Gerdab.IR | گرداب

اندیشکده کاتو:

حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران رجزخوانی است

تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۳۹۰

هشدار حمله به ایران، در اوایل بهار آینده بیش از آنکه ادعایی جدی و درخور توجه باشد، بلوفی دیپلماتیک و تهدیدی توخالی است.

به گزارش گرداب به نقل از فارس، اندیشکده "کاتو" در مقاله‌ای به قلم "دیوید آیزنبرگ" با بررسی تهدیدات اخیر رژیم صهیونیستی در خصوص حمله به تاسیسات اتمی ایران، ضمن بررسی تمام راه‌های ممکن، و محدودیت‌های نظامی و ژئوپلتیک تل‌آویو در اجرای چنین حمله‌ای، اینگونه نتیجه می‌گیرد که هشدار حمله به ایران، در اوایل بهار آینده بیش از آنکه ادعایی جدی و درخور توجه باشد، بلوفی دیپلماتیک و تهدیدی توخالی است.
 
اسرائیل در حال رجزخوانی است
علی‌رغم از سرگیری گمانه‌زنی‌های رسانه‌ها، در خصوص احتمال حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران در اوایل بهار آینده،امکان اجرای موفقیت‌آمیز چنین یورشی کماکان در هاله‌ای از شک و تردید قرار دارد و به نظر می‌رسد که اسرائیل بیش از آنکه در فکر عملی کردن تهدیدات خود باشد، در حال رجزخوانی است. تل‌آویو دیگر نمی‌تواند امیدوار باشد که بار دیگر وقایع سال 1981 تکرار شود؛ زمانی که نیروی هوایی اسرائیل موفق شد راکتور "اوسیراک" واقع در منطقه "التویثه"، در جنوب بغداد را نابود کند.
 
نیروی دفاعی ایران، هوشیار، تاسیسات اتمی ایران، پراکنده، و توسط سیستم‌های روسی به خوبی محافظت می‌شوند
ایران به خوبی از توانمندی‌های اسرائیل و بمب‌های سنگرشکن و هدایت‌شونده دقیق ساخت آمریکا که در اختیار تل‌آویو قرار دارد، مطلع است. از سوی دیگر تاسیسات هسته‌ای ایران، در سرتاسر این کشور پراکنده است - تخمین زده می‌شود که زیرساخت‌های هسته‌ای ایران، در 12 تا 20 نقطه مختلف مستقر شده باشند- و این ساختمان‌ها حقیقتا از همان امتیازاتی که آمریکا و اسرائیل تصور می‌کنند، برخوردار بوده و به علاوه به وسیله سیستم‌های دفاع هوایی روسی نیز محافظت می‌شوند.
 
اسرائیل حتی در صورت محدود کردن اهداف خود، باز هم باید بتواند تعداد زیادی از تاسیسات پراکنده در ایران را تخریب کند
تصور می‌شود که حساس‌ترین نقطه -منحصر به فرد- برنامه هسته‌ای ایران، تاسیسات نطنز باشد که قلب این تاسیسات، یعنی بخش سانتریفیوژها، در اعماق زمین، و در داخل ساختمان بسیار مستحکمی قرار دارد.

اما حتی اگر اسرائیل بکوشد که اهداف حمله هوایی خود را محدود کند، باز هم ناگزیر از این خواهد بود که در کنار نطنز، برخی دیگر از تاسیسات هسته‌ای ایران را نیز نابود کند. برای مثال، کارخانه تازه تاسیس غنی‌سازی سوخت فردو که در نزدیکی قم، و در داخل کوه واقع و به شدت سنگربندی شده است و ایران تا هم اکنون نیز 5/3 درصد اورانیوم غنی شده نطنز را به آنجا منتقل کرده است. به علاوه، نمی‌توان از تاسیسات فرآوری اورانیوم که در اصفهان قرار دارد و کارخانه آب سنگین اراک، و همینطور مرکز سانتریفیوژها که در خارج از تهران واقع است، چشم پوشید.

