Gerdab.IR | گرداب

هرزه‌نگاری اینترنتی بزرگسالان

تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۳۸۷

هرزه‌نگاری عامل ایجاد بیماری‌های جنسی و روانی زیادی همچون آزار كودكان و تجاوزات به عنف است. علاوه بر این كه اعتیاد به هرزه‌نگاری، موجب اختلال در روابط صحیح و صمیمی خانوادگی و زندگی زناشویی نیز هست.

گرداب- اشاره: هرزه‌نگاری‌های اینترنتی به عنوان یك معضل مهم و مسئله بحث برانگیز مطرح است. متفكران و متخصصان علوم رفتاری با تحقیقات گسترده در این زمینه، به دنبال تأثیرات روحی – روانی و اجتماعی این پدیده هستند و خواستار وضع محدودیت‌های قانونی بیشتر در ارائه مطالب مستهجن هستند.

هرزه‌نگاری عامل ایجاد بیماری‌های جنسی و روانی زیادی همچون آزار كودكان و تجاوزات به عنف است. علاوه بر این كه اعتیاد به هرزه‌نگاری، موجب اختلال در روابط صحیح و صمیمی خانوادگی و زندگی زناشویی نیز هست.

این كه هرزه‌نگاری­ (پرونوگرافی) تأثیرات بسیار مضری بر مصرف‌كنندگان دارد، به یك مسئله بحث برانگیز، نه تنها برای مردم عادی بلكه حتی برای دانشمندان علوم رفتاری، تبدیل شده است.

 دو كمیسیون ملی -گزارش اكثریت كمیسیون ریاست جمهوری (آمریكا) درباره هرزه‌نگاری و اعمال مستهجن و اصلاحیه اول قانون اساسی – اعلام كردند كه یك قاضی یا هیئت داوری به نمایندگی از جامعه، باید مواردی از هرزه‌نگاری را تعیین كنند كه به طور كلی، خواهان یك علاقه شدید (وقیح، هولناك، بی‌شرمانه یا شهوانی) جنسی هستند. ارتباط جنسی را به شیوه‌ای آشكار و آزار‌دهنده توصیف می‌كنند (به عبارت دیگر، از معیارهای جامعه كنونی فراتر می‌روند و توصیفاتی از ارضا یا فعالیت جنسی را بیان می‌كنند). به طور كلی فاقد ارزش ادبی، هنری، سیاسی و علمی هستند.

 در عرف عام، هرزه‌نگاری معمولاً به معنای مطالبی است كه از لحاظ جنسی آشكار هستند و عمدتاً به قصد تحریك جنسی ارائه می‌شوند. كمیسیون هرزه‌نگاری دادستان كل كاملاً با هرزه‌نگاری مخالفت كرده است، اما برخی مفسران اجتماعی ادعا كرده‌اند كه هرزه‌نگاری عمدتاً یك نوع سرگرمی است كه می‌تواند آموزشی و یا برخی اوقات، از لحاظ جنسی تحریك‌كننده باشد، اما ذاتاً بی‌ضرر است. آن ها همچنین ادعا می‌كنند كه حداقل هیچ دلیل صحیح علمی برای ضرر آن وجود ندارد. در مقابل، دیگر مفسران اجتماعی به پیامدهای شدیدتری اعتقاد دارند و موارد اخیر را كه از سوی رسانه‌ها افشا شدند، مثال می‌زنند مثل قاتلان جنسی كه ادعا كرده‌اند هرزه‌نگاری آن‌ها را به این كار واداشته است.

تعریف هرزه‌نگاری و مطالب مستهجن
برای پی بردن به تأثیرات هرزه‌نگاری، باید ابتدا آن را تعریف كنیم. كلمه "هرزه‌نگاری" یا "pornography" از كلمات یونانی porno و graphia اخذ شده كه به معنای "توصیف فعالیت روسپی‌ها" است. از لحاظ عرف عمومی، هرزه‌نگاری به معنای مطالبی است كه از لحاظ جنسی آشكار هستند و عمدتاً به قصد تحریك جنسی ارائه می‌شوند. اما كلمه "مطالب مستهجن" یا "obscenity" یِك اصطلاح حقوقی است كه از سوی حكم دادگاه عالی ایالات متحده در میلر كالیفرنیا در سال ۱۹۷۳ تعریف شده است. هر مطلبی كه دارای سه خصیصه (كه در ابتدا بدان‌ها اشاره شد) باشد، مستهجن تلقی می‌شود و اشاعه آن ممنوع است.

بنابراین ممكن است چیزی پورنوگرافیك باشد، اما هنوز مستهجن شناخته نشده است، مثل یك فیلم آشكار جنسی كه برای آموزش تمایلات جنسی انسان به دانشجویان پزشكی به كار می‌رود، یا فیلم یا كتابی كه دارای ارزش والای ادبیاتی و هنری است، اما دارای برخی محتواهای آشكار جنسی هم هست. بنابراین، دادگاه عالی ایالات متحده، گونه‌های وسیعی از موارد جنسی در فیلم‌ها، كتاب‌ها و مجلات و دیگر اشكال را برای ارائه به بزرگسالان، مجاز اعلام كرده است.

