Gerdab.IR | گرداب

نگرشی تحلیلی بر تاثیرات متقابل رسانه و پیام

تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۲

مک لوهان معتقد است در عصر کنونی، خود وسیله ارتباطی صرف نظر از محتوا و یا پیامی که می‌تواند داشته باشد در ویژگی‌های روانی و اجتماعی مردمان جوامع مختلف، تاثیرات قابل ملاحظه‌ای بر جای گذاشته است.

به گزارش گرداب، "مارشال مک لوهان" جامعه‌شناس و از نظریه‌پردازان صاحب‌نام عرصه رسانه‌ است. نظریات وی گستره‌ی معنایی زیادی را در حیطه‌ی وسایل ارتباط جمعی شامل می‌شود؛ معنا و مفهومی که این نظریه‌پرداز به رسانه‌ها می‌دهد بسیار فراتر از دیگر اندیشمندان حوزه ارتباطات و رسانه است.

 مک لوهان وسیله ارتباطی را دارای معنایی وسیع‌تر از صرف وسایل ارتباط جمعی می‌داند؛ به عقیده وی، وسیله ارتباطی شامل هر نوع توسعه و امتداد حواس آدمی است، این وسیله می‌تواند اتومبیل، کتاب، تلویزیون، زبان و... باشد.

برای مثال وی کتاب را امتداد چشم انسان، رادیو را در امتداد گوش، اتومبیل را امتداد پا و سایر وسایل ارتباطی را به همین نحو می‌داند، در اندیشه مک لوهان زمانی که یکی از حواس پنج‌گانه در جهت استفاده زیاد یک وسیله ارتباطی توسعه پیدا کند، بر تفکرات و رفتار فرد هم اثر می‌گذارد.

در اندیشه این نظریه‌پرداز وسیله ارتباطی از دو بخش تشکیل شده است، یکی خود وسیله و تاثیرات آن و دومی پیام و تاثیر پیام، وجه تمایز دیدگاه مک لوهان نسبت به سایر اندیشمندان در این زمینه عبارت است از تاکید وی بر تاثیر وسیله ارتباطی در کنار پیام.

مک لوهان معتقد است در عصر کنونی، خود وسیله ارتباطی صرف نظر از محتوا و یا پیامی که می‌تواند داشته باشد در ویژگی‌های روانی و اجتماعی مردمان جوامع مختلف، تاثیرات قابل ملاحظه‌ای بر جای گذاشته است.

تلویزیون از جمله‌ وسایل ارتباطی‌ای می‌باشد که این جامعه‌شناس به زعم خود، به بررسی و موشکافی تاثیرات آن بر انسان عصر حاضر پرداخته است. مک لوهان در رابطه با این تکنولوژی بیان می‌دارد: "تلويزيون، صرف‌نظر از محتوا؛ براي انسان امروزی تبديل به يك محيط جديد شده است، اين محيط جديد تأثيرات فراوانی از خود بر جای می‌گذارد."

نکته قابل توجه این‌جاست که مک لوهان فقط به تاثیر خود وسیله ارتباطی نظر دارد تا محتوای عرضه شده توسط وسیله.

در ادامه با در نظر گرفتن گفتمان وی در حیطه‌ی "وسیله ارتباطی"، به تاثیرات تلویزیون بر رفتار و کنش‌های فردی و اجتماعی پرداخته می‌شود. مک لوهان معتقد است که هر وسيله ارتباطی طرز فكری خاص، اطلاعاتی خاص و رفتاری خاص را ايجاد می‌نمايد، تلویزیون به نوعی عادت روزمره اجتماعی تبدیل شده است؛ به این معنا که مردم عادت کرده‌اند ساعاتی از شبانه روز را به تماشای آن بنشینند، چه برنامه مورد نظر و رضایتشان باشد و چه برنامه‌ جذابیت و گیرایی نداشته باشد.

 در تعامل با این عادت روزمره، کمتر پیش می‌آید بیننده تلویزیون را خاموش کند و یا به فکر جایگزینی باشد و گاه ساعت‌ها بدون هدف، وقت خود را به تماشا کردن برنامه‌های گوناگون می‌گذراند.

خاصیت دیگر این وسیله ارتباطی این است که تلویزیون هیچ گونه هزینه و زحمتی برای بیننده ندارد، در حالی که سایر برنامه‌های فراغتی ممکن است از فرد انرژی و توان قابل توجهی بگیرد. ادامه این روند باعث می‌شود که تلویزیون جای فعالیت‌های ضروری‌تر را هم بگیرد، به این معنی که فرد به جای رسیدگی به امور ضروری، مطالعه و... تلویزیون را انتخاب کند.

از جمله ویژگی‌های دیگر این وسیله ارتباطی که به مبحث تاثیر وسیله در این گفتمان بر می‌گردد خاصیت ارائه دهنده دائمی است که در مقابل، مخاطب را نیز تبدیل به دریافت کننده دائمی می‌کند؛ به این معنی که فعالیت فکری و تجزیه و تحلیل مخاطب را کند کرده و مخاطب را به نوعی طلسم خود می‌کند.

این ویژگی را اگر در کنار سرعت انتقال پیام‌ها در تلویزیون قرار دهیم، بیشتر نمایان می‌شود؛ با وجود حالت دریافت‌کنندگی مداوم و سرعت بالای این دریافت‌های پی‌درپی، تلویزیون به مخاطب مجالی را برای اندیشیدن روی مسئله‌ی مورد نظرش نمی‌دهد و با پیام‌های بعدی دائم مخاطب را سرگرم خود می‌دارد.

سرگرمی مخاطب در برابر پیام‌های ارائه شده ازسوی این وسیله، وی را دچار حالت انفعال می‌کند؛ در حالت انفعال در برابر پیام صادر شده، مخاطب به ندرت به تامل در رابطه با نمادهای ارائه شده از سوی این رسانه می‌پردازد و با دریافت مکرر پیام، تنها به اطلاعات داده شده بسنده می‌کند و این امر در دراز مدت باعث نوعی سطحی‌نگری در فهم مخاطب می‌شود.

ادامه دارد ...