ترور دانشمندان هسته‌ای، تمرینی برای گسترش همکاری‌های موساد و منافقین

تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱۳۹۰

ترور فرصت بسیار مناسبی است برای موساد و منافقین که ضعف اطلاعاتی و عملیاتی خود را در این بزنگاه جبران کنند.

گرداب- در پی ترور ناجوانمردامه شهید "احمدی روشن"، معاون بازرگانی سایت هسته‌ای نطنز و با توجه به تداوم اعمال تروریستی از این قبیل بر ضد جمهوری اسلامی ایران، لزوم فعالیت بیش از پیش ایران در پیگیری حقوقی پرونده این جنایات در سطوح بین المللی احساس می شود.
 
محکومیت بین المللی عاملان این گونه اقدامات و حامیان آنها نه تنها می تواند عامل بازدارنده ای برای این نوع اقدامات باشد بلکه ملت مظلوم ایران را به عنوان بزرگترین قربانی تروریسم در دنیا معرفی کرده و پرده از چهره واقعی تروریسم دولتی که مسئول این جنایات است بردارد. در این خصوص با پرداختن به جنبه های حقوقی موضوع گفتگویی را با دکتر "علیرضا اسد پور تهرانی"، استاد دانشگاه در رشته حقوق عمومی و متخصص در حقوق بین الملل تروریسم ترتیب دادیم.
 
با توجه به ترور آقای احمدی روشن و اقداماتی از این دست که تاکنون علیه دانشمندان ایرانی صورت گرفته و همچنین موضع گیری های دولت آمریکا مانند پیشنهاد نمایندگان کنگره این کشور برای ترور شخصیت های ایرانی با هدف جلوگیری از ادامه فعالیت هسته ای ایران و اعتراف مکرر مقامات رژیم صهیونیستی در ترور شخصیت های ایرانی و تهدیدات آنها در این زمینه، آیا می توان نقش آمریکا، اسرائیل و غرب را در این جنایتها اثبات نمود؟
از لحاظ حقوقی و اصول پلیس علمی و حقوق تحقیقات جنایی، زمانی که یک جنایت اتفاق می افتد اولین گام و اصلی ترین گام این است که باید فهرست کاملی از افراد و اشخاصی که از این جنایت نفع می برند تهیه شود و بر مبنای این فهرست آنهایی را که منافع بیشتری دارند در اولویت بررسی قرار دهیم.
 
در نهایت فهرستی تهیه می شود که نام اشخاصی که بیشترین فایده را از جنایت می برند در آن قرار دارد. در این موضوع ۲ دسته مظنون داریم که یک دسته خود حکومت ایران و دیگری هم مخالفان ایران از جمله آمریکا، اسرائیل یا هر سازمان مخالف ایران است.
 
اولین مسئله ای که در اینجا مطرح می شود این است که چرا ایران را جزء مظنون ها قرار داده ایم؟ در جواب باید گفت: زیرا ممکن است که افراد ترور شده مهره های سوخته موضوع فعالیت هسته ای ایران باشد حالا اگر این فرض را بپذیریم مشکل بزرگی به وجود می آید و آن اینکه اگر ایران به این سرعت در مورد حذف نیروهایی که در عرصه فعالیت های هسته ای فعالیت می کنند تصمیم گیری کند جذب نیروهای جدید توانمند کاهش می یابد و حتی نیروهای توانمند فعلی نیز ممکن است احساس خطر کنند و در میان راه کنار بکشند و با توجه به اینکه بحث انرژی هسته ای در ایران بحث نوپایی است به نظر نمی رسد که حکومت ایران در این وضعیت نفع قابل توجهی در حذف فیزیکی و جنجالی نیروهایش داشته باشد پس از این لحاظ باید گزینه ایران را به طور کلی کنار بگذاریم.

گزینه دوم، دولت ها و سازمان های مخالف ایران و برنامه هسته ای آن هستند و به نظر می رسد که اینان نفع بیشتری می برند. پس ما باید در بررسی این گزینه وارد جزئیات افرادی که منسوب به آن هستند شویم.

یک سری دولت هایی هستند مثل آمریکا و رژیم صهیونیستی که موضع کاملاً آشکار و جدی بر علیه برنامه انرژی اتمی ایران دارند و یک عده دولت های دیگری هستند، مثل انگلیس و آلمان که در این باره مواضع متناقضی دارند و بالاخره دسته سوم از گزینه دوم را نهادها و موجودیت های مخالف جمهوری اسلامی ایران که اصولاً در تمام مواضع به طرز خودکار و غیر قابل انعطاف، بدون توجه به منافع ملی و مخالف مواضع جمهوری اسلامی عمل می کنند قرار دارند که البته مهمترین آنها سازمان موسوم به مجاهدین (منافقین) است. این گروه در تمام مواضع مخالف جمهوری اسلامی است ولو اینکه رویکردش مخالف مواضع ملت ایران نیز باشد.