انتشار مطالب مستهجن چه در سطح فدرال و چه در سطح ایالت‌ها، در ۴۰ ایالت آمریكا ممنوع است. در حالی كه اجرای قوانین مربوط به مطالب مستهجن در سال‌های اخیر خصوصاً در سطح فدرال افزایش یافته است، اما اجرای این قوانین، هنوز هم در بخش‌های مختلف آمریكا متفاوت و پراكنده است. این كمبود اجرای قوانین، خصوصاً در سطح ایالتی و محلی، شاید ناشی از دیدگاه بسیاری از مردم و به ویژه برخی مقامات باشد كه معتقدند، هرزه‌نگاری ذاتاً بی‌ضرر است و یا حداقل دلایل كمی درباره ضرر آن وجود دارد یا اصلاً دلیلی برای مضرات آن وجود ندارد.

تأثیرات هرزه نگاری بر بزرگسالان:
الف- اطلاعات موردی پزشكی
در بررسی مطالب مربوط به تأثیرات هرزه‌نگاری، با گونه‌های وسیعی از مستنداتی برخورد می‌كنیم كه حاكی از ریسك و احتمال آسیب ناشی از فرو رفتن در انبوه مطالب هرزه‌نگاری هستند. این اطلاعات، اكثراً از سه منبع به دست می ­آیند:

اطلاعات تاریخی موارد كلینیكی.
مطالعات رشته ­ای.
مطالعات آزمایشگاهی و تجربی.

اطلاعات تاریخی موردهای كلینیكی، از دفاتر درمانگاه‌ها درباره افراد دارای كاركردهای نامناسب جنسی و همچنین از روحانیون و وكلایی كه خدمات مشاوره‌ای به افرادی كه دارای مشكلات جنسی هستند ارائه می‌دهند، جمع‌­آوری شده است. همچنین از مستندات ارائه شده از سوی معتادان جنسی كه از مراكزی مثل "درمان‌رفتاری دره طلایی" در مینه‌سوتا جمع‌آوری شده، استفاده شده است. به عنوان یك روان‌شناس بالینی، من طی سال‌های مدیدی، تقریباً ۳۰۰ معتاد جنسی، خلافكار جنسی (آزاردهنده جنسی) و دیگر افرادی را كه (۹۶ درصد آن‌ها مردان هستند) دارای بیماری‌های جنسی بوده‌اند، درمان كرده‌ام. این بیماری‌ها شامل فعالیت‌های جنسی ناخواسته، آزار كودكان، عورت‌نمایی، نظربازی، آزارخواهی، بت‌پرستی (فتیشیسم) و تجاوز به عنف می‌شده‌اند. به جز چند استثنا، هرزه‌نگاری یكی از عوامل مهم یا حداقل تأثیرگذار در ایجاد انحرافات یا اعتیاد جنسی آن‌ها بود.

بدون توجه به این كه هرزه‌نگاری عامل ایجاد یا تسهیل‌كننده این بیماری‌ها بوده و بدون توجه به ماهیت انحرافات و اعتیادهای جنسی بیماران، من یك مجموعه عوامل ۴ فاكتوره در همه آن‌ها بدون استثنا یافتم كه خصوصاً در آن‌هایی كه تازه با هرزه‌نگاری آشنا شده بودند، صدق می‌كرد.

۱- اعتیاد
اولین تغییری كه رخ می‌دهد، اثر اعتیادی است. مصرف‌كننده هرزه‌نگاری به آن معتاد می‌شود. وقتی آن‌ها یك بار از مطالب هرزه استفاده كنند، دوباره به آن رجوع می‌كنند و این روند، بارها و بارها تكرار می‌شود. به نظر می‌رسد كه این مطالب،یك محرك قدرتمند جنسی برمی‌انگیزد كه به دنبال آن، آزادسازی شهوت، اغلب با استمنا صورت می‌گیرد. هرزه‌نگاری، تصویر بسیار قدرتمند و هیجان‌آلودی ایجاد می‌كند كه دائماً به ذهن فرد خطور می‌كند و او آن‌ها را در مخیله خود تفصیل می‌دهد.

افراد به هنگام اعتیاد به هرزه‌نگاری، به تنهایی نمی‌توانند از شر آن خلاص شوند و آن را كنار بگذارند. علی‌رغم این كه این اعتیاد، عواقب وخیمی مثل طلاق، از دست دادن خانواده و مواجهه با قانون (در موارد تهاجمات جنسی، آزار یا سوء استفاده از همكاران) را به دنبال دارد. همین طور پی بردم كه بسیاری از بیماران من كه دارای درجه هوشی بالایی بودند، آسیب‌پذیرتر بودند، شاید علت آن، قدرت خیال پردازی آنان بود كه آن‌ها را بیشتر به اعتیاد نزدیك می‌ساخت. در حالی كه هر مردی در این مورد آسیب پذیر است، اما تجربه من نشان می‌دهد كه وكلا، حسابدارها و افراد مرتبط با رسانه‌ها، در برابر این اعتیادات، بیشتر آسیب پذیر هستند.

