گرداب- میز تحلیل: نوع
واکنشی که هرفرد با دیدن تصویر و یا ویدیویی خاص از خود نشان میدهد با لحاظ کردن
چندین مورد از جمله روحیه و فطرت فرد بیننده، خاص بودن تیتر، شخصیت، مکان، زمان،
ترند بودن آن موضوع و هزاران موضوع دیگر، ممکن است کاملاً گوناگون باشد.
یکی از
موارد تأثیرگذار در ترغیب بیننده به دیدن تصویر و یا ویدیو، استفاده از موقعیتی
خاص و یا برههای از زندگی یک هنرمند است.
مانند تیترهای «اصغر فرهادی برنده جایزه اسکار شد» یا «پیکر
پرویز مشکاتیان به سوی نیشابور تشییع شد».
اما
نوع عکسالعمل ما با حوادثی که برای این شخصیتها اتفاق میافتد و مطالبی که از
این افراد منشر میشود، تقریباً حیرت انگیز است!
آنچه
در جهان گذشتماهها
پیش، «رابین ویلیامز» کمدین مشهور آمریکایی به علت خودکشی (حلقآویز کردن)، در خانه خود
درگذشت.
واشنگتن پست در این زمینه نوشت:
«شایعاتی
مبنی بر خودکشی او بر اثر اعتیادش به الکل و مواد مخدر و مشکلات اقتصادی در فضای
وب پخش شد که به خودی خود در آن زمان خانواده او را بسیار متأثر کرد. هرچند که خود
رابین ویلیامز مدتها قبل از آن به اعتیاد خود اشاره کرده بود. ولی این مطلب
دستمایهای برای انتشار اکاذیب در مورد علت مرگ او شد. البته آزمایش پزشکی قانونی
و تست سمشناسی، عدم صحت این مطلب را تایید کرد.»
رابین ویلیامز اما
انتشار همین شایعه و شاید غرضهای شخصی بعضی از افراد متوجه خانواده او شد. این
روزنامه چنین ادامه میدهد: «چندین کاربر با فرستادن تصاویر فتوشاپی از جراحاتی که
گفته میشد خود او قبل از خودکشی بر بدن خود وارد کرده است و همچنین توئیت کردن
ترولهایی از رابین ویلیامز در یک مردهخانه و نیز نوشتن جملاتی توهین آمیز، دختر
او زِلدا ویلیامز را آزار دادهاند.»
«زِلدا
ویلیامز» دختر این بازیگر آمریکایی است. او پس از انتشار این تصاویر، با ابراز
ناراحتی در اینستاگرام خود اعلام کرد که شاید حساب کاربری خود را غیر فعال کند.
اما واکنش مردم پس از انتشار
این تصاویر جالب است و برخی کاربران سعی میکنند که با انتشار توئیتهایی، مسؤولین
این شبکه اجتماعی را از این عمل زشت آگاه کنند. گرچه هستند کسانی که با توهینکنندگان
همراه شوند و نوشتههای آنها را بازنشر کنند.
گزارش
دختر رابین ویلیامز به مدیریت شبکه اجتماعی توئیتر به همراه گزارشهای دیگر
دوستداران او و پدرش، در کنار فرآیند درنظر گرفته شده از سوی این شبکه اجتماعی -که
آنهم سختیهای خود را داشت- در نهایت منجر به معلق شدن حساب کاربری اهانت کنندگان
و حذف کلیه پستهای توهین آمیز شد.
حالا
دیگر کمتر کسی است که بتواند اثری از نوشتههای توهینآمیز علیه زِلدا و خانوادهاش
پیدا کند. تمامی آن نوشتهها حذف و ماجرا «ختم به خیر» شد.
آنچه
در ایران گذشتچند
روز بیشتر از درگذشت خواننده پاپ کشورمان نمیگذرد و همه ما حواشی فوت «مرتضی
پاشایی» را در فضای مجازی در ذهنمان ثبت کردهایم. وقتی در زمان بستری بودن پاشایی،
شایعه مرگ وی در شبکههای اجتماعی پیچید.
این
شایعه آنچنان برای خانواده پاشایی و خود این هنرمند سنگین بود که خودش به میدان
آمد و گلهمندانه، در مصاحبه با ویژهنامه «شوک» روزنامه ایران گفت: «نمیدانم چه شده است که من با تکیه بر
خدا و دعای خانواده و دوستانم زنده ماندهام، اما برخیها میخواهند مرا از دنیا
بیرون برانند. انتظار نداشتم به جای ایجاد انگیزه برای زندگی و مبارزه من با این
درد بزرگ، اندک روحیهای که داشتهام را به نابودی بکشانند! مگر من در این دنیا
جای چه کسی را تنگ کردهام؟»
او در پایان مصاحبهاش
هم میگوید: «از این نوع زنده به گور شدنم دلم سخت گرفته است و نیاز به حمایت
عاطفی مردم دارم تا این اندک صبری هم که در من باقی مانده، از بین نرود.»
مرتضی پاشایی در صبح
جمعه 23 آبان از میان مردم ایران رفت تا شاید جای آنهایی که تنگ شده بود، اندکی فراختر
شود. اما بعضی از نامردمان شبکههای مجازی، دل این خانواده داغدار را بار
دیگر رنجاندند و با انتشار تصاویر روزهای پایانی زندگی او در بیمارستان، باز هم
سعی کردند بینجابتی خود را به رخ دیگران بکشانند. تصاویری که احتمالاً توسط من و
شما هم یک بار بازنشر شده است!
اما کار به اینجا خاتمه پیدا
نکرد. ناصر پاشایی پدر مرتضی، در صحبت خود با خبرگزاری تسنیم از دوستان وطرفداران،
به منظور پیشگیری از بسیاری از اتفاقات احتمالی در مراسم عزای او، مطلب ذیل را
عنوان کرده بود:
اما جواب عدهای از همانهایی
که این سالها دوست نداشتند این خانواده روی خوش ببیند، به این پدر داغدار این
گونه بود:
ورای
موضوعات اخلاقی و فرهنگی در برخورد با این گونه جریانات، آنچه که موضوعات این
چنینی را شاید به معضلی اجتماعی تبدیل میکند، نبود ساز و کاری رسمی در برخورد یا
حذف با توهینها و ناملایمتیها در کشورمان است.
در
مورد مرتضی پاشایی، به جز افرادی که با «وندالیسم مجازی» خود روح جامعه و خصوصا
خانوادهای را تخریب کردند، آن تعداد از کاربران هم که خواهان جلوگیری از انتشار
این تصاویر و توهینها بودند، نتوانستند در جلوگیری از گسترش توهینها اقدام خاصی
را انجام بدهند.
چرا
که هیچ ساز و کار مشخصی برای برخورد یا حذف توهینها و خشونتهای کلامی در این
شبکهها به صورت رسمی از سوی شبکههای میزبان (مانند فیسبوک، وایبر، واتساپ
و...) وجود ندارد و مدیران این شبکهها –که عموماً آمریکایی هم هستند- به بهانه تحریم،
پاسخی به درخواستهای ایرانیها نمیدهند.
حالا
با تکرار اتفاقات تلخ که روز بهروز دارند بیشتر میشوند، مشخص نیست مدیران این
شبکهها تا کی میخواهند پاسخگویی به کاربران ایرانیشان را به بهانههای سیاسی و
تحریمهای یک دولت، پشت گوش بندازند و به درگیریهای فرهنگی و اجتماعی ما از آن
سوی مرزها، قاهقاه بخندند؟!