نکته مهم در اینجا این است که در میان کشور های دسته اول بیشترین ظن به رژیم غیر قانونی اسرائیل وجود دارد، زیرا بیشترین سود و نفع را از توقف هر چه سریعتر برنامه هسته ای ایران می برد. دسته دوم (انگلیس، آلمان و امثالهم) هم تا به حال اظهار نظر دقیقی ارائه نداده اند پس نمی توان در مورد نقش فعلی آنها صحبت کرد و دسته سوم نیز که نمونه برجسته آن گروهک تروریستی منافقین است هرگاه در عمل احساس کردند جامعه بین المللی امتیازی در موضوع هسته ای برای ایران در نظر گرفته تلاش گسترده ای را آغاز می کند که پیشرفت در این موضوع امکان پذیر نشود. از ترفند آنها، معمولاً ارائه اطلاعات گمراه کننده ولی جنجال برانگیز به دولت های حساس به فعالیت های اتمی ایران است.

به عنوان نمونه چند مورد که یکی از وابستگان این گروهک بر مبنای یکسری از نقشه های هوایی موجود در گوگل که به دست خودشان و به نفع خودشان منتشر شده بود، اطلاعات غلطی را ارائه کرد و در پی آن اصرار داشت اثبات کند که ایران به صورت پنهانی و در زمانی نزدیک در حال دستیابی به سلاح اتمی است. پس در حال حاضر تندترین موضع را منافقین و رژیم صهیونیستی دارند.

اما مشکل موساد (دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی) این است که از ضعف اطلاعاتی نیروهای جاسوسی و امنیتی خود رنج می برد و حتی دیده شده که به تدریج به این نقص اعتراف کرده اند و نمونه برجسته آن هم همان اطلاعات ضعیف موساد به ارتش رژیم صهیونیستی در مورد میزان توانایی نظامی و به ویژه موشکی حزب الله و حماس بود که شکستی را در کارنامه اسرائیل رقم زد.

از طرف دیگر سازمان منافقین نیز دارای یک ضعف عملیاتی است که حتی اگر خودش هم بخواهد اقدام به رفع این نقص کند در وضعیت موجود نمی تواند، زیرا که سیاست این گروه به سمتی است که هرطور شده از لیست سازمان های تروریستی آمریکا و کانادا خارج شود ولی از طرف دیگر اگر ضعف عملیاتی خودش را جبران نکند و صرفاً به ادعای خودش فقط در فاز سیاسی باقی بماند و به فاز نظامی بی توجه باشد، به تدریج رکود همه جانبه ای عارض آن می شود. پس این فرصت بسیار مناسبی است برای موساد و منافقین که ضعف اطلاعاتی و عملیاتی خود را در این بزنگاه جبران کنند.

ایران در صحنه بین المللی چه اقداماتی را می تواند برای پیگیری حقوقی این دست جنایتها انجام دهد؟
در وضعیت موجود دو مظنون اشاره شده در پی برهم زدن صلح و امنیت بین المللی هستند، زیرا که منافع این دو ایجاب می کند تا به هر وسیله ممکن قدرت ایران را که در منطقه خاورمیانه به سرعت در حال افزایش است سرکوب کنند.

سازمان منافقین قبل تر از این بارها نشان داده که برای حفظ خودش هیچ ابایی از نقض صلح و امنیت بین المللی ندارد و به عنوان مثال عملیات مرصاد و نسل کشی کردها را می توان نام برد.

اسرائیل هم در عمل اثبات کرده که برای منافع داخلی خودش و تقابل با دشمنانش اقدامات مشابهی را انجام خواهد داد. اما اقدام ایران که می تواند در کنار متحدانش به آن دست بزند، در اینجا این باید باشد که به استناد فصل هشتم و ماده یک منشور ملل متحد درخواست رسیدگی به این وضعیت را به سازمان ملل و شورای امنیت ارائه کند.

همچنین باید توجه داشت که در تاریخچه تروریسم مسئله ای وجود دارد که می تواند در پیگیری حقوقی این پرونده به ما کمک کند و آن ترور ۵ نفر از افراد مرتبط با برنامه هسته ای ایران است.

اکثر این ترورها در شلوغ ترین ساعت رفت آمد شهر تهران انجام شده و در همه موارد، ترور در شرایطی بوده که فرد مورد هدف امکان کمترین واکنش از خودش را داشته است. غیر از این نیز می توان به این نکته اشاره کرد که همه این ۵ نفر جزء افرادی بودند که نسبت به سایر اشخاص دخیل در برنامه هسته ای ایران شناخته شده تر بوده اند. حالا اگر این فاکتور ها را در نظر بگیریم تشابه زیادی با شیوه های عملیات تروریستی ای وجود دارد که سازمان منافقین در اوایل انقلاب به دست نیروهای وابسته به خودش انجام داده است.

این موضوع از این لحاظ بیان شد که در اصول پلیس علمی گفته می شود که هر سازمان تروریستی اگر یک شیوه عملیاتی را موفق و قابل پیگیری بداند، تا زمانی که پاتک قابل توجهی در مقابلش ایجاد نشده تلاش می کند که این شیوه را ادامه دهد.
 
به عنوان نمونه می توان از ارتش جمهوری خواه ایرلند یا جدایی خواهان باسک نام برد. در این موارد، با اینکه هر دوی این سازمان ها اقدام به بمب گذاری می کردند ولی شیوه اقداماتشان کاملاً متفاوت بود به طوری که کارشناسان موضوع پس از بررسی صحنه عملیات اغلب می توانستند ارزیابی کنند که این شیوه از آن کدام یک از این دو سازمان است و هر بمب گذاری به وسیله کدام گروه صورت گرفته است.
 
منبع: هابیلیان