 با این وجود، گروهبان باب ناوارو كه مدت طولانی بازرس صنعت هرزه‌نگاری در دپارتمان پلیس لس‌آنجلس بوده است، می‌گوید: «قبول داشته باشید یا نداشته باشید، هر چه قدر افراد، باسوادتر باشند، به هرزه‌نگاری‌های بیشتری معتاد می‌شوند و البته پول بیشتری هم خرج آن می‌كنند. افراد بسیاری اعتراف كرده‌اند كه اعتیاد افراطی به این مطالب داشته‌اند و كل زندگی‌شان را صرف آن كرده‌اند؛ ساعت‌ها استمنا كرده‌اند و همیشه به دنبال موارد وقیحانه‌تر می‌گردند. همانند یك معتاد الكلی یا افیونی، آن‌ها همواره به دنبال ارضای بیشتر و مطالب مستهجن‌تر هستند، اما زمان بیشتری طول می‌كشد كه ارضا شوند و OK را بگویند.»

 برای غیرمعتادان،فهم طبیعت كاملاً تحریك شدة معتادان جنسی، دشوار است. هنگامی كه «موج» آن‌ها را می‌گیرد، هیچ چیز نمی‌تواند آن‌ها را از كار خود باز دارد، چه نگاه كردن به مطالب مستهجن همراه با استمنا باشد، چه عمل جنسی با فاحشه‌ها، و چه تجاوز به كودكان یا یك زن باشد.

یك مثال می­تواند در توصیف این مسأله كمك­ساز باشد: رالف، یك معتاد جنسی است كه ۱۲ سال پیش ازدواج كرده و دارای سه بچه است. او در انجام مراسم مذهبی خود فعال بوده و صادقانه به اصول والای اخلاقی پای­بند بود. او به «ده فرمان» اعتقاد داشت و با زنا مخالف بود. وقتی كه هرزه­نگاری به زندگی او وارد شد، منجر به اعمال جنسی او با فاحشه­ها شد. بعد از هر عمل، او از خدا درخواست مغفرت می­كرد و گریه می­كرد كه این كار را دیگر تكرار نخواهد كرد، اما دوباره مرتكب این عمل می­شد.

از آنجا كه مقدمه هر عمل زناكارانه، استفاده از هرزه­نگاری است، ما تصمیم گرفتیم كه او را از وابستگی به این مطالب مستهجن رها سازیم. من از او خواستم كه برای من یك چك هزار دلاری بنویسد، مبنی بر این كه اگر ۹۰ روز از هرزه­نگاری­ها استفاده نكرد، من چك را به او پس بدهم. رالف دوست داشت پولش را از دست ندهد و كاملاً از راهبرد ما پیروی می­كرد. او می­‌گفت: «هیچ راهی برای دیدن فیلم­ها و مجلات كثیف برای من وجود ندارد، چرا كه من می­دانم با این كار، هزار دلار را از دست خواهم داد.» او تا مدتی به طرز فوق­العاده­ای در برابر وسوسه­ها مقاومت كرد، ولی در روز هشتاد و هفتم و در یك سفر تجاری، دوباره به مطالب مستهجن روی آورد و به یك فروشگاه كتاب مراجعه كرد و به مدت ۹۰ دقیقه عنان از كف داد.

 وقتی كه هفته بعد او را دیدم، گریه­كنان اعتراف كرد كه هزار دلار را از دست داده است. از آنجا كه او ۸۷ روز سنجیده عمل كرده بود، من به او یك فرصت دیگر دادم. بنابراین، یك دوره ۹۰ روزه جدی دیگر را آغاز كردیم. ما هر دو معتقد بودیم كه اگر او توانسته ۸۷ روز پاك بماند، مطمئناً می­تواند ۹۰ روز دیگر هم این كار را انجام دهد، خصوصاً این كه، این كار به معنای بازگشت ۱۰۰۰ دلار او بود. این بار او فقط ۱۴ روز دوام آورد. او پول خود را از دست داد و من آن را صرف كارهای خیریه كردم. او شدیداً تعهد داده بود تا اعتیاد خود را ترك كند تا بتواند زندگی خود را حفظ كند و به مبانی مذهبی خود پای­بند بماند، اما موضوع این نبود. به عقیده من، اگر او ده هزار دلار هم به من می­داد، دوباره خلف وعده می­كرد. هنگامی كه موج شهوت آنها را فرا می­گیرد، به پیامدها و هزینه­های ان بی­توجهند. اعتیاد آ­ن­ها به طور مجازی بر زندگی آن­ها حكم می­راند.

