللی حتی یک قاضی یا دادستان عرب یا مسلمان وجود ندارد که این امر حذف آشکار نمایندگان 7.1 میلیارد مسلمان ساکن 57 کشور اسلامی (نماینده 30% کل کشورها) است.
این امر غیرانسانی است که کل جامعه جهانی در سکوت و ترس شاهد کشتار مردم غیرنظامی سوریه و یمن هستند و هیچ کاری برای توقف این وضعیت انجام نمیدهند. دنیا بیشتر مایل است تا اتحادیه عرب، اتحادیهای از حاکمان ستمگر، با مسئله سوریه سروکار داشته باشد و به شورای همکاری خلیج فارس اجازه دهند تا مسئله جنگ داخلی احتمالی در یمن را حل و فصل کند.
عربها، با درنظر گرفتن کشمکشهای داخلی و صداقت سیاسی با کشورهای خارجی، به خصوص آمریکا و بنابراین به طور مستقیم با اسرائیل، محکوم به شکست هستند.
درک این مطلب دشوار است که چرا غرب، روسیه و چین، با وجود جنبشهای عربی که علیرغم سختیهای شکلگیری اولیه به کشورهای دیگر نیز سرایت خواهد کرد –مگر آن که آنان از ظهور "اسلام گرایانی" که تسلط و طمع اقتصادی آنان را به چالش میکشند، هراس داشته باشند- هنوز با دیکتاتورهای عرب در ارتباط هستند.
جنبشهای عربی گریبان کشورهای ظالم و اشغالگر را خواهد گرفت"خیزش اعراب" غیر قابل توقف است و بیشک پیامدهای آن در خاورمیانه گریبان کشورهایی را خواهد گرفت که به این کشورها ظلم کردهاند، به خصوص آمریکا و اسرائیل. آنها را اشغال کردهاند، منابع آنان را به انحصار خود در آوردهاند و با دین مورد علاقهشان، یعنی اسلام و پیامبر محبوب و مورد احترام آنان، یعنی حضرت محمد
صلی الله علیه و آله و سلم خصومت داشته و حرمت آن را از بین بردهاند. اما مشکل جهان اعراب مسلمان این است که در صورت عدم اتحاد، خودشان بدترین دشمن خود هستند. بنابراین اعراب حق رأی داشته و میتوانند دموکراسی داشته باشند، البته اگر این دموکراسی مورد تأیید آمریکا و اسرائیل و عاری از اسلامگرایان باشد، در غیر اینصورت "صدام" را به خاطر بیاورید.
سازمان ملل برای انجام مأموریت اصلی خود باید در منشور خود تجدید نظر کندسازمان ملل باید در منشور خود در مورد عضویت شورای امنیت تجدید نظر کرده و ساختار وتو را ملغی کند و قطعنامهها را با اکثریت آراء به تصویب برساند. این اعضا باید بیشتر از کشورهای نیمکره جنوبی، به خصوص کشورهای ثروتمند نفت خیز عربی، باشند تا خطر قطع بودجه سازمان از سوی آمریکا را از بین ببرند. شاید حتی بهتر باشد مقر اصلی شورا به خارج از آمریکا منتقل شود. "کوفی عنان" میگوید: «سازمان ملل، که اعضای آن تقریباً از تمام کشورهای جهان هستند، بر اصل ارزش برابر تمام انسانها بنیانگذاری شده است.»
منبع:
فارس