گرداب- موشکی حامل یک سلاح کشتار جمعی آماده پرتاب است. تروریستهای مسلمان با در اختیار گرفتن یکی از پایگاههای پرتاب موشک شوروی سابق در روسیه (قزاقستان) و با تهیه یک کلاهک هستهای (یا میکروبی) قصد دارند شهری غربی را (در آمریکا یا اروپا) مورد حمله قرار دهند. زمان کمی وجود دارد و نجات میلیونها شهروند بیگناه غربی در دست شماست.
این پس زمینه (تم) داستانی حداقل در دو بازی بسیار محبوب و پرفروش آمریکایی پرداخت شده است. در بازی اول که یک بازی اکشن تیراندازی است، سازندگان بازی، بازیکن را در داستانی هیجانی و پر استرس قرار میدهند. در واقع در بازی "ندای وظیفه: جنگاوری نوین" داستان حرف اول را میزند. تروریستها به سرکردگی رئیسشان "عمران زاخایف" (ترکیبی از مسلمان و روس، نیروی شر در جنگ آرماگدون به روایت فیلمهای هالیوودی) با تسلط به پایگاهی در روسیه قصد دارند دو موشک هستهای را به سواحل شرقی آمریکا پرتاب کند که جان حداقل 40 میلیون نفر را به خطر میاندازد. تیم واکنش سریع انگلیسی-آمریکایی با وجود ممانعت از پرتاب یکی از موشکها شاهد پرتاب موشک دوم است و برای جلوگیری از فاجعه مجبور است تا قبل از رسیدن موشک به سواحل آمریکا به هر شکل ممکن به اتاق کنترل نفوذ کرده و کد غیر فعال سازی را به دست آورد (داستانی که در آخرین قسمت مجموعه فیلم معروف "مأموریت غیر ممکن" نیز پرداخت شده است.)
اما در بازی دوم روایت از این هم جالبتر است. در بازی "ژنرالها" که یک بازی استراتژیک محسوب میشود، بازیکن علاوه بر این که میتواند روایت را از دید نیروهای آمریکایی دنبال کند و در عمل با داستانی شبیه به بازی بالا مواجه شود، میتواند داستان را از چشم تروریستهای مسلمان نیز مشاهده کند و جالب اینجاست که در این خط داستانی، تمام سعی و تلاش بازیکن باید این باشد که بتواند بر یکی از پایگاههای موشکی شوروی سابق در قزاقستان تسلط پیدا کرده و موشکی حاوی سلاحهای میکروبی را روانه شهری در اروپا کند. اوج داستان و صحنه پیروزی، منظره اصابت موشک میکروبی به شهری پر از جمعیت است که خیابانهای آن مملو از اجساد مردم غیرنظامی بوده و مه سبز رنگ ناشی از گازهای خفه کننده بر روی شهر سایه انداخته است.
بازی ژنرالها از لحاظ غنای نمادها و سمبلهای اسلامی به کار رفته برای تروریستها، یکی از غنیترین بازیهای موجود است تا جایی که مرکز فرماندهی گروه تروریستی "ارتش آزادی بخش جهانی" به شکل مسجد طراحی شده است. در واقع این دست از بازیها با استفاده از روش "روایت از دید دشمن" که شاید بتوان آن را "تکنیک اعترافگیری" نیز نامید. تمام ادعاهای سیاسی و فرهنگی تیم سازندگان و به دنبال آن تأمین کنندگان مالی ساخت این بازیها را به شکلی هوشمندانه و از زبان و اعمال تروریستهای داخل بازی مطرح میکنند و بازیکن که خود در نقش تروریستها برای رسیدن به این اهداف شیطانی تلاش میکند، به آسانی این ادعاها را میپذیرد.
با نگاهی کلی به بازیهای رایانهای باید گفت سابقه استفاده از موضوع نبرد با تروریسم در این بازیها سابقهای طولانی مدت است. یکی از اولین بازیهایی که با این موضوع ساخته شد، برای دستگاههای اولیه رایانهای و در عصری بود که هنوز سیستم عاملهای گرافیکی مانند ویندوز به بازار نیامده بود. بازی "جهنم خلیجفارس" یک بازی دو بعدی پلتفرمی بود که داستان نبرد قهرمان بازی را با تروریستهای شیعهای که یک سکوی نفتی را در خلیجفارس به اشغال درآورده و کارکنان آن را به گروگان گرفتهاند، روایت میکرد. در این بازی که در سال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی (1989م.) ساخته شده است، به خوبی نیاز ایالات متحده به طراحی دشمن جدید برای ادامه سلطه و هژمونی خود به چشم میخورد. نکته قابل تأمل این که این بازی در بازی فروشیها با نام غیر اصلی خود و با عنوان "بازی یا مهدی" معروف شده است که علت این نامگذاری هم، سر دادن فریاد یا مهدی به وسیله تروریستها قبل از حمله به کاراکتر قهرمان بازی است.
نسل اول بازیهابازی جهنم خلیجفارس سر آغاز بازیهای متعددی با موضوع تروریسم است که میتوان از آن به عنوان دوره اول بازیهای مبارزه با تروریسم نام برد. در این دوره که به بازیهایی مانند: I.G.I ،Splinter Cell ،Ghost Recon Delta force ،Spec Ops و... ختم شد که به طور معمول قهرمان داستان غرق در تجهیزات، تک و تنها در عمق پایگاههای دشمن در کشورهای خاورمیانه، آفریقا یا آمریکای جنوبی نفوذ میکرد و تمام دشمنان را از پای در میآورد.
این دوره را در واقع میتوان عصر قهرمان پروری هالیوودی به سبک "رمبو" و "بتمن" در بازیهای رایانهای قلمداد کرد و به طور معمول در پایان این بازیها همیشه "رئیس اصلی" وجود داشت که به دست قهرمان داستان کشته یا اسیر میشد. تعدادی از این بازیها نیز به حضور نظامی دولتهای غربی در جنگ اول خلیجفارس میپردازد. به طور مثال در یکی از قسمتهای بازی (IGI 2) بازیکن باید با نفوذ به یک سایت موشکهای زمین به هوای سام در عراق که امنیت هواپیماهای نظامی آمریکایی را تهدید میکند، این موشکها را از کار بیندازد.
نسل دوم بازیهابا وقوع حادثه 11 سپتامبر، صنعت بازی سازی در آمریکا بیش از پیش به موضوع داستانی نبرد با تروریسم علاقهمند شد به طوری که در سالهای بعد از این واقعه حجم بازیهای ساخته شده با این موضوع افزایش چشمگیری داشت. افزون بر این که سریهای معروفی مانند: Splinter Cell ،Ghost Recon ،Delta force و Rianbow Six به ساخت بازیهایی با موضوع تروریسم ادامه دادند، بازیهای جدیدی مانند: Arma ،America army، سری محبوب Call of duty: modern warfare و Medal of honor، سری Battlfield، سری Full Spectrum Warrior، سری Conflict: Desert Storm، سری Operation Flashpoint، سری Generals و تعداد بسیاری از بازیهای منفرد به این موضوع پرداختند.
شاخصه اصلی این نسل از بازیها بر خلاف بازیهای قهرمان پرور نسل قبل، نشان دادن فداکاریها، از جان گذشتگیها و رشادت سربازان آمریکایی در میادین مختلف مبارزه با تروریسم اعم از افغانستان، عراق و دیگر کشورهای خاورمیانه، آفریقایی یا آمریکای جنوبی است. این نسل از بازیها با موضوع مبارزه با تروریسم را میتوان نسل دوم نامید. در نسل دوم بازیهای رایانهای معمولا کاراکتر قابل بازی به همراه تعدادی از سربازان همرزمش تصویر میشود که برای "هدفی عالی"
1 که همان نشر ارزشهای دموکراسی و آزادی است به کشورهای مختلف اعزام میشوند و در مأموریتهای سخت که تعداد آنها به مراتب کمتر از عدد دشمن است، دست به قتل عام تروریستها میزنند.
این نسل از بازیها زمانی ایجاد شد که سیاستمداران و استراتژیستهای غربی پس از حادثه 11 سپتامبر نیاز داشتند الگوی مبارزه با تروریسم مورد نظر سران کاخ سفید را برای عامه مردم مورد پسند جلوه دهند و افکار عمومی را برای لشکرکشیهای نیروهای آمریکایی به کشورهای خاورمیانه آماده سازند. اکثر این بازیها سعی داشتند تا با تصویرسازی مستند از مناطق درگیری و استفاده از اسم و مشخصات مکانهای واقعی کشورهای هدف، نوعی همافزایی با رسانههای رسمی خبری ایجاد کرده و اخبار منتشر شده در این رسانهها را به نوعی مستند سازی کنند.
نسل سوم بازیهانسل سوم بازیها با موضوع مبارزه با تروریسم زمانی پا به عرصه بازیهای رایانهای گذاشتند که از سویی دلایل رسمی دولتهای غربی برای دخالت نظامی در کشورهای خاورمیانه به اشکال مختلف زیر سؤال رفت و از سوی دیگر فجایع به وقوع پیوسته به وسیله ارتشهای غربی افکار عمومی مردم دنیا را بر ضد اشغالگران تحریک کرده بود. وقایعی مانند عدم پیدا کردن تسلیحات کشتار جمعی در عراق، عدم دستگیری بن لادن، وقایع زندان ابوغریب، کشتار روزمره مردم غیرنظامی، طولانی شدن پروژه دموکراسی سازی در کشورهای هدف و وقایع دیگری از این دست، باعث شد حمایتهای مردمی شهروندان غربی از پروژه "آزادسازی" کشورهای خاورمیانه کاهش یابد و صداهای مخالف در این کشورها بیشتر شنیده شود.
از این رو نیاز به عملیات رسانهای بود تا تهدید تروریسم جهانی به شدت بزرگنمایی شود. بازیهایی که در نسل سوم بازیها با موضوع مبارزه با تروریسم به بازار گسیل شدند، همه دارای یک وجه مشترک بودند و آن وقوع جنگ گسترده (و نه عملیات تروریستی محدود) در خاک آمریکاست. این بازیها مملو از صحنههای ویرانی بناهای معروف، کشتار غیرنظامیان و فجایع صورت گرفته به وسیله ارتشهای متجاوز به خاک آمریکاست. (صحنههایی که هیچگاه در بازیهای قبل که صحنه نبرد در خارج از آمریکا بود، دیده نمیشود)
از این دست بازیها میتوان به Modern warfare 2 و Modern warfare 3 ،Homefront ،End of war و... اشاره کرد. در کنار این بازیها و در همین زمان، بازیهای ژانر تخیلی که در اپیزودهای قبل میادین جنگ را در خارج از آمریکا و در سرزمین دشمن تصویر میکردند نیز در بازیهای جدید خود، جنگ را به خیابانهای آشنای نیویورک، واشنگتن و لسآنجلس کشاندند و ترس جنگ در خانه را به بازیکنان غربی چشاندند که از این دسته بازیها می توان به Crysis و Battle LA اشاره کرد.
اما بازیای که باید به طور ویژه به آن پرداخت، بازی Battlefield 3 است. این بازی از معدود بازیهایی است که به طور مستقیم به موضوع حمله به ایران به عنوان یک کشور حامی تروریسم (که قصد عملیات تروریستی هستهای در پاریس و نیویورک را دارد) میپردازد. بازی که در ابتدا در سلیمانیه عراق اتفاق میافتد به سرعت به داخل خاک ایران کشیده میشود. در این بازی سناریوهای مختلف اعم از عملیات محدود کماندویی و بمباران هوایی تهران تصویر شده است ولی در آخر با نشان دادن این که این سناریوها اثر لازم را ندارد، نیروهای آمریکایی وارد فاز تهاجم تمام عیار گردانهای زرهی میشوند و تا تهران پیشروی میکنند.
در این عملیات که در بازی با نام "عملیات گیوتین" نامیده میشود، نیروهای غربی سعی در نابودی کانون اصلی تروریسم (به زعم بازی) دارند. جالب اینجاست که در این بازی گروههای تروریستی ایرانی سعی دارند با دزدیدن و منفجر کردن دو بمب اتمی روسی قابل حمل در پاریس و نیویورک موجب ایجاد جنگ بین ملتهای غربی شوند ولی نیروهای آمریکایی با همکاری نیروهای کماندویی روسی مانع از این اتفاق میشوند.
بازی Battlefield 3 به طرزی هنرمندانه میخواهد این طرز تفکر را القا کند که مماشات و عدم برخورد با کشورهایی که ریشه تروریسم در جهان هستند تنها باعث ناامنی بیشتر میشود و باید با آنها نه با یک عملیات محدود زمینی یا هوایی بلکه با یک هجوم گسترده همه جانبه برخورد کرد. در مجموع باید گفت بازیهای رایانهای در غرب از وجه سرگرمی صرف در آمدهاند و در زمره رسانههای جدیدی داخل شدهاند که سردمداران کشورهای غربی به خصوص آمریکا سعی دارند به وسیله آنها مفاهیم ایدئولوژیک و سیاسی گستردهای را به مخاطبان آن القا کنند. بازیهای رایانهای با توجه به شرایط روز، خود را با سیاستهای جدید دولتمردان تطبیق داده و اکثر اوقات به عنوان پژواکی برای سوگیریهای رسمی رسانهای عمل میکنند. البته نقش این رسانه به همین مقدار محدود نمیشود و در بعضی از عملیاتهای رسانهای، نه به عنوان پشتیبان، بلکه در خط مقدم تهاجم ایفای نقش کرده و با قابلیتهای داستان پردازی خود، اهداف دست نیافته و آرزوهای سیاستمداران غربی را تصویرسازی کرده و مخاطب را برای مواجهه با آنها آماده میسازد.
پینوشت:1. greater good
حسین رجبعلی پور/ منبع: برهان