۲- تشدید
دومین مرحله، تأثیر تشدیدی است. با گذشت زمان، فرد معتاد نیازمند انواع شدیدتر، آشكارتر، منحرف­تر و عجیب و غریب تر مطالب جنسی می­شود تا «حال جنسی» خود را افزایش دهد. این فرآیند، یادآور اعتیاد به مواد مخدر است. با گذر زمان، همواره یك نیاز رو به افزایش برای موارد تحریك كننده­تر وجود دارد تا همان تأثیر ابتدایی را داشته باشد. اگر همسران یا دوست دخترهای آنان هم با آنان همراه شوند، آن­ها نهایتاً رفیق خود را مجبور می­سازند تا فعالیت­های عجیب و غریب رو به افزایش جنسی انجام دهند. در بسیاری موارد، این روند منجر به قطع روابط - به هنگامی كه زن از فعالیت بیشتر امتناع می­كند - می­شود كه اغلب نتیجة آن دعوا، جدایی یا طلاق است. ازدواج كردن یا رابطه جنسی داشتن با یك رفیق، مشكل آن­ها را حل نمی­كند. اعتیاد آن­ها و تشدید این اعتیاد، عمدتاً به علت تخیلات قدرتمند جنسی در اذهان آنان است كه از طریق هرزه­نگاری­ها كاشته شده است. آن­ها اغلب این تخیلات جنسی همراه با استمنا را به خود آمیزش جنسی ترجیح می­دهند. این امر تقریباً همیشه، ظرفیت دوست داشتن و ابراز عشق به همسرشان در روابط خصوصی آن­ها را كاهش می­دهد. این تخیل پردازی بسیار قوی است و موجب آزردگی خاطر همسران آن­ها می­شود. محرك جنسی آن­ها، چیزی غیر از همسرانشان است و همسر آن­ها به سادگی می­تواند این امر را حس كند و در نتیجه، اغلب احساس تنهایی و رانده شدن می­كند. من تعدادی زوج مراجعه كننده داشتم كه زن گریه­كنان می­گفت كه شوهرش ترجیح می­دهد تا به دیدن هرزه­نگاری­ها و استمنا بپردازد، تا این كه به او اظهار عشق نماید.

۳- حساسیت زدایی
سومین مرحله­ای كه رخ می­دهد، حساسیت­زدایی است. محتویات كتاب­ها، مجلات و فیلم­هایی كه ذاتاً شوك برانگیز، شكننده تابوها، غیرمشروع، كریه و غیراخلاقی هستند، اما از لحاظ جنسی تحریك­كننده­اند، به هنگام اعتیاد به هرزه­نگاری، قابل قبول و عادی می­شوند. آن­گاه فعالیت­های جنسی تشریح شده در هرزه­نگاری­ها (بدون توجه به منحرف یا ضداجتماعی بودن آن) مشروع تلقی می­شوند. در این مواقع، یك حس رو به رشد «همه این كار را انجام می­دهند»، به آن­ها اجازه می­دهد كه كارهایی انجام دهند كه قبلاً برای آن­ها غیرمشروع بود و با عقاید اخلاقی و معیارهای شخصی سابق آن­ها در تضاد است.

۴- فعالیت جنسی
چهارمین مرحله­ای كه اتفاق می­افتد، افزایش تمایل برای انجام اعمال جنسی­ای است كه فرد در هرزه­نگاری­ها مشاهده كرده است. این اعمال عبارتند از: بی­قید و بندی جنسی، عورت­نمایی، شركت در رفتارهای جنسی گروهی، نظربازی، حضور دائمی در روسپی­خانه­ها، انجام اعمال جنسی با كودكان، تجاوز به عنف و آسیب وارد آوردن به خود یا طرف مقابل به هنگام عمل جنسی. این رفتار دائماً در آن­ها رشد می­كند و به یك اعتیاد جنسی می­انجامد، به طوری كه آن­ها خود را محصور در آن می­بینند و دیگر قادر نیستند آن را تغییر دهند یا با آن مقابله كنند. به علاوه، عواقب منفی این اعتیاد در زندگی آن­ها بسیار بدتر است. بسیاری از تأثیرات منفی استفاده از هرزه­نگاری، از طریق روان­درمانگرها، پزشك­ها، مشاوران، وكلا و كشیش­ها ارائه شده است. در این بخش، ما به سراغ افرادی می­رویم كه دچار این اعتیاد شده­اند:

معاون شهردار دستگیر شد: معاون ۴۶ ساله شهردار لس­آنجلس، چند سال پیش در یك تئاتر مستهجن در غرب لس­آنجلس حضور یافته بود. او به هنگام تماشای صحنه­های مستهجن، آن­قدر تحریك شده بود كه شروع كرد به تهاجم جنسی به فردی كه در كنارش نشسته بود. از قضا، آن مرد یك افسر مخفی نظامی از كار درآمد. معاون شهردار بازداشت شد و در دادگاه مجرم شناخته شد. این فرد انگشت­نما، اداره­اش را شرمگینانه و تحقیرآمیز ترك كرد و شغلش را به افتضاح كشاند.

تهدید زندگی زناشویی: یك مرد ۳۶ ساله متأهل، درس خوانده، یك كارشناس و از لحاظ مالی بسیار موفق، به هرزه­نگاری اعتیاد پیدا كرده بود و دائماً استمنا می­كرد و در عشرتكده­ها حضور می­یافت. او ازدواج فوق­العاده­ای داشت؛ دارای چهار فرزند بود و در انجام مراسم مذهبی بسیار فعال بود و مسئولیت مهمی هم به عهده گرفته بود. او درحالی­كه از انجام این اعمال غیرمشروع خود احساس گناه می­كرد و می­دانست كه این اعمال، مخالف مذهب، اخلاق و ارزش­های شخصی او است و می­تواند تأثیر بالقوه مخربی بر زندگی او داشته باشد، اما معتادانه به این كار ادامه می­داد؛ در حالی كه در حالت عقلانی، او خواهان انجام این كارها نبود. دست او هنگامی رو شد كه او همسرش را دچار بیماری مقاربتی كرد. این امر عواقب وخیمی در زندگی زناشویی او به دنبال داشت.