مسافت زیاد میان اسرائیل و اهدافش در ایران، امکان حمل کلاهک‌های سنگین به وسیله موشک‌های تل‌آویو و به تبع میزان خسارات وارده را کاهش می‌دهد
اگر از نطنز، خط مستقیمی تا اسرائیل رسم کنیم، طول آن تقریبا برابر هزار و 609 کیلومتر خواهد شد. از آنجا که ایران و اسرائیل دارای مرز مشترک نیستند، هواپیماهای اسرائیلی یا موشک‌هایشان باید برای رسیدن به اهداف مورد نظر، از حریم هوایی کشورهای خارجی -و صد البته غیر دوست- عبور کنند.

کم ریسک‌ترین روش ممکن، برای حمله به نطنز، استفاده از موشک‌های بالستیک میانبرد اسرائیلی؛ یعنی جریکو 2 و 3 خواهد بود. با این حال، در صورت لزوم و برای طی کردن چنین مسافت دوری، توانایی این موشک‌ها برای حمل کلاهک‌های سنگین کاهش یافته، و با کاهش وزن کلاهک‌های سوار شده بر موشک‌ها، دیگر بعید به نظر می‌رسد که آنها بتوانند از امکان نفوذ به اعماق مورد نظر برخوردار و در نتیجه میزان مطلوب و موثر تخریب را به بار آورند.

مطمئن‌ترین راه حمله به ایران برای اسرائیل، استفاده از هواپیماهای بمب‌افکن آمریکایی است
بنابراین قابل اطمینان‌ترین گزینه ممکن، حمله نیروی هوایی اسرائیل، با استفاده از هواپیماهای بمب‌افکن ساخت آمریکا است. اسرائیل در حال حاضر، 25 جنگنده F15I و حدود 100 جت F-16I در اختیار دارد.

هواپیماهای جنگنده F15I از ظرفیت حمل چهار تن (متریک) سوخت در مخازن داخلی خود، مخازن سوخت تطبیقی، و همینطور مخازن جداشونده برخوردارند. این توانمندی به هواپیما امکان می‌دهد که مسافتی نزدیک به 4،450 کیلومتر را بدون نیاز به سوخت‌گیری مجدد پرواز کند. در صورت امکان سوخت‌گیری مجدد در حین حرکت، برد پرواز می‌تواند به بیش از این نیز افزایش یابد.

جنگنده F15I می‌تواند بازه گسترده‌ای از انواع تسلیحات، مانند بمب‌ها و موشک‌های هدایت‌شونده مختلف، و همینطور بمب‌های آهنی را با خود حمل کند. این هواپیما روی هم رفته می‌تواند در حدود 10 تن (متریک) اسلحه حمل کند.

اما حتی در صورت استفاده از جنگنده‌ها، اسرائیل باز هم با این معضل روبه‌رو است که چگونه باید خود را به خاک ایران برساند
جت F16I برد پرواز وسیعی دارد و طبق گزارش‌ها، می‌تواند به نیروهای اسرائیلی این آزادی عمل را بدهد که بدون نیاز به سوخت‌گیری مجدد به اهدافی در داخل ایران حمله کنند. به علاوه، با استفاده از مخازن سوخت تطبیقی، قدرت مانور عملیات‌های هوایی اسرائیل نزدیک به 50 درصد افزایش خواهد یافت. شعاع نبرد مدل پایه این هواپیما به چیزی در حدود 1،370 کیلومتر می‌رسد و به طور هم‌زمان می‌تواند 2 بمب 907 کیلوگرمی و 2 موشک هوا به هوا، و همینطور یک مخزن سوخت خارجی با گنجایش 3 هزار و 936 لیتر را نیز حمل کند.

