آیا به راستی گردش اطلاعات در اینترنت آزاد است و هر فردی درباره هر چه بخواهد، میتواند اطلاعاتی کسب کند یا خیر؟
بسیاری از افراد معتقدند میتوانند اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق فضای مجازی کسب کنند. حتی در بین آنها نظراتی مبنی بر آنکه هر چه بخواهم از اینترنت پیدا خواهم کرد، نیز وجود دارد.
در مقابل این گروه، افرادی هستند که این پیشفرض را نادرست میدانند و معتقدند گردش اطلاعات در اینترنت و فضای مجازی پیچیده است و دسترسی به همه اطلاعات ممکن نیست. محمود بابایی، معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم و فناوری و اطلاعات ایران (ایران داک) در گفتوگویش با شفقنا رسانه این پیشفرض ها را بررسی میکند و معتقد است پاسخ این سوال یک دستهبندی دارد و تنها با یک آری یا خیر نمیتوان به چنین سوالی پاسخ داد.
آنچه در ادامه می خوانید به بررسی گردش آزاد اطلاعات در فضای سایبر و شبکههای اجتماعی میپردازد.
آیا جریان اطلاعات در شبکههای اجتماعی و فضای سایبر به شکل آزاد وجود دارد؟
پاسخ «آری» یا «خیر» نمیتوان به این پرسش داد. بیشتر از زاویه سیاسی به این موضوع پرداخته شده است. یعنی کسانی که اطلاعات را تولید میکنند و آن را در رسانهها به گردش در میآورند و منتشر میکنند، هدفشان تأثیر بر ذهن مخاطب و تغییر نگرش اوست. در فضای سایبر که میتواند همه کارکردهای رسانهای را داشته باشد، نیز همین فعالیت، میتواند با ساز و کارهای خاص خود وجود داشته باشد. در اینجا شما انتخاب نمیکنید، بلکه به دلیل ویژگیهای فضای سایبر، در معرض اطلاعاتی قرار میگیرید که مورد درخواست و مطلوب شما نیست.
اما در جریان تعامل با شبکه، ناخواسته در معرض آن قرار میگیرید و چه بسا به واکنش شما هم بینجامد. در چنین وضعی، هنگامی میتوان سخن از جریان آزاد اطلاعات به میان آورد که فرصتهای برابری برای دسترسی، نقد، پذیرش، یا رد این اطلاعات وجود داشته باشد. واقعیت این است که جریان پروپاگاندای حاکم بر فضای سایبر از شیوههای نوین و پیچیدهای بهره میبرد که موضوع «داشتن فرصت برابر برای تعامل» به عنوان شاخصی برای «جریان آزاد اطلاعات» دست نیافتنی مینماید.
از سوی دیگر، اگر جریان انتشار اطلاعات در فضای سایبر را در چهارچوب پروپاگاندا تحلیل کنیم، اساساً بنا نیست چنین فرصتی برای مخاطب فراهم شود. پروپاگاندا، آمرانه و یک سویه است. این گونه اطلاعات، همانند گذشته، به شکل مستقیم و زمخت به سمت کاربران فرستاده نمیشود، بلکه همانگونه که گفتم پیچیده و متفاوت عمل میشود.
فارغ از نگاه سیاسی اشاره شده، نکته دیگر که در همین چهارچوب قابل گفتن است؛ فرصتهای تولید و تبادل اطلاعات در مقیاس وسیع و به وسعت همه جهان است. این در تاریخ بشر بیسابقه است. همه مردم میتوانند مطالبشان را به شکلها و گونههای متنوع منتشر کنند؛ بازخورد دریافت کنند؛ واکنش دیگران را نسبت به آن بسنجند؛ در تولید محتوا به شکل گروهی مشارکت داشته باشند و سهمی در اطلاعاتی که فضای سایبر و شبکههای اجتماعی به گردش در آمده داشته باشند. آری، در کنار این فرصت، میتوان به برخی محدودیتهای فنی که از آن به «شکاف دیجیتالی» تعبیر میشود، اشاره کرد که کفه این فرصت را به سود «داراها» سنگینتر میکند.
منظور شما این است که نمیتوان سوال را کلی پرسید، بلکه باید به جزییات گردش اطلاعات در این فضا پرداخت؟ اگر این طور است شما چه توضیحی در اینباره دارید؟
بله دقیقا همین طور است. من مثالی برای شما میآورم. شما برای این که بازاریابی کنید، هزینه کلانی را متحمل میشوید، باید نیازسنجی کنید و بازارها و مصرفکنندگان هدف را خیلی دقیق شناسایی نمایید. این اطلاعات برای شما رایگان به دست نیامده است. اطلاعاتی است که آینده کسب و کار شما را ترسیم میکند.