زنای با محارم: یك مرد مجرد ۳۰ ساله مذهبی و معتقد، سابقه اعتیاد به هرزه­نگاری داشت. او خیلی خجالتی بود و خجالت می­كشید تا از زنان بزرگسال بخواهد با او دوست شوند. به همین دلیل، روابط صمیمانه­ای با برادرزاده­های ۴ و ۷ ساله و دوستان آن­ها برقرار كرد كه به هتك حرمت مكرر آن­ها از سوی او منتهی شد. او از هرزه­نگاری­هایی كه مشاهده كرده بود، الگو گرفته و شهوت جنسی خود را بر سر این كودكان خالی می­كرد. به دلیل احساس گناه او از انجام این كار، سرانجام مورد كمك حرفه­ای قرار گرفت. با این حال، طبق قوانین ایالتی، او مجبور شد كه به مقامات ایالت، موارد سوء استفاده جنسی خود از این كودكان را بیان كند. به دلیل رفتار همكاری كننده او و با توجه به این كه او خود خواهان درمان بود، مشمول آزادی مشروط شد و روان­درمانی بلندمدت بر روی او صورت گرفت و اكنون زندگی طبیعی خود را می­گذراند.

متجاوز جنسی سریالی: رئیس شركتی در فونیكس – تاكسون و رئیس كمیته كلیسای آن­ شهر كه به كودكان آسیب دیده كمك می­كرد، از من خواست تا به او درباره فرد متجاوز جنسی­ای كه با خشونت و با تهدید تفنگ و چاقو به تعدادی زن تجاوز كرده بود، مشاوره بدهم. در بررسی پیش زمینه او، من دیدم كه او دارای سابقه نمونه و كودكی بدون دردسری بوده است. او همچنین دانشجوی نمونه­ای در دبیرستان و دانشگاه بوده است. همسر، كودكان، كسب و كار و فعالیت­های مذهبی او كوچك­ترین نشانه­ای از زندگی پشت پرده­ یا جنبه تاریكی نداشتند. تنها نكته منفی مهم در زندگی او، اعتیاد او به هرزه­نگاری از دوران نوجوانی بود كه از دیگران مخفی نگه داشته شده بود. این اعتیاد با گذشت چندین سال، تدریجاً شدت یافته بود، به طوری كه نهایتاً به گذراندن ساعت­ها و متحمل شدن هزینه­های فراوان برای دیدن فیلم­های مستهجن و استمنا با آن­ها، منجر شده بود.­

اولین تجاوز به عنف او هنگامی رخ داد كه زنی را دیدكه شبیه شخصیت اصلی فیلم مستهجنی بود كه روز قبل دیده بود. واقعیت و تخیل آن­قدر برای او مبهم شده بود كه تخیلات جنسی بیمارگونه خودرا اجرا می­كرد.

شایع­ترین پیامدها: به هر حال در تجربه بالینی من، مهم­ترین پیامد اعتیاد به هرزه­نگاری، احتمال ارتكاب یك جرم جنسی سنگین نیست (اگرچه این عمل اتفاق افتاده و می­افتد)، بلكه اختلال در روابط صمیمانه خانوادگی و زندگی زناشویی است. در این جا است كه دردناك­ترین ضایعات و آسیب­ها رخ می­دهند. در این جا است كه این عمل، به نابودی عشق سالم و روابط جنسی با همسران می­انجامد. اگر شخصی سؤال كند كه آیا هرزه­نگاری موجب هرگونه جرم جنسی است، بدون هیچ ابهامی باید پاسخ داد، بله، اما این فقط ظاهر قضیه است.

در برخی بیماران، من با تقریباً یك اعتیاد آنی مواجه شدم، در حالی كه در دیگران، تقریباً ۱۰-۵ سال عرضه نامنظم هرزه­نگاری موجب اعتیاد شده بود. اما همانند یك سرطان پنهان، این اعتیاد هیچ­گاه محو نمی­شود، مگر این كه از طریق مداخلات روان­درمانی، در پی معالجه آن برآییم.

تأثیر هرزه­نگاری بر توسعه بیماری روانی - جنسی
به این نكته باید توجه داشت كه اطلاعاتی كه درباره این مسائل در این جا آورده شده است، از سوی روان­درمانگرهایی ارائه شده كه نشانه­های توسعه مسدود را در رشد بیماری روانی - جنسی استفاده­كنندگان هرزه­نگاری كه تحت درمان آن­ها بوده­اند، دیده­اند. یك نمونه از این روان­درمانگر­ها دكتر هارولد ووث است كه استاد دانشكده كارل منینگر (مدرسه روان­پزشكی در توپكا) كانزاس می­باشد. دكتر ووث دریافت كه هرزه­نگاری همان طور كه موجب اعمال جنسی انحرافی، فساد جنسی، اعمال جنسی خشونت­آمیز، كوتاه­مدت و بی­فایده می­شود، بیانگر رشد انسانی ناكامل و غیرطبیعی است. همان طور كه دكتر ووث می­گوید، افراد بالغ و سالم این­گونه رفتار نمی­كنند.