اما با فرض اینکه اسرائیل گزینه حمله هوایی را انتخاب کند، مسئله پیش رو این خواهد بود که هواپیماهای اسرائیلی چگونه می‌خواهند از پایگاه‌های خود در اسرائیل 322 کیلومتر مایل پرواز کرده و خود را به داخل ایران برسانند؟

اسرائیل تنها می‌تواند از طریق حریم هوایی عربستان، عراق، و یا اردن خود را به داخل ایران برساند
نیروی هوایی اسرائیل می‌تواند سفر خود را از داخل حریم هوایی عربستان سعودی یا عراق و یا حتی احتمالا اردن انجام دهد، که هر کدام از این گزینه‌ها، سفر یک‌طرفه‌ای با مسافت 1،931 کیلومتر را تعریف می‌کنند.

برای پرواز از فراز عربستان سعودی، هواپیماهای مهاجم باید از جنوب اسرائیل برخاسته و سفر خود را آغاز کنند، و از طریق خلیج "عقبه" یا اردن وارد حریم هوایی عربستان سعودی شده، و پس از 1،287 کیلومتر مایل پرواز به خلیج [فارس] برسند که تا ایران تنها 483 کیلومتر فاصله دارد.

اسرائیل نمی‌تواند مخفیانه بر فراز عربستان پرواز کند
از آنجا که هواپیماهای اسرائیل نمی‌توانند مخفیانه پرواز کنند؛ بنابراین منطقی است اگر انتظار داشته باشیم که بالاخره در بخشی از مسیر پرواز خود بر فراز عربستان، تشخیص داده و ردیابی شوند. اینکه نیروی دفاعی عربستان بتواند -یا بخواهد- این هواپیماها را متوقف کند، هنوز قابل پیش‌بینی نیست. اما با توجه به نگرانی‌های این کشور در خصوص برنامه هسته‌ای ایران، احتمال آن وجود دارد که نیروی دفاعی عربستان با چشم‌پوشی از این مسئله، این تجاوز هوایی را مورد اغماض قرار دهد.
 
گذر اسرائیل از فراز عراق، بدون اطلاع و اجازه نیروهای آمریکایی امکان‌پذیر نیست
اگر تل‌آویو بخواهد هواپیماهای خود را از طریق عراق به سمت ایران عبور دهد، نیروی هوایی باز هم باید عملیات را از جنوب اسرائیل آغاز کرده، و نزدیک به 483 تا 644 کیلومتر در حریم هوایی عربستان یا در مسیری ترکیبی بر فراز عربستان و اردن پرواز کند، و با سرعت هر چه بیشتر وارد عراق شده و از آنجا پس از طی 805 کیلومتر، خود را به خلیج فارس رسانده، و سپس به سمت اهداف نهایی خود حرکت کند.

ورود به ایران، از مسیر هوایی عراق، به لحاظ سیاسی، می‌تواند اقدام بسیار حساس و ظریفی به شمار آید. علی‌رغم اینکه سربازان آمریکایی دیگر در خاک عراق حضور ندارند، اما گذر از حریم هوایی این کشور، بدون اطلاع و حتی به احتمال زیاد، کسب اجازه از واشنگتن، امکان‌پذیر نخواهد بود.

معضل دیگر پیش روی اسرائیل، انجام چنین عملیاتی، بدون نیاز به سوخت‌گیری مجدد است
صرف‌نظر از مشکلات مطرح‌شده، سوال کلیدی این است که آیا بمب‌افکن‌های اسرائیلی می‌توانند این عملیات را بدون سوخت‌گیری مجدد به انجام برسانند یا خیر؟ شعاع نبرد -مسافتی که یک هواپیما می‌تواند بدون نیاز به سوخت‌گیری طی کرده و مجددا به مبدا بازگردد- را به سختی می‌توان محاسبه کرد. به علاوه، اندازه این فاکتور بنا به کم و کیف تسلیحات سوار شده بر این جنگنده‌ها، مخازن سوخت خارجی همراه، جزئیات عملیات مورد نظر، و بسیاری از دیگر موارد متغیر خواهد بود.
 