چگونه حاضر میشوید بسته اطلاعاتی مربوط به بازار کالا یا خدمات خود را به اشتراک با رقبا بگذارید؟ در حالی که هر جزیی از این اطلاعات با هزینه گزاف به دست آمده است. پس به عنوان نمونه، اطلاعات تجاری گرانقیمت است و با عنوان گردش آزاد اطلاعات نمیتوان چنین انتظاری را مطرح کرد، درست مانند اطلاعات امنیتی.
درباره گردش آزاد اطلاعات به موضوع دیگری نیز باید اشاره کنم و آن ساز و کارهای ارتباطات در فضای سایبر است. یعنی در گردش اطلاعات باید به مدیای آن نیز اشاره کنید. مثلا هنگامی که من با شما از طریق ایمیل در ارتباط هستم، آیا این تأثیری همانند تأثیر ویدیو کنفرانس و اسکایپ و سایر مدیاها دارد یا خیر؛ تاثیر آن بیشتر یا کمتر است؟ هنگامی که رسانه و ابزار آن متفاوت باشد، عمق ارتباط و میزان تاثیرگذاری ارتباطات نیز متفاوت میشود. دستیابی کاربران به اطلاعات در فضای سایبر تا حد زیادی تابع تناسب سازوکار ارتباطی آنان است و نه محدودیت و منع.
آیا اساسا پیشفرض اولیه در سوال، اشتباه است؟ یعنی نمیتوان گفت در فضای سایبر جریان آزاد اطلاعات وجود دارد یا خیر؟
پیشفرض شما اشتباه نیست، اما از نظر من ملاحظاتی درباره آن وجود دارد که بخشی از آن را در پاسخ به پرسش قبلی گفتم. به نظر من اطلاعات در جامعه اطلاعاتی یک کالاست و ارزش اقتصادی دارد. اطلاعات به عنوان کالا شناخته میشود، ارزشگذاری و مبادله میشود. وقتی چیزی ارزش اقتصادی دارد، برای به دست آوردن آن باید پول پرداخت کنید. پس اطلاعات، کالایی دارای ارزش اقتصادی است. اگر قصد دارید بدانید که در فلان نقطه دنیا چه نیازی وجود دارد که شما بتوانید کالایی متناسب با نیاز آنها تولید کنید، اول از شما پول خواهند خواست و سپس اطلاعات را ارایه خواهند داد.
از این رو، هنگامی که از جریان آزاد اطلاعات سخن میگویید؛ نمیتوانید افرادی را نادیده بگیرید که سرمایههایشان اطلاعات است. «ایرانداک» اطلاعات پایاننامههای کشور را از دانشگاهها دریافت میکند. این که اطلاعات اولیه که گرانسنگ است به جای خود؛ در مراحل پس از فراهمآوری، با صرف هزینه سنگین، سازماندهی و پردازش شده و بر روی وب سایت پژوهشگاه ایرانداک منتشر میشود یا با مراجعه حضوری یا شیوههای دیگر درخواست، در اختیار کاربران قرار میگیرد. این پایاننامهها از مرحله تولید محتوا در دانشگاه هزینه داشته است تا به ذخیره و انتشار آن در پایگاه اطلاعات پایاننامهها برسد. ضمن این که ما برای انتشار این اطلاعات با دانشگاهها تفاهمنامه امضا میکنیم. بخش از سرمایه ما همین اطلاعات است. یعنی انتظار رایگان بودن این اطلاعات، بدون تامین منابع هزینه، منطقی نیست.
نکته پایانی این که فضای سایبر، جایی نیست که همه چیز رایگان باشد. باید بین «جریان آزاد اطلاعات» و «جریان رایگان اطلاعات» فرق گذاشت. گردش آزاد اطلاعات، یعنی به دلایلی که فاقد وجاهت است، فرصت نشر اطلاعات را از دیگران سلب نکنیم. جریان آزاد اطلاعات، هیچگاه هم معنی جریان رایگان اطلاعات نیست. علت آن را عرض کردم.