با این حال، او تأكید می­كند كه میلیون­­ها نفر هستند كه به ظاهر سالم به نظر می­آیند، اما دارای بیماری­های مخفی هستند كه در نتیجه توسعه و رشد غیرطبیعی به وجود آمده­اند و این افراد از طریق نابهنجاری­های جنسی، آن­ها را آشكار می­سازند. بنابراین، دیدن هرزه­نگاری كه اكثر آن­ها رفتارهای نابهنجار را به تصویر می­كشد، موجب فعال شدن عقده­های روانی و عدم رشد جنسی می­شود كه در میلیون­ها نفر وجود دارد. او این افراد را معتادان به هرزه­نگاری می­داند كه در پی توسعه آن با دیدن هرزه­نگاری­های بیشتر هستند. این محرك هرزه­نگاری، رفتار تهاجمی را ترویج می­دهد و از رفتار بالغانه می­‌كاهد.

دكتر ووث چنین مسأله­ ای را خصوصاً برای جوانانی كه در آستانه ورود به یك زندگی فعال جنسی هستند، مضر می­داند. برای آن­ها این روندهای حساس باید به سمت رشد و بلوغ بیشتر هدایت شوند، نه به صورت قهقرایی به سمت اعمال جنسی بی­ارزش و نابهنجاری­های كوتاه­مدت. دكتر ووث تأكید می­كند: «هم جامعه و هم افراد، مانند یكدیگر، هنگامی كه ما این رفتار نامشروع را مشروع سازیم، آسیب خواهند دید.»

دكتر ووث همچنین می­گوید كه برخی مردان، بعد از دیدن اعمال غلو شده جنسی در فیلم­های مستهجن، از زنان خود ارضا نمی­شوند و آن­ها را ناكافی می­دانند (و برعكس). او پیشنهاد می­كند كه جامعه باید خودش از خودش محافظت كند یعنی این كه خود را از عناصر موجود در جامعه كه به آن آسیب وارد می­كنند، خلاص كند. دكتر ووث هرزه­نگاری را باعث ایجاد تمایل جنسی به بدترین نحو آن می­داند، و از آنجا كه تمایل جنسی در دوران بلوغ برای علقه­های ناهمجنس­خواهی و زندگی خانوادگی ضروری هستند، او معتقد است كه گام­هایی باید برداشته شود تا به وضوح، هویت هرزه­نگاری، ناسالم تشخیص داده شده و مخاطرات استفاده از آن گوشزد شوند.

شرطی ­سازی نابهنجاری
اطلاعات دیگری از آزمایشگاه­های شرطی­سازی محققانی همچون دكتر استنلی راچمن، جمع­آوری شده است. دكتر راچمن در تحقیقات خود نشان داده است كه استفاده فراوان از تصاویر شهوت­برانگیز، موجب ایجاد نابهنجاری­های جنسی در مردان بزرگسال در یك محیط آزمایشگاهی می­شود. او فی­الواقع قادر بود تا در دو آزمایش كاملاً مجزا، ۱۰۰ درصد سوژه­­های مرد خود را نسبت به انحرافات جنسی شرطی كند.
 
به علاوه، مطالعه آر. ال. مك­گویر، نویسنده مقاله «یك فرضیه: انحرافات جنسی به هنگام شرطی­ساز رفتار»، نشان می­دهد كه در معرض تجربه­های خاص جنسی قرار گرفتن (كه می­تواند شامل مشاهده هرزه­نگاری هم باشد) و سپس با تصور آن در ذهن، استمنا كردن، برخی اوقات می­تواند به انجام فعالیت­های نابهنجار جنسی منجر شود.

نوشته­های فراوان در زمینه روان­درمانی انحرافات جنسی، بیان می­كند كه تشخیص موقعیت جنسی آن­ها، برخی اوقات با استفاده از فیلم­های قبیح جنسی به عنوان ابزار درمان، می­تواند تغییر كند (دوباره شرطی­­سازی شود). اگر این اطلاعات صحیح باشند، آن­گاه باید این امكان را هم در نظر گرفت كه مشاهده عامدانه یا تصادفی هرزه­نگاری یا تجربه­های جنسی منحرف در زندگی واقعی نیز می­توانند تسهیل­كننده شرطی­­سازی افراد نسبت به انحرافات جنسی باشند.

پاتریك كارنس، روان­شناسی كه اكنون برجسته­ترین محقق آمریكایی در زمینه اعتیاد جنسی به شمار می­رود، مجموعه­ای از كتاب­های تحقیقی و اطلاعاتی منتشر كرده است كه مسأله رفتار نابهنجار و غیرقابل كنترل جنسی را به آگاهی عموم رسانده است. او در آخرین مقاله خود، مجموعه­ای از عواقب قانونی زناشویی و خطرات چنین اعتیاداتی را به طور مستند ارائه كرده است.