اسرائیل برای حمله به ایران، نیاز به افزودن مخازن سوخت بیشتری به جنگنده‌های خود و به تبع کاهش حجم تسلیحات همراه دارد
بهترین حدس -غیر دقیقی- که می‌توان در خصوص شعاع نبرد F15I و F16I در وضعیت مجهز به مخازن سوخت تطبیقی، دو مخزن خارجی بال و همینطور حجم قابل قبولی از تسلیحات، مطرح کرد، چیزی در حدود 1،609 کیلومتر خواهد بود. هر کدام از دو مسیر طرح شده ممکن، دست‌کم 322 کیلومتر بیشتر از این شعاع احتمالی خواهند بود. برای جبران این نقصان، می‌توان هواپیماها را با یک مخزن سوخت خارجی اضافه تجهیز کرد، اما چنین اقدامی تنها با کاهش حجم تسلیحات همراه جنگنده، امکان‌پذیر خواهد بود که با در نظر گرفتن دقت عملکرد سلاح‌هایی که اسرائیل در اختیار دارد، این کاهش کمی نمی‌تواند چندان مسئله‌ساز باشد.

در صورتی که این جنگنده‌ها در طول مسیر خود ردیابی شده و مسیر آنها سد شود، خلبانان باید با رها کردن مخازن سوخت، مهاجمان خود را گمراه کرده و خود را از دست آنان خلاص کنند و در صورتی که این هواپیماها مخارن خود را دست دهند، از ادامه مسیر پیش‌بینی شده و دستیابی به اهدافشان باز خواهند ماند.

سوخت‌گیری مجدد هوایی، نقطه ضعف اسرائیل است
سوخت‌گیری مجدد هوایی، از نقاط ضعف اسرائیلی‌ها به شمار می‌آید. در سال‌های اخیر اسرائیل، پنج C-130 و تقریبا چهار تا هفت بوئینگ 707 که از هواپیماهای تانکر محسوب می‌شوند، تهیه کرده و اینک در اختیار دارد. با این حال، باید به این نکته توجه داشت که این سوخت‌رسان‌ها باید عملیات سوخت‌گیری هوایی را در حریم هوایی دشمن انجام دهند. 707 یک هواپیمای بزرگ غیرمسلح است و بنابراین در برابر تدابیر دفاع هوایی، بسیار آسیب‌پذیر خواهد بود.
 
اسرائیل به احتمال زیاد، عملا تنها می‌تواند یکی از تاسیسات ایران را هدف حمله خود قرار دهد
از نظر تئوری، اسرائیل می‌تواند این عملیات را اجرایی کند، اما احتمال شکست چنین اقدامی بسیار بالا است. اگر اسرائیل بخواهد به نطنز حمله کند، باید بتواند خسارات عمده‌ای را در همان یورش نخست، به این تاسیسات وارد آورد. نیروی هوایی اسرائیل به احتمال زیاد نخواهد توانست برنامه حملات متعاقب دیگر، به سایر تاسیسات هسته‌ای ایران را عملی کند.
 
پرسش اساسی این است: پس از بازگشت جنگنده‌های اسرائیل، ایران نمی‌تواند برنامه هسته‌ای خود را بازسازی کرده و حتی به روند پیشرفت‌های خود شتاب بخشد؟
اما در نهایت و با فرض موفق بودن عملیات اسرائیل، باز هم پرسش اساسی این است که آیا با بازگشتن هواپیماهای اسرائیلی از این عملیات، ایران نمی‌تواند خسارات وارده را جبران کرده و حتی به برنامه هسته‌ای خود شتاب بخشد؟ یا اینکه تل‌آویو بر این باور است که آمریکا ادامه این عملیات را درست از جایی که اسرائیل آن را رها کرده، خواهد گرفت، و جنگ با ایران ادامه خواهد یافت؟