پس جریان آزاد اطلاعات به این معنی است که اگر شما هزینه یک بخش از اطلاعات را پرداختید؛ راه شما را به شکل دیگری نبندند. پاسخ به سوال پیش فرضهای شما یک بلی و خیر یا مثبت و منفی نیست. یک توضیح کلی است و مانند این است که بگویید که آیا موجودی به نام پرنده خوب است یا خیر. این سوال پاسخی مثبت و منفی ندارد.
بنابراین شما معتقدید که گردش اطلاعات در دنیا با جنبه اقتصادی آن پیوند دارد؟
به نظر من وجه اقتصادی یکی از این ملاحظات است. وقتی از موانع گردش آزاد اطلاعات سخن به میان میآید، انگشت اتهام به سوی دولتها نشانه میرود. اگر چه جریان آزاد اطلاعات میتواند برخی تهدیدها را متوجه دولتها کند اما نمیتوان از نقش این پدیده در شفافسازی، نظارت همگانی، جلوگیری از فساد و مشارکت مردمی غفلت کرد.
در عین حال، میتوانم به چند ملاحظه دیگر نیز اشاره کنیم. وجه سیاسی، اقتصادی، امنیتی، مصلحتجویانه و حفظ مزیت رقابتی از دیگر ملاحظات آن است. یک سری اطلاعات رایگان وجود دارد. الزاما اطلاعات رایگان اطلاعات بیارزشی نیستند. یکسری اطلاعات به دلیل اقتصادی آزاد نیستند. به اطلاعاتی که قیمت برای آن پیش بینی نشده است، اطلاعات آزاد میگوییم. برخی از اقلام اطلاعاتی نیز هنگامی که هزینه اطلاعات را پرداخت کردید، برای شما قابل دسترسی است.
سطح دیگری از تقسیمبندی اطلاعات، امنیتی است که مربوط به امنیت فرد، حریم خصوصی سازمانهای مختلف دولتی و شرکتها، اسناد مربوط به امنیت جهانی؛ مانند تروریسم و ویروسهایی که منتشر میشود، اطلاعاتی درباره جنگ منطقهای و اطلاعات مربوط به امنیت ملی است. این اطلاعات آزاد نیست و قرار هم نیست که آزاد باشد.
اگر اطلاعاتی مربوط به امنیت ملی است؛ قرار نیست بدانیم چه سلاحی را صادر یا چه سلاحی وارد میکنیم. آشکار است هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که این اطلاعات را برای شهروندان خود منتشر کند، چه برسد به ایجاد دسترسی به آن، در فضای سایبر!
نوع دیگری از اطلاعات به شکل مصلحتجویانه و برای حفاظت از کاربر، از گردونه گردش اطلاعاتی ما حذف میشود. به فرض شما خواهر بزرگ خانواده هستید و تصور میکنید، خواهر کوچکتر شما نباید صحنه اعدام یک فرد با طنابدار، صحنههای دلخراش تصادف، خشونت، برهنگی و مانند آنها را ببیند. این شگرد، نه امروز و برای فضای وب، بلکه در رسانههای سنتی هم به کار گرفته شده و میشود. مانند رتبهبندی سنی فیلمها، کتابها و برنامههای تلویزیونی.
یکی دیگر اطلاعاتی است که حفاظت از آنها برای سازمان یا حفظ مزیت رقابتی سازمان ضروری است. حوزه شغلی و کسب و کار باز میگردد. اطلاعات مربوط به موقعیت کاری سازمان و شگردهای آن، بسیار با ارزش هستند که تا کهنه یا افشا نشدهاند، هیچ گاه منتشر نمیشوند. شما به عنوان یک سازمان یا شرکت، از فرصت و ویژگی خاصی که برخوردار هستید و رقبا آن را ندارند، چشمپوشی نمیکنید.
اگر سوال اول را درباره شبکههای اجتماعی مطرح کنیم، باز هم به همین پاسخ میرسیم؟
در کلیت آن شاید نتوان پاسخی متفاوت یافت. الگوی جریان آزاد اطلاعات میتواند متفاوت باشد. چون نظریهپردازی در این زمینه از خاستگاههای فکری گوناگونی بوده است. یونسکو به عنوان سازمان جهانی، فعالیت چشمگیری در این زمینه داشته است.
شبکههای اجتماعی به شکل موضوعی، تخصصی و عمومی هستند. این شبکهها بر محور پروفایلهای افراد بنا میشوند. در گروههای مباحثه و وبلاگستان نقش پروفایلها کمرنگتر است. در شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و کلوب و مانند آنها از ویژگیهایی مانند سن، جنس، تحصیلات و علایق و غیره از شما پرسیده میشود.