او دریافته بود كه از میان ۹۳۲ معتاد جنسی كه آن­ها را مورد مطالعه قرار داده، ۹۰ درصد مردان و ۷۷ درصد زنان، هرزه­نگاری را عامل اصلی اعتیاد خود می­دانستند. او همچنین فهمیده بود كه دو عامل ابتدایی رفتارهای اعتیاد جنسی، سوء استفاده جنسی در دوران كودكی و دیدن دائمی هرزه­نگاری­ها به همراه استمنا هستند.

جالب آنكه، دكتر كارنس دریافته بود كه بسیاری از روان­پزشك­ها، روان­درمانگرها و مددكاران اجتماعی، از اعتیادات جنسی و ابراز نادرست رفتار جنسی رنج می­برند. وی می­گوید: یكی از یافته­های نظرسنجی ما نشان می­دهد كه زنان معتادی كه درخواست كمك می­كنند، اغلب از سوی روان­درمانگرهای خود مورد سوء استفاده قرار می­گیرند.

همچنین نرخ بیمه­های طبابت اشتباه روان­درمانگرها، طی سال­های اخیر شدیداً افزایش پیدا كرده است كه علت آن تا حدی به خاطر دعواهای حقوقی درباره سوء استفاده جنسی آن­ها از همكاران یا بیماران خود می­باشد. این تحقیق همچنین می­گوید كه رفتار نابهنجار جنسی، حتی برای كارورزان نهاد روان­شناسی هم مشكل بزرگی است.

كلیه انحرافات جنسی، ظاهراً رفتارهای آموخته شده هستند
بهترین مستندات می­گویند كه اكثر یا همه انحرافات جنسی، رفتارهای آموخته شده­ای هستند كه معمولاً از طریق شرطی­سازی­های ناخواسته یا اتفاقی حاصل شده­اند. تا كنون هیچ دلیل قانع­كننده­ای درباره انتقال ارثی الگوهای رفتار جنسی بیمارگونه، همانند تجاوز جنسی، زنای با محارم، میل جنسی به كودكان، عورت­نمایی و بی­بند و باری جنسی، ارائه نشده است.همان طور كه مك گویر تشریح كرده است، هنگامی كه مردی دائماً همراه با تخیلات واضح جنسی استمنا كند و آن را راه منحصر به فرد خروج شهوت خود قرار دهد، این تجربه­های لذت­بخش منجر به تخیلات منحرف (زنا، تجاوز به كودكان، آسیب وارد آوردن به طرف مقابل به هنگام عمل جنسی و...) و افزایش ارزش شهوت در نزد او می­شود. اوج لذت جنسی كه پس از آن تجربه می­شود، باعث تقویت تعقیب تخیل­پردازی یا عمل همراه با آن می­شود.

مك گویر اشاره می­كند كه هرگونه انحراف جنسی كه بدین طریق حاصل شود، می­تواند شامل چندین انحراف نامربوط در یك فرد باشد و حتی با احساس شدید گناه هم محو نخواهد شد. در مقاله او، بسیاری از موارد تاریخی برای تبیین این شرطی­سازی آورده شده است.

دیگر مطالعات مرتبط انجام شده از سوی آقایان ایوانز و جكسون، از فرضیه مك گویر پشتیبانی می­‌كنند. آن­ها دریافته­اند كه خیال­پردازی نابهنجار و استمنا، تأثیر بسیار شدیدی بر عادی شدن انحراف جنسی دارد.

شیوه­‌های رایج بیماری­های خودكرده جنسی
من عمدتاً در درمان بیماران مرد مبتلا به پارافیلیاس (آسیب­شناسی جنسی)، به این نتیجه رسیده­ام كه اكثر مردان در برابر تأثیرات شرطی­سازی استمنا به هرزه­نگاری آسیب­پذیر هستند و دچار بیماری­های جنسی می­شوند؛ زیرا همه ما بجز استثناهای كمی، در برابر قوانین یادگیری قرار داریم. در تجربه من به عنوان یك روان­درمانگر جنسی، هر فردی كه مرتباً با دیدن هرزه­نگاری­ها استمنا می­كند، در خطر تبدیل شدن به یك معتاد جنسی و شرطی­ كردن خود به داشتن انحراف جنسی یا اختلال ایجاد كردن در روابط متعهدانه با همسر خود قرار دارد. یك اثر جنبی همیشگی، كاهش شدید ظرفیت دوست داشتن است. به عبارت دیگر، هرزه­نگاری منجر به گسست آشكار عمل جنسی از دوست داشتن، عاطفه، توجه و دیگر احساسات طبیعی سالم و ویژگی­هایی كه به روابط زناشویی كمك می­كنند، می­شود.

