خیلی از نکاتی که در این نوشتار میخوانید، جنبه یادآوری دارد و بسیار بدیهی است. ولی ما محتاج یادآوری همین بدیهیات هستیم. بدیهیات هرچند که یک ظاهر روشن و آشکار دارند، ولی گاهی در موضوعات بدیهی دچار غفلت میشویم.
به گزارش گرداب، خیلی از این موارد جنبه یادآوری دارد و بسیار بدیهی است. ولی ما محتاج یادآوری همین بدیهیات هستیم. بدیهیات هرچند که یک ظاهر روشن و آشکار دارند، ولی گاهی وقتها ما در موضوعات بدیهی و روشن دچار غفلت میشویم و از همان نواحی نیز آسیب میبینیم.
دقت کنیم که سلامت روحی و روانی انسانها به خودی خود بهوجود نمیآیند و اگر انسانها به دقت مراقبت، محافظت و نگهداری نشوند؛ اصل به آسیب دیدن آنهاست.
1. آنکه گفت عالم محضر خداست با عینکهای ما عالم را تکه تکه نکرده بود. او همه عالم را میگفت. آفاق و انفسش را، ازل و ابدش را، زمین و آسمانش را، غیب و شهادتش را، پنهان و پیدایش را، ماتبدون وماتکتموناش را، آنچه ما «حقیقی» نامش میدهیم و آنچه مجازی صدایش میکنیم را. و همان کسی که گفت در محضر خدا معصیت نکنید، منظورش این بود که در محضر خدا معصیت نکنید!
2. آنکه گفت تقوا، تقوا را برای همیشه و همه جا میخواست و آنکه گفت نفس، نفس را در همه جا میگفت و آنکه از خطر شیطان گفت، از خطر شیطان در همه جا گفت: اتقو الله و رعایت تقوای الهی را در مجاز پنداریهای ما هم میخواست.
گفت مراقب هوای نفس باشید که «ان النفس لاماره باسوء» باید مهر نفس را در دست بگیرید. آنکه گفت گناه، همه گناهان ما را میگفت. اگر دروغ را گناه میدانست، فرقی میان دنیای حقیقی و مجازی نمیگذاشت. اگر تهمت زدن و تهمت شنیدن را حرام خوانده بود، فرقی میان دنیای حقیقی و مجازیاش نگذاشته بود. اگر از تیرهای شیطان ما را بر حذر میداشت، نگران چشمهایی که در مقابل دنیای مَجاز پنداشته در تیررس کمانداران شیطان قرار داشته هم بود. او فریب واژهها و سایهها را نخورده بود.
3. آنکه گفت مباد که گناه در نظرتان کوچک جلوه کند، دلش برای دنیایی میتپید که گناهان را در آن کوچک جلوه میکردند و ما به بهانه مجازی بودنش، انبوه گناهانی که با آنها دست و پنجه نرم میکردیم را به هیچ میگرفتیم. آنکه گفت مباد گناه برایتان عادی جلوه کند، دلش برای روزگاری میتپید که دل ما برای دوری از گناه میتپید. او ساحتی را میدید که ما از شدت رواج و معمولی بودن گناه از اساس در گناه بودن گناه شک کنیم و به آن خو بگیریم و عادت کنیم.
4. آنکه گفت از گناه بپرهیزید میگفت: از همه گناهان بپرهیزید. او گناه را فقط در تماشای صحنهای شهوتآلود خلاصه نکرده بود. او غیبت کردن و غیبت شنیدن را گناهی عظیم و نابخشودنی میدانست و میدانست در دنیایی که ما مجازیاش خواندهایم چهقدر غیبت بر زبان آورده میشود و چهقدر غیبت شنیده میشود.
او آبروی انسانها را ناموس خود میدانست و میدانست که در دنیای مجازی ما چهقدر به ناموس الهی تعرض خواهد شد. در دنیای مجازی پنداشته ما، چه حرفها که میان هزاران و بیشتر نفر منتشر میکنیم، بیآنکه از راست و دروغش پرسوجو کرده باشیم. در دنیای مجازی ما، چه آبروهای عزیزی را بر زمین ریختهایم و چه حریمهای محترمی که شکسته شده است. در دنیای مجازی ما خیلی چیزها را جار میزنیم و چه روسواییها را فریاد برمیداریم.
آنکه گفت همدیگر را به تقوای الهی فرا بخوانید میدانست که روزگاری در دنیای مجازی ما، دعوت به گناه یک فضیلت پنداشته میشود. آنکه گفت «الفرصه تمر مرالحساب» و از گذرانی لحظهها و فرصتهای عمر آدمی در دل تند بادها و توفانهای روزگار سخن میگفت، نگران ابرهای عمر و فرصتی که در پای دنیای مجازی ما هدر میشوند هم بود.
آنکه میگفت در اولین شب خفتن در قبر به جِد از ما خواهند پرسید، عمرت را در چه و با چه و چگونه گذراندی. لحظههای هدر نکردن عمر در دنیای مجازی را هم عمر میدانست و وعده داد که از آنها بازخواست میکند. آنکه گفت ذره ذره همه چیز را محاسبه میکند و مثقال مثقال همه چیز را به میزانش میآورد، حواسش به ذره ذره و مثقال مثقال حرکات و سکنات ما در دنیای مجازی پنداشته شدهمان هم بود.