وقتی در یک جمعی علایق شما به طور کامل مطرح میشود؛ آن هنگام شما مرتبط با افرادی خواهید شد که آنها نیز چنین علایقی دارند. یعنی شما در شبکه برای افراد شناخته شده هستید. وقتی شما پروفایل خود را کامل بسازید؛ امکان این که همشهریان، همکلاسیها، همفکران، و سایر افراد را بیابید، فراهم میشود. میتوانید با افرادی که علایق مشترک دارند نیز ارتباط برقرار کنید و با آنان تبادل اطلاعات داشته باشید. منطق گردش اطلاعات در این شبکهها این چنین است. اما همواره خطوط قرمزی ترسیم میشوند که برای کاربران دردسر ساز است و جریان آزاد اطلاعات را مختل میکند.
جریان آزاد اطلاعات در شبکههای اجتماعی تابع قواعد از پیش تعیین شده در سایتهای شبکه اجتماعی است. این قواعد، گاهی تحت کنترل کاربران است و آنها هستند که محدودیتهای دسترسی را تعریف میکنند. از این رو، تبادل اطلاعات، ارتباط مستقیمی با فضای تنفس کنشگران دارد. در این فضا، کنشگران در چارچوب گفتمان خاصی به تبادل نظر و اطلاعات میپردازند.
از سخن شما چنین استنباط میشود که فضای مجازی یکسری زیر مجموعهها دارد. یعنی فضای کلی یک قاعده کلی دارد و هر کدام از این زیرمجموعههای فضای کلی نیز یک سری قوانین و محدودیتها دارند.
بله، درست است. در فضای سایبر به طور کلی، شبکه اجتماعی، وبلاگستان، سایتهای خبری، فضاهای چت و گروههای مباحثهای وجود دارند که در آنها اشتراکگذاری و تبادل اطلاعات انجام میشود. جمع همه اینهاست که پدیدهای به نام فضای سایبر را به وجود میآورد. البته این، به معنای تعریف فضای سایبر نیست.
در بخشی از این فضا، با نام وبلاگستان، اگر به قوانین و محدودیتهای سایت احترامی گذاشته نشود، باعث حذف شدن آن وبلاگ میشود. در شبکههای اجتماعی نیز رفتار شما ثبت میشود، رفتار شما نقش تعیین کنندهای در تبدیل شما به عنوان نقطه ثقل یا کاربری مهجور دارد. در چنین فضایی، جریان آزاد اطلاعات به شکل مداوم تبصره پیدا میکند. محدودیتهایی به موجب قوانین وضع میشود که جای ویژه خود را دارد.
در صحبتهای خود اشاره کردید که در شبکههای اجتماعی پروفایلی از ویژگیهای فردی، تحصیلی و مشخصات کامل علایق و سایرمشخصات فردی ساخته میشود. سپس افراد و کاربران با آن ویژگیها به شبکههای اجتماعی میآیند. اغلب به نظر میرسد جامعه مخاطب هر فرد جامعه کوچکی است که ویژگیهای جوامع ارگانیکی را بازتولید میکند: تلاش افراد برای همرنگ شدن، نوع نظارت و سایر موارد؛ آیا به نظر شما میتوانیم چنین شباهتی را قایل شویم؟
یک سری الگوهای رفتاری برای کنشگری و فعالیت در سایتهای شبکه اجتماعی وجود دارد. من ضرورتی به تلاش برای این که الگویی را با مساله زیست محیطی یا زیستشناسی مرتبط یا تشبیه کنیم، نمیبینم. اصل را بر این قرار دهیم که از زمان حضور بشر روی زمین شبکههای اجتماعی وجود داشته است.
ابتداییترین شکل آن شبکه خانواده است. افراد در آن شبکه نقشها و کارکردهایی دارند. کارکرد شبکههای اجتماعی فضای سایبر، هماهنگی زیادی با شبکههای زندگی واقعی دارد. اگر فرض را بر این بگذاریم که از هویت مستعار یا ویژگیهای ساختگی در شبکههای اجتماعی استفاده نمیشود، درک این هماهنگی آسانتر خواهد شد. کاربر در شبکههای اجتماعی افزون بر هویت مستقل خود، یک هویت شبکهای پیدا میکند که به جایگاه و وزن او در شبکه وابسته است.