جنبه جنسی این افراد، عاری از ویژگی­های انسانی می­شود. بسیاری از آن­ها یك «حالت من غریبه» (جنبه تاریك) را توسعه می­دهند كه محور آن، شهوت جامعه­ستیز و عاری از اكثر ارزش­ها است و سرانجام، لذتی كه از استمنا كردن به همراه مشاهده هرزه­نگاری حاصل می­شود، از روابط زندگی واقعی مهم­تر می­شود. مربیان بهداشت، عموماً این­گونه فكر می­كنند كه استمنا عواقب كم اهمیتی دارد و فقط تنش جنسی را كاهش می­دهد. جدا از معیارهای اخلاقی، این گفته شاید صحیح باشد؛ اما یك استثنا وجود دارد و آن این است كه استمنای مداوم با تصویرپردازی هرزه­‌نگاری­ها (چه به صورت یاد آوردن در ذهن و چه به صورت محرك آشكار هرزه­نگاری)، موجب مخاطراتی از طریق شرطی­سازی در ابتلا به اعتیادهای جنسی و یا آسیب­های جنسی دیگر می­شود. در این مورد، هیچ فرقی نمی­كند كه فرد، یك پزشك مشهور باشد یا یك وكیل، كشیش، قهرمان، مدیر یك شركت، رئیس دانشكده، كارگر غیرماهر و یا یك پسربچه ۱۵ ساله؛ همه آن­ها می­توانند نسبت به نابهنجاری جنسی شرطی شوند.

روند شرطی­سازی استمنا غیرقابل اجتناب است و به طور خودانگیخته از بین نمی­رود. رشد این بیماری ممكن است آهسته باشد و تقریباً همیشه از دید پنهان بماند. این بیماری معمولاً بخش محرمانه زندگی یك مرد است و همانند سرطان به رشد و گسترش خود ادامه می­دهد. این بیماری به ندرت، خود به خود متوقف می­شود و درمان آن بسیار دشوار است. تكذیب این بیماری از طرف مرد معتاد و امتناع او از برخورد با این مشكل، طبیعی و قابل پیش­بینی است، و تقریباً همیشه به ناسازگاری زناشویی و گاهی هم طلاق و گاهی به شكستن روابط خصوصی دیگری می­انجامد.

نقش بستن تصاویر جنسی در مغز
در این­جا بهتر است كه به تجربه دكتر روان­شناس، چیز مك گاف در دانشگاه كالیفرنیا بپردازیم. یافته­های او (كه بسیار ساده شده­اند) نشان می­دهند كه خاطرات تجربه­هایی كه به هنگام تحریكات احساسی (مثل تحریك جنسی) رخ می­دهند، از طریق هورمون غده آدرنال در مغز می­نشینند و پاك كردن آن­ها دشوار است. این فرض می­تواند تا حدودی اثر اعتیاد به هرزه­نگاری­ را توصیف كند. خاطرات نیرومند تحریكات جنسی از تجربه­های گذشته، خودشان را در صحنه مغز حفظ می­كنند و مرتباً به ذهن خطور می­كنند و فرد را از لحاظ شهوانی تحریك می­كنند. اگر او به هنگام این تخیلات، استمنا كند، باعث تقویت پیوند بین تحریك جنسی و اوج لذت جنسی می­شود كه همراه با منظره ویژه یا تكرار پی در پی آن صحنه در ذهن خواهد بود. می­توان این ریسك را در بسیاری از مردانی كه فیلم تحریك كننده­ای دیده­اند، حس كرد. یك فیلم ۸ میلیمتری كه از لس­آنجلس خریداری شده است، نشان می­دهد كه دو دختر در لباس­هاس سبز رنگ، خانه به خانه می­چرخند و كلوچه می­فروشند.

 در یكی از این خانه­ها، یك مرد بالغ و از لحاظ جنسی تهاجمی، از آن­ها دعوت می­كند به داخل خانه بروند؛ او قصد دارد تا به طور ناگهانی آن­ها را اغفال كند و اعمال شنیع و غیرمعمول جنسی بر روی آن­ها انجام دهد. كلیه این اعمال، به طور مفصل در این فیلم نشان داده­ شده­اند. در فیلم این­گونه تصویر شده است كه این دو دختر، مشتاقانه از این اعمال جنسی لذت می­برند. این فیلم از نمونه فیلم­هایی است كه هرزه­نگاری­­های سكسی (Hard care) نامیده شده­اند. این فیلم، نوعی از محرك هرزه­نگاری­ (در قالب فیلم) است كه مرد می­تواند بارها و بارها در خلوت خانه­اش آن ­را تماشا كند یا در ذهنش از آن لذت ببرد. اگر تحقیقات راچمن، مك گویر، مك گاف و تعداد بسیاری از محققان عرصه یادگیری انسانی، به طور كلی مفهومی داشته باشند، آن مفهوم این است كه چنین فیلم­هایی می­توانند خطرناك باشند. چنین فیلم­هایی می­توانند به طور بالقوه، شاهدان مرد خود را نسبت به تخیلات جنسی (كه در ذهن آن­ها با هورمون غده آدرنال كاشته شده است) شرطی كنند. این افراد می­توانند این تخیلات جنسی را به طور مرتب با استمنا همراه سازند و سپس بعدها آن­ها را بر روی زنان كوچك­تر از خود اجرا كنند.

ویكتور. بی. كلاین/ منبع: http://www.obscenitycrimes.org