ترور فرصت بسیار مناسبی است برای موساد و منافقین که ضعف اطلاعاتی و عملیاتی خود را در این بزنگاه جبران کنند.
گزینه دوم، دولت ها و سازمان های مخالف ایران و برنامه هسته ای آن هستند و به نظر می رسد که اینان نفع بیشتری می برند. پس ما باید در بررسی این گزینه وارد جزئیات افرادی که منسوب به آن هستند شویم.
یک سری دولت هایی هستند مثل آمریکا و رژیم صهیونیستی که موضع کاملاً آشکار و جدی بر علیه برنامه انرژی اتمی ایران دارند و یک عده دولت های دیگری هستند، مثل انگلیس و آلمان که در این باره مواضع متناقضی دارند و بالاخره دسته سوم از گزینه دوم را نهادها و موجودیت های مخالف جمهوری اسلامی ایران که اصولاً در تمام مواضع به طرز خودکار و غیر قابل انعطاف، بدون توجه به منافع ملی و مخالف مواضع جمهوری اسلامی عمل می کنند قرار دارند که البته مهمترین آنها سازمان موسوم به مجاهدین (منافقین) است. این گروه در تمام مواضع مخالف جمهوری اسلامی است ولو اینکه رویکردش مخالف مواضع ملت ایران نیز باشد.
نکته مهم در اینجا این است که در میان کشور های دسته اول بیشترین ظن به رژیم غیر قانونی اسرائیل وجود دارد، زیرا بیشترین سود و نفع را از توقف هر چه سریعتر برنامه هسته ای ایران می برد. دسته دوم (انگلیس، آلمان و امثالهم) هم تا به حال اظهار نظر دقیقی ارائه نداده اند پس نمی توان در مورد نقش فعلی آنها صحبت کرد و دسته سوم نیز که نمونه برجسته آن گروهک تروریستی منافقین است هرگاه در عمل احساس کردند جامعه بین المللی امتیازی در موضوع هسته ای برای ایران در نظر گرفته تلاش گسترده ای را آغاز می کند که پیشرفت در این موضوع امکان پذیر نشود. از ترفند آنها، معمولاً ارائه اطلاعات گمراه کننده ولی جنجال برانگیز به دولت های حساس به فعالیت های اتمی ایران است.
به عنوان نمونه چند مورد که یکی از وابستگان این گروهک بر مبنای یکسری از نقشه های هوایی موجود در گوگل که به دست خودشان و به نفع خودشان منتشر شده بود، اطلاعات غلطی را ارائه کرد و در پی آن اصرار داشت اثبات کند که ایران به صورت پنهانی و در زمانی نزدیک در حال دستیابی به سلاح اتمی است. پس در حال حاضر تندترین موضع را منافقین و رژیم صهیونیستی دارند.
اما مشکل موساد (دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی) این است که از ضعف اطلاعاتی نیروهای جاسوسی و امنیتی خود رنج می برد و حتی دیده شده که به تدریج به این نقص اعتراف کرده اند و نمونه برجسته آن هم همان اطلاعات ضعیف موساد به ارتش رژیم صهیونیستی در مورد میزان توانایی نظامی و به ویژه موشکی حزب الله و حماس بود که شکستی را در کارنامه اسرائیل رقم زد.
از طرف دیگر سازمان منافقین نیز دارای یک ضعف عملیاتی است که حتی اگر خودش هم بخواهد اقدام به رفع این نقص کند در وضعیت موجود نمی تواند، زیرا که سیاست این گروه به سمتی است که هرطور شده از لیست سازمان های تروریستی آمریکا و کانادا خارج شود ولی از طرف دیگر اگر ضعف عملیاتی خودش را جبران نکند و صرفاً به ادعای خودش فقط در فاز سیاسی باقی بماند و به فاز نظامی بی توجه باشد، به تدریج رکود همه جانبه ای عارض آن می شود. پس این فرصت بسیار مناسبی است برای موساد و منافقین که ضعف اطلاعاتی و عملیاتی خود را در این بزنگاه جبران کنند.
سازمان منافقین قبل تر از این بارها نشان داده که برای حفظ خودش هیچ ابایی از نقض صلح و امنیت بین المللی ندارد و به عنوان مثال عملیات مرصاد و نسل کشی کردها را می توان نام برد.
اسرائیل هم در عمل اثبات کرده که برای منافع داخلی خودش و تقابل با دشمنانش اقدامات مشابهی را انجام خواهد داد. اما اقدام ایران که می تواند در کنار متحدانش به آن دست بزند، در اینجا این باید باشد که به استناد فصل هشتم و ماده یک منشور ملل متحد درخواست رسیدگی به این وضعیت را به سازمان ملل و شورای امنیت ارائه کند.
همچنین باید توجه داشت که در تاریخچه تروریسم مسئله ای وجود دارد که می تواند در پیگیری حقوقی این پرونده به ما کمک کند و آن ترور ۵ نفر از افراد مرتبط با برنامه هسته ای ایران است.
اکثر این ترورها در شلوغ ترین ساعت رفت آمد شهر تهران انجام شده و در همه موارد، ترور در شرایطی بوده که فرد مورد هدف امکان کمترین واکنش از خودش را داشته است. غیر از این نیز می توان به این نکته اشاره کرد که همه این ۵ نفر جزء افرادی بودند که نسبت به سایر اشخاص دخیل در برنامه هسته ای ایران شناخته شده تر بوده اند. حالا اگر این فاکتور ها را در نظر بگیریم تشابه زیادی با شیوه های عملیات تروریستی ای وجود دارد که سازمان منافقین در اوایل انقلاب به دست نیروهای وابسته به خودش انجام داده است.