اگر به شبکههای اجتماعی نگاه کنید، یک سری گرهها یا نودهایی دارای انبوهی از پیوند هستند. این پیوندها، کاربران دیگر هستند. نقاط ثقل در شبکه به همین شکل پدید میآیند و تأثیرگذار میشوند. هویتهای واقعی کاربران میتواند در فزونی وزن ارتباطی گرهها در شبکههای اجتماعی فضای سایبر موثر باشد.
پس میبینید سایتهای شبکه اجتماعی فضای سایبر، به خودی خود فقط زیرساختهای سختافزاری و نرمافزاری را فراهم مینمایند. کاربران هستند که اطلاعات را تولید و منتشر میکنند. فارغ از این گمانهزنی که برخی از شبکههای اجتماعی، به شکل معناداری، چه آشکار و چه پنهان، جهتگیری خاص خود را دارند.
با توجه به همین شباهتها اغلب فضای این شبکهها سطحی به نظر میرسد و کمتر بحث جدی مطرح میشود. اصولا آیا میتوانیم در این شبکهها انتظار بحثهای جدی داشته باشیم یا همانطور که برخی معتقدند، شرایط فعالیت در شبکههای اجتماعی بالذات سطحی همراه است؛ میتواند مقدمهای برای طرح بحثهای جدی باشد؟
گردش مناسب و سالم اطلاعات خیلی بهتر از گردش پر حجم اطلاعات است. به این معنا که جعل، خرافه، دروغ و توهین از چرخه آزاد اطلاعات حذف شود. سالمسازی یک هدف در جریان آزاد اطلاعات است که رکن اصلی آن کاربران فضای سایبر هستند. سالمسازی به معنای اخلاقی کردن است. یعنی ممنوعیت دروغ، اتهام، افشای اسرار خصوصی، فریب، سرقت به هر شکل، و... .
این گمان که فضای اجتماعی جای شوخی است و نباید آن را چندان جدی گرفت، نگرش واقعی و درستی نیست. فقط به یک نمونه اشاره کنم که در ماجرای گرفتار شدن سربازان ایرانی در چنگ تروریستها، کمپینی پر سروصدا راهاندازی شد که اگر به آثار ملی و اخلاقی آن بپردازیم، خواهیم دید که کارزاری بسیار موثر علیه تروریسم وابسته بود.
هنگامی که شما بتوانید یک میلیون نفر را بسیج کنید و از آنها برای اقدامی امضا بگیرید، آن هم با هویت واقعی، کاری کم اهمیت نیست. تعداد کامنتهایی که در ذیل یک خبر درج میشود و منجر به حذف یا اصلاح یک خبر میشود، نتیجه همین کنشگریهای و ایجاد کمپین در فضای سایبر است. فضای سایبر ادامه فضای زیستی است و جزء جداییناپذیر فضای زندگی ماست. پس چگونه میتوانیم سخن از چیزی بگوییم که به تعبیر شما سطحی است و عمقی ندارد؟
کم نیستند کمپینهایی که در فضای فیزیکی شکل میگیرند، اما سرنخ آنها در فضای سایبر و شبکههای اجتماعی است. تداوم گفتمانهای فضای فیزیکی را در فضای سایبر میتوانید ببینید. اگر منظور شما اشاره به مصادیقی از سطحی بودن و ابتذال در فضای سایبر باشد، من میتوانم همین وضعیت را در فضای فیزیکی زندگی برای شما شاهد بیاورم.
سخن پایانی؟
در گردش اطلاعات باید نقش کابران را فراتر از آنچه در رسانههای سنتی فرض میشد، نگریست. مخاطب در فضای سایبر، از جمله شبکههای اجتماعی، هدف نیستند تا هدف گلوله اطلاعات قرار گیرند. آنان نقش فعالی در تولید محتوا و گردش اطلاعات دارند. مخاطب، یا به تعبیر بهتر، کاربر فعال است و آگاه شده است.
او ابزارهای فعال بودن را در اختیار دارد. به عنوان کنشگر در فضای شبکههای اجتماعی نقش ایفا میکند و برای خود حقی قایل میشود. حتی با اهرمهایی که در دست دارند میتوانند، ساختارها را نیز تغییر دهند تا گردش اطلاعات به شکل مطلوب آنان انجام گیرد. آنان در پیریزی و استقرار قواعد فعالیت در شبکههای اجتماعی سهم اساسی را برای خود قایل هستند که اهرم فشار بسیار خوبی برای محدودیتهای آمرانه آشکار یا پنهان است. این اهمیت و کانون قرار گرفتن کاربران را باید به درستی دریابیم.