فرمود کسی مولا فرموده بفرمایید، کردند همه طاعت فرمان ملوکانه/ چه سفره رنگینی! گسترده به ایوان بود، بسم الله هنگام افطار حسن جان بود...
گرداب- بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم
...من بودم و تنهایی در حلقه شیدایی، دستی ز کرم آمد ناگاه روی شانه... گفتا: "منشین خامش در محفل ما رندان، برخیز و غزلخوان شو مستانۀ مستانه، سرمست بخوان یا هو... جای نگرانی نیست، مولاست که می بخشد عیدانه شاهانه"/ برخاستم و خواندم: یا محسن یا مجمل، ما را بنواز امشب ای لطف کریمانه/ هو هاتفی از یثرب می گفت دم مغرب: افطار بفرمائید از سفره جانانه/ فرمود کسی مولا فرموده بفرمایید، کردند همه طاعت فرمان ملوکانه/ چه سفره رنگینی! گسترده به ایوان بود، بسم الله هنگام افطار حسن جان بود...
چشم وا کردی و دل رفت ز دلهایی که.../ در تماشای تو بودند تماشایی که.../ همه مجنون شدند از دیدن لیلایی که.../ برده دل از علی و حضرت زهرایی که... با نگاهش به همه ارض و سما عیدی داد، نه فقط مادر سادات، خدا عیدی داد.
اول قمر طاها اول پسر مولا، اول ثمر عشق صدیقه کبرایی/ ای سفره گسترده، وی رحمت بی پایان، ما را بنواز امشب ای رأفت زهرایی/کو حاتم طائی تا پیش تو زند زانو، سالار کریمانی، تو حاتم طاهایی/ ای حلم خداوندی! اسطوره صبری تو، فرمانده بی لشکر! سردار شکیبایی...
آنکه سودا زده ات نیست که آدم نشود، آنکه سر باخته ات نیست که محرم نشود، نشود آنکه اسیر تو مکرّم نشود، نشود هر که گدایت... به جهنّم ! نشود/ که خدا بیرق خود را سر بامت زده است، هر چه در ملک خودش بود به نامت زده است
ای میمنه هستی در میسره چشمت، ای همچو علی فاتح در عرصه میدانها/ در چشم بلاخیزت خون همه خوابیده، ای کشته بالفطره از حسن تو انسانها/ هم عرش تو را خواهد، هم فرش تو را خواند، پایی بزن ای عرشی در گوشه ویرانها/ لب وا کن و لبیکی آهسته بگو آخر، مردند به عشق تو این پاره گریبانها/ در پاسخ این پرسش: "الملک لمن الیوم؟"، رو سوی تو می چرخد انگشت سلیمانها...
یکی از کوچه نشینان تو دنیا شده است، یکی از کاسه به دستان تو موسی شده است/ آنکه از جام تو نوشیده مسیحا شده است، آنکه روی تو ندیده، زلیخا شده است/ یوسفان وقت تماشای شما مست شدند، کوچه ها وقت عبورت همه بن بست شدند!
حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند، و ردّ دست ابالفضل روی آب بماند/ حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم، میان کوچه و گودال بی جواب بماند/ حسین نیز غریب است اگر شبیه برادر ... ولی بناست بقیع حسن خراب بماند / به احترام حسین ِ سه روز مانده به گودال، بناست زائر تو زیر آفتاب بماند
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم و اهلک اعدائهم
اسکالپل
سلام
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم
ولادت حضرت امام حسن بن علی بن ابیطالب علیهم السّلام بر حضرت ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه الشّریف و نایب بر حقّش امام خامنه ای و همچنین بر شما مبارک باد.
...من بودم و تنهایی در حلقه شیدایی، دستی ز کرم آمد ناگاه روی شانه... گفتا: "منشین خامش در محفل ما رندان، برخیز و غزلخوان شو مستانۀ مستانه، سرمست بخوان یا هو... جای نگرانی نیست، مولاست که می بخشد عیدانه شاهانه"/ برخاستم و خواندم: یا محسن یا مجمل، ما را بنواز امشب ای لطف کریمانه/ هو هاتفی از یثرب می گفت دم مغرب: افطار بفرمائید از سفره جانانه/ فرمود کسی مولا فرموده بفرمایید، کردند همه طاعت فرمان ملوکانه/ چه سفره رنگینی! گسترده به ایوان بود، بسم الله هنگام افطار حسن جان بود...
چشم وا کردی و دل رفت ز دلهایی که.../ در تماشای تو بودند تماشایی که.../ همه مجنون شدند از دیدن لیلایی که.../ برده دل از علی و حضرت زهرایی که... با نگاهش به همه ارض و سما عیدی داد، نه فقط مادر سادات، خدا عیدی داد.
اول قمر طاها اول پسر مولا، اول ثمر عشق صدیقه کبرایی/ ای سفره گسترده، وی رحمت بی پایان، ما را بنواز امشب ای رأفت زهرایی/کو حاتم طائی تا پیش تو زند زانو، سالار کریمانی، تو حاتم طاهایی/ ای حلم خداوندی! اسطوره صبری تو، فرمانده بی لشکر! سردار شکیبایی...
آنکه سودا زده ات نیست که آدم نشود، آنکه سر باخته ات نیست که محرم نشود، نشود آنکه اسیر تو مکرّم نشود، نشود هر که گدایت... به جهنّم ! نشود/ که خدا بیرق خود را سر بامت زده است، هر چه در ملک خودش بود به نامت زده است
ای میمنه هستی در میسره چشمت، ای همچو علی فاتح در عرصه میدانها/ در چشم بلاخیزت خون همه خوابیده، ای کشته بالفطره از حسن تو انسانها/ هم عرش تو را خواهد، هم فرش تو را خواند، پایی بزن ای عرشی در گوشه ویرانها/ لب وا کن و لبیکی آهسته بگو آخر، مردند به عشق تو این پاره گریبانها/ در پاسخ این پرسش: "الملک لمن الیوم؟"، رو سوی تو می چرخد انگشت سلیمانها...
یکی از کوچه نشینان تو دنیا شده است، یکی از کاسه به دستان تو موسی شده است/ آنکه از جام تو نوشیده مسیحا شده است، آنکه روی تو ندیده، زلیخا شده است/ یوسفان وقت تماشای شما مست شدند، کوچه ها وقت عبورت همه بن بست شدند!
حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند، و ردّ دست ابالفضل روی آب بماند/ حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم، میان کوچه و گودال بی جواب بماند/ حسین نیز غریب است اگر شبیه برادر ... ولی بناست بقیع حسن خراب بماند / به احترام حسین ِ سه روز مانده به گودال، بناست زائر تو زیر آفتاب بماند
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم و اهلک اعدائهم
